این کتاب که در واقع از میان انبوه اسناد مربوط به اردشیر زاهدی در پرونده های گوناگون انفرادی و موضوعی ساواک، تهیه شده مشتی است از خروار، تا نمایی از چهره و شخصیت سیاسی ـ اجتماعی این مقام مسئول دوره پهلوی را ارائه کند.
کتاب «اردشیر زاهدی به روایت اسناد» از مجموعه کتاب های رجال عصر پهلوی از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات منتشر شده است. اردشیر زاهدی در قلمرو اخلاق و منش انسانی بس ضعیف و فاقد فضائل اخلاقی و شخصیت و منش قابل قبول حتی برای همکیشان داخلی و خارجی خود بود.
اسدالله علم در خاطرات خود به مناسبتهای مختلف برخی ویژگیهای مذموم زاهدی را بیان میکند، از جمله در جایی اشاره دارد که «... آدم فضول و خودسری است. گزارشات متعدد ساواک از رفتار و گفتار زننده و سخنان رکیک وی که زبانزد عام و خاص وجود دارد افراط و زیادهروی وی در در هرزگی و شهوت او را یکه تاز عرصه عیاشی و خوشگذرانی در تاریخ سیاسی معاصر نموده است.
این کتاب که در واقع از میان انبوه اسناد مربوط به اردشیر زاهدی در پرونده های گوناگون انفرادی و موضوعی ساواک، مشتی است از خروار، با مقدمه ای موجز و تعدادی سندهائی که به کار گرفته است کوشیده تا شمه و نمایی از چهره و شخصیت سیاسی ـ اجتماعی اردشیر زاهدی را ارایه کند.
نویسنده در مقدمه ابتدا مختصری چگونگی ورود استعمارگران انگلیس از زمان صفویه و قاجاریه و سپس عصر پهلوی جذب عناصر خود فروخته به آنان را بازگو کرده و سپس به موضوعات مختلفی همچون زندگینامه سپهبد فضل الله زاهدی، دوران کودکی و تحصیلات اردشیر زاهدی، مسوولیتها و سمتهای سیاسی و اجتماعی، اخلاق و منش رفتاری، وضعیت مالی و اقتصادی و سرانجام حیات سیاسی وی پرداخته است.
این مقدمه مشاغل اردشیر زاهدی را ابتدا فهرست وار چنین آورده: استخدام در وزارت کشاورزی در سال 1331، پست وی در این دوره معاونت و خزانه داری کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبودی امور روستایی (اصل 4 ترومن) بود.
مشاور مخصوص نخست وزیر (سپهبد زاهدی) پس از کودتای 28 مرداد. آجودان کشوری محمدرضا پهلوی، 3 آبان 1332. سرپرست دانشجویان ایرانی خارج از کشور و نماینده مخصوص شاه در امور دانشجویان خارج از کشور، 1338 . سفیر شاه در ایالات متحده آمریکا (بطور متناوب). سفیر شاه در لندن. سفیر اکردیته ایران در مکزیک. وزیر امور خارجه
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«...میتوان به افشاگری مایکل بارنر نماینده ایالت مریلند و عضو حزب دمکرات امریکا درباره رشوهدادنهای هنگفت سفارت ایران به مقامات امریکایی و برخی اعمال ضد اخلاقی زاهدی که در مجله نیویورک تایمز منتشر گردیده اشاره داشت: «... استفاده از حربه سکس و تریاک در منزل اردشیر زاهدی سفیر ایران، برای جلب سیاستمداران متنفذ امریکا ورد زبان محافل واشنگتن است... بعد از گذشت ساعاتی از معارفه، زاهدی به جوانی که محافظ او بود دستور داد تا منقل تریاک و حشیش را بیاورد.
همه دور و بر او لم داده بودند، وافور و تریاک را به هم رد میکردند. بعد از مدتی زاهدی به یکی از زنان مجلس(آنها اغلب فاحشه بودند که معمولاً آنها را پیدا میکرد ولی بعضی نیز از کارمندان سفارت بودند) گفت برقصد او در جمع شروع به رقصیدن و لخت شدن کرد در حالی که ایرانیها و میهمانان تماشا میکردند جملات رکیک و زننده بر زبان میآوردند و به اعمال جنسی مشغول میشدند، در یکی از پارتیها نماینده کنگره، الاف را دیدم. او میهمان افتخاری بود، او تریاک نکشید ولی زاهدی زنهای مجلس را به نوبت جلو او رژه برد و انتخاب اول را به او محول کرد و او یکی از زنان ایرانی را انتخاب کرد و...»
رفتار خارج از موازین اخلاقی اردشیر زاهدی آنچنان با شخصیت و شاکله او عجین شده بود که در تمام دوران زندگی شخصی و سیاسی اش به انحاء مختلف جلوه داشت. علاوه بر انحرافات اخلاقی، زاهدی همواره در روابط اجتماعی و اداری نیز دچار مشکل بود. به نحوی که دامنه برخوردها و گفتار خارج از آداب اجتماعی وی به حدی رسید که در محافل سران رژیم مورد بحث قرار میگرفت. در دوران وزارت زاهدی در دستگاه سیاست خارجی رژیم، برخوردهای ناشایست وی باعث رنجش بسیاری از کارمندان و کارشناسان گردید و به همین دلیل موجی از اعتراضات و مخالفتها بر علیه وی بر پا شد.
گزارشات مستند ساواک از اوضاع و احوال وزارت امور خارجه در دوران تصدی اردشیر زاهدی و نیز اسناد و مدارک و خاطرات رجال سیاسی دوران پهلوی، هر یک به گوشههایی از رفتارهای غیر اخلاقی اردشیر زاهدی اشاراتی دارند.
دوستی و رفاقت او با دکتر سعید حکمت نماینده مجلس شورای ملی و رئیس اداره پزشکی قانونی که از رجال فاسد دوران پهلوی بود، زمینهای برای ترتیب دادن پارتیها و مجالس عیاشی مهیا ساخته بود. به اعتراف حسین فردوست، در حصارک، ویلایی بود که اردشیر زاهدی و تعدادی از رفقای فاسد جوان او منتظر شکار دخترها و زنها مینشستند و نکته قابل توجه این که فرح دیبا، که دختری فقیر بود به حصارک میرود تا با توسل به اردشیر زاهدی بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند و چون اردشیر زاهدی، فرح را نمیپسندد، او را به محمدرضا پهلوی معرفی میکند.
محمدرضا نیز او را میپذیرد و بدون تحقیق قبلی او را به فرودگاه میبرد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج میدهد. فرح نیز بلافاصله قبول میکند و دختری که تا یک ساعت پیش از زاهدی پول میخواست، حال قرار شده با شاه ازدواج کند...
مطالعه این کتاب در کنار سایر آثار مجموعه رجال پهلوی برای دانشجویان علوم سیاسی و علاقمندان تاریخ معاصر ایران توصیه می شود.
پدر فرح دیبا سهراب دیبا، فرزند سید مجتبی دیبا، از خانواده های سرشناس آذربایجان[۵]، اهل تبریز و از محله ششگلان آن شهر بود. وی در دانشکده افسری سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت. پس از انقلاب اکتبر به فرانسه رفت و در آنجا دیپلم متوسطه خود را گرفت و تحصیلات عالیه خود را در رشته حقوق آغاز کرد. سپس به مدرسه نظامی سنسیر [۶] رفت و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش به ایران بازگشت و در ارتش نوین رضا شاه استخدام شد. پدر فرح دیبا در سال ۱۳۲۶ به سبب بیماری سرطان درگذشت.
پدر فرح نخست او را هنگامی که شش سال داشت در مدرسه ایتالیایی نامنویسی کرد. فرح دیبا در ده سالگی به مدرسه ژاندارک تهران رفت و به عنوان کاپیتان تیم بسکتبال برگزیده شد و سه بار تیم بسکتبال ژاندارک به کاپیتانی فرح دیبا قهرمان تهران شد. در سال ۱۳۳۳ فرح دیبا قهرمان پرش ارتفاع و پرش طول و دو و میدانی تهران شد. وی در مدرسه ژاندارک به گروه پیشاهنگان پیوست و پس از چندی سرپرست گروه پیشاهنگی شد و در سال ۱۳۳۵/۱۹۵۶ م نخستین سفر خارج از کشور خود را با دیگر پیشاهنگان به کشور فرانسه داشت.
فرح دیبا سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت.
در ضمن تاریخ ازدواجشون هم 1338 است
2- جمله بندی و اینجور اتهامات مثل جملات کیهونچی می مونه.
3- خیلی بد دارین جواب برنامه از تهران تا قاهره رو میدین.