صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۲۶۷۹۴
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۱ - ۰۲ مهر ۱۳۹۱
آرامش ساعات پاياني آخرين روز تابستاني مردم روستاي دستگرد از توابع شهرستان فريدون‌شهر در استان اصفهان با صفير گلوله‌هاي پي‌درپي مردي آشنا به وحشت تبديل شد؛ مردي كه پيش از اين به اتهام ايجاد اختلال در امنيت روستا دستگير شده و در بازداشت به سر مي‌برد، صبح همان روز از بازداشتگاه آزاد شد و بعد از ظهر آن روز پنج تن از اعضاي يك طايفه را با سلاح شكاري به رگبار بست. در پي اين تيراندازي‌ها جوان 23 ساله‌يي به نام يعقوب كه از ناحيه قفسه سينه مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، جانش را از دست داد و دو زن و دو مرد ديگر نيز مجروح و به بيمارستان منتقل شدند.

به گفته ستار كه پسرعموي يعقوب است، چهار مصدوم ديگر اين حادثه در بيمارستان‌هاي

رسول اكرم فريدون‌شهر و الزهراي اصفهان بستري هستند.

ستار درباره جزييات روز حادثه به خبرنگار «اعتماد» گفت: دو طايفه هليلي و ذلقي در فريدون‌شهر زندگي مي‌كنند كه چندي پيش با هم اختلافات خويشاوندي پيدا كردند. جمعه‌يي كه گذشت، قرار بود يك نفر از طايفه ذلقي به عنوان ميانجي بيايد و دو طايفه را آشتي دهد اما همه اينها براي متهم بهانه‌يي بود كه اين پنج نفر را به گلوله ببندد.

وي گفت: ساعت 3:30 بعدازظهرجمعه 31شهريور بود كه متهم با اسلحه‌يي كه داشت، در ميان روستا در حال قدم زدن بود. پسرعمويم قرار بود به خواستگاري دختر مورد علاقه‌اش برود بنابراين نزد پدرم آمد و از او خواست كه با او به مراسم خواستگاري برود. حتي دسته گلي كه براي آن روز مي‌خواست را هم آماده كرده بود. زماني كه از خانه پدرم بازمي‌گشت، متهم كه مرد 28 ساله و متاهلي است، او را صدا زد. زماني كه يعقوب رويش را برگرداند كه ببيند اين فرد با او چه كار دارد، گلوله‌‌ها به سمتش شليك شد. صداي تير در فضا پيچيد. آنجا خانه‌ها به هم نزديك است. خواهر و برادر يعقوب كه زهرا و اميد نام دارند، آمدند بيرون كه ببينند چه اتفاقي افتاده، آن فرد به سمت آنها هم شليك كرد. بعد از آن هم دختردايي و پسردايي يعقوب كه معصومه و علي ضامن نام دارند، از خانه‌شان بيرون دويدند كه ببينند چه اتفاقي افتاده. زماني كه بالاي سر اين سه نفر رسيدند، اين فرد به سمت آنها هم شليك كرد و آنها هم همان‌جا روي زمين افتادند.

به گفته ستار، سال گذشته اهالي اين روستا شكايتي به نيروي انتظامي شهرستان تسليم كردند و اظهار داشتند فردي با سلاح به طور آزادانه در ميان‌شان مي‌گردد و امنيت‌شان را به خطر انداخته است اما ترتيب اثري به اين موضوع داده نشد. وي در ادامه گفت: يعقوب پسرعمويم بود و تنها 23 سال داشت. از سنين كودكي بدون پدر بزرگ شد و همه ما آرزوي داماد شدنش را داشتيم. همين هفته قرار بود مقدمات عروسي‌اش را فراهم كنيم كه اين اتفاق افتاد. وي درباره مرد متهم به قتل نيز گفت: ما او را مي‌شناسيم يعني همه روستا او را مي‌شناسند. او مدتي بود كه به مواد مخدر اعتياد داشت و دو ساعت بعد از اينكه افراد روستا را به رگبار بست، از محل فرار كرد.

چند تن ديگر از شاهدان اين ماجرا نيز گفتند زماني كه صداي تير شنيديم، به محل آمديم و ديديم پنج نفر از طايفه هليلي غرق به خون روي زمين افتاده‌اند. خواستيم با تلفن به اورژانس زنگ بزنيم كه تلفن‌هاي روستاي ما و چندين روستاي ديگر مدتي است كه قطع است. زماني كه با تلفن همراه با 115 تماس گرفتيم به ما گفتند روستاي شما در حيطه ماموريتي ما نيست و نمي‌توانيم آمبولانس اعزام كنيم. نزديك‌ترين بهداري هم با روستاي ما با ماشين يك ساعت و نيم فاصله دارد. دست آخر هم مجبور شديم با يك پرايد در اين مسير پرپيچ و خم و پردست‌انداز يعقوب را كه اوضاعش از بقيه بدتر بود، به بهداري كه در شهرك اسلام‌آباد است، ببريم كه تقريبا دو ساعت طول كشيد و زماني كه رسيديم، يعقوب ديگر جانش را از دست داده بود.

با اين حال شنيده‌ها حكايت از اين دارد كه زماني كه پليس به محل رسيده، چهار اسلحه در خانه متهم كشف كرده كه دو تاي آن، شكسته بود. در همين حال متهم به قتل چند ساعتي بود كه متواري شده بود.
ارسال نظرات