فرارو- علی مطهری می گوید برای اینکه کشور از وضعیت فعلی رها شود ما در انتخابات ریاست جمهوری آینده به یک کاندیدای فراجناحی نیاز داریم. او معتقد است افرادی که روزی ده مرتبه بگویند آقا فرمود، آقا فرمود مناسب ریاست جمهوری نیستند.
این افراد قادر به خارج كردن كشور از وضع موجود نمی باشند؛ بلکه فشاری را که اکنون بر دوش رهبری است بيشتر کرده و مشکلات جدیدی را ایجاد می کنند. ماحصل
گفتگوی فرارو با علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس را در ذیل بخوانید.
خبرها مبنی بر این است که حامیان آقای احمدی نژاد قصد دارند از تاکتیکی که در سال 84 استفاده کردند در انتخابات آتی ریاست جمهوری هم استفاده کنند. یعنی با سه یا 5 نامزد در انتخابات شرکت کنند تا با شکستن آراء در مرحله اول، در مرحله دوم ائتلاف کرده و به پیروزی برسند. از سوی دیگر ما شاهد هستیم دیگر اصولگرایان همچون موتلفه، رهپویان، جبهه پایداری هم قصد ورود مستقل به انتخابات را دارند. به نظر جنابعالی آیا این تعدد نامزدها می تواند همچون سال 84 موجب پیروزی حامیان آقای احمدی نژاد شود؟
من کاری به برنامه ریزی گروههای مختلف ندارم. نظر كلي من این است که در انتخابات ریاست جمهوری آینده باید یک فرد فراجناحی منصب ریاست جمهوری را در اختيار گیرد. یعنی اگر می خواهیم کشور از این وضعیت رها شود باید یک فرد فراجناحی که نه تعصب اصولگرایی و نه تعصب اصلاح طلبی دارد کاندیدا شود و احزاب، نخبگان و توده مردم از او حمایت کنند تا پیروز رقابت شود و به این بازی اصولگرا – اصلاح طلب پایان داده شود. وگرنه اگر بخواهیم همین راه را ادامه دهیم من فکر می کنم کشور دچار نقصان خواهد شد.
جنابعالی مصداقی برای این فرد فراجناحی دارید؟
من نمی خواهم اسم بیاورم چون مشکل ایجاد می شود؛ ولی بالاخره ما دو، سه نفر داریم که فراجناحی و افراد مستقلی هستند که می توانند بین گروههای سیاسی توازن ایجاد کرده و حتی باری را که بر روی دوش رهبری است کاهش دهند. افرادی که روزی ده بار بگویند آقا فرمود، آقا فرمود؛ مناسب براي ریاست جمهوری نیستند.
این افراد قادر به خارج كردن كشور از وضع موجود نمی باشند؛ بلکه فشاری را که اکنون بر دوش رهبری است بيشتر کرده و مشکلات جدیدی را ایجاد می کنند. لذا ما باید به دنبال یک فرد فراجناحی باشیم وگرنه اینکه بگوییم حتما اصولگرا یا اصلاح طلب باشد و اگر اصولگرا است به دنبال حذف اصلاح طلبان باشیم؛ این روش ها غلط است و در واقع ادامه راه غلط گذشته است.
اين كه گفته ميشود اصلاحطلبان بايد از عملكرد خود در فتنه سال 88 ابراز پشيماني و توبه كنند تا بتوانند در انتخابات رياست جمهوري آينده شركت كنند، عين همين حرف درباره اصولگرايان هم صدق ميكند، چون آنها هم برخورد درستي با معترضان نداشتهاند و در اصلِ پديد آمدن فتنه هم دو طرف به تفاوت نقش داشتند. بنابراين اگر قرار بر توبه است هردو با هم بايد توبه كنند.
به نظر جنابعالی تعدد نامزدها در جریان اصولگرا میتواند به نفع کدام گروه تمام شود؟
همیشه در تعدد نامزدها این خطر وجود دارد که در نهايت یک فرد ناشناخته مديريت صحنه را به دست بگیرد و آرا را به نفع خود تغییر دهد و این درست نیست. یعنی ما نباید پا در صحنهاي تاریک و مبهم بگذاریم. به نظر من نخبگان قوم باید بنشینند و از میان کاندیداها یکی، دو نفر را به عنوان کاندیداهای اصلح معرفی کنند و آنها هم متعهد شوند که اگر پیروز شدند از همه نیروهای کارآمد و سایر کاندیداها بدون تعصب گروهی و جناحی استفاده کنند.
