کاهش ارزش پول ملی در مقایسه با دلار کاهش درآمد سرانه را به دنبال داشته است.
طی نیمه اول سال جاری متوسط قیمت هر دلار آمریکا در بازار به رقمی معادل 1926 تومان رسیده است این رقم در واقع نشان از کاهش ارزش پول ملی دارد.
تاثیر این روند در دیگر شاخص های اقتصادی از جمله شاخص درآمد سرانه قابل لمس است و به خوبی گویای کاهش قدرت خرید ناشی از افت ارزش پول ملی است.
تاثیر این وضعیت در کوتاه مدت کاهش توان خرید مصرف کنندگان ایرانی و کاهش واردات و البته کاهش تولید است، در صورتی که دولت بتواند در میان مدت از این وضعیت به نفع بخش تولید استفاده کند می توان انتظار داشت صنایع داخلی جان گرفته و بخشی از تقاضا را جبران کنند در غیر این صورت شرایط رکود تورمی تشدید شده و همین بضاعت تولیدی کشور نیز از دست خواهد رفت.
یکی دیگر از بازتابهای افزایش نرخ ارز در سبد دارایی های ثابت است، افزایش ارزش دارایی های ثابت در مقابله با افت ارزش پول ملی همراه با شاخصی مانند قیمت ارز خواهد بود که به تورم قیمتی در این بخش دامن می زند ولی در میان مدت و با فاصله گرفتن ارزش دارایی ها با توان خرید این بازار ها نیز دست خوش رکود شده و سقوط می کنند.
در حال حاضر بخش قابل توجهی از دارایی های بنگاههای اقتصادی کشور از همین دارایی های ثابت تشکیل شده است و این وضعیت در میان مدت مشکلات فراوانی را برای فعالین اقتصادی به همراه خواهد داشت.
نباید فراموش کرد که ادامه این روند به سرازیر شدن سرمایه ها از دیگر بخش ها به بازار پول منجر می شود و مشکلات ناشی از تجارت پول که طی سالهای اخیر گریبان گیر اقتصاد ملی شده است را صد چندان می کند.
وضعیت پیش آمده اگر چه در تئوری کوتاه مدت بوده و به منزله یک فرصت برای افزایش توان تولیدی تلقی می شود ولی در اقتصادی که چشم انداز آن برای فعالین اقتصادی مبهم است تاثیر معکس داشته به فرار سرمایه ها سرعت می بخشد، این وضعیت باید از سوی مدیران پولی کشور به سامان برسد و برای به سامان رسیدن این وضعیت باید مدیران اقتصادی و پولی کشور اطمینان فعالین اقتصادی را به خود و تصمیماتشان جلب کنند.