لذا به اعتقاد من ساز و کار مطرح چه در میان اصولگرایان و چه در میان اصلاح طلبان باید به این سمت و سو باشد که یک شورای حل و عقدی ایجاد شود که در آن تصمیم گیری شود و بقيه نيز تابع باشند.
در این شورا باید اصلاح طلبان هم حضور داشته باشند؟
اگر اصلاح طلبان هم حضور داشته باشند که خیلی بهتر است، چون نخبگان اعم از اصولگرا و اصلاح طلب هستند. ولی چون به دلیل تعصبات گروهی تحقق این امر خیلی بعید است، پس لااقل هرکدام از اینها یک شورای حل و عقدی داشته باشند که در جمع خود رای گیری کنند و کاندیدای اصلح را معرفی نمایند و دیگران هم مقید باشند که دیگر وارد میدان نشوند.
همچنین آن کاندیدای اصلح متعهد شود که اگر رای آورد از سایر نیروها استفاده خواهد کرد، نه اینکه فقط دنبال دوستان و رفقاي خود و یک عده افراد ناشناخته و صرفا مطيع برود و صلاحیت ها نادیده گرفته شود.
جنابعالی با توجه به ساز و کاری که در فرایند انتخابات مجلس با نام "صدای ملت" ایجاد کردید؛ آیا به اتفاق دوستانتان در "صدای ملت" به سمت معرفی یک کاندیدای فراجناحی برای انتخابات ریاست جمهوری حرکت خواهید کرد؟
احتمال این امر وجود دارد. اکنون صحبت این است که ما یک فراکسیون به نام "فراکسیون صدای ملت" در مجلس تاسیس کنیم و اگر این کار را کردیم در صورت نياز، برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا معرفی خواهیم کرد.
این کاندیدا فراجناحی خواهد بود؟
قاعدتا همین طور خواهد بود. بنده شخصا دیوار بین اصولگرایان و اصلاح طلبان را قبول ندارم چرا که این موضوع به کشور آسیب وارد کرده و موجب سوء استفادههايي شده است، افراد متملق و چاپلوس ميداندار شدهاند و مصلحان واقعي به حاشيه رانده شدهاند. بايد اين فضا را بشكنيم و يك گفتمان جديد حاكم شود.
به حرمت خانه کعبه؛
به حرمت آیه ،آیه قرآن کریم وعظیم وعزیز؛
به حرمت پیامبر عزیز اسلام حضرت محمد مصطفی صل الله علیه وآله و سلم؛
به حرمت ائمه اطهار علیهم السلام ؛
به حرمت چهارده نور مقدس؛
به حرمت مقربان درگاهت؛
به حرمت قطره قطره خون شهدا ؛
به حرمت آه دل مظلومان عالم؛
به حرمت ماه رمضان المبارک؛
به حرمت شبهای مقدس قدر؛
به حرمت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام؛
به حرمت زینب کبری(س)؛
طول عمر با عزت وبرکت همراه با صحت وسلامتی به خدمت گزاران واقعی اسلام وقرآن وامام زمان عج عنایت بفرما
و
دشمنان داخلی نظام را اگر قابل هدایت نیستندرسوا وریشه کن ونابودشان بفرما؛
آمین یا رب العالمین
چرا نظرات همه را نمی ذاری
یک فرد فراجناحی باید ملی گرای مذهبی باشد تا اصول گرا و اصلاح طلب البته اگر بتواند ازفیلتر شورای نگهبان بگذرد!
به یزدان که گر ما خردداشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم؟
ايران در ۱۰۰ سال اخير پروژه هاي بزرگي را طي كرده است .اما دو پروژه مهمي كه همچنان درصدر جدول مانده اند بحثهاي مدرنيته و اصلاحگري(رفرم ديني) است .
در طي يكي دو قرن اخير بزرگان زيادي براي پيشرفت اين مملكت(مدرنيزه كردن كشور) كوشيده اند، اميركبير يك نمونه است . علماي بزرگي نيز پروژه اصلاحات را دنبال كرده اند از علامه نائيني تا علامه طباطبايي و اخيرا محمدخاتمي ،مي توان نام برد .
هرچه كه بهره مندي ما از دستاوردهاي تمدني بيشتر مي شود فاصله بين سنتهاي ديني و دنياي روز بيشتر مي شود. در حقيقت ما بهترين ماشينها را سوار مي شويم . در المپيك شركت مي كنيم ، از آخرين آي پدها ، تلفنهاي همراه و فيلمهاي ديجيتال استفاده مي كنيم اما از پرسشگري در خصوص مباني فلسفي آن و نقد آن دوري مي كنيم .
دوره اصلاحات زمان خوبي براي كم كردن شكاف بين مدرنيزم و سنت بود . بين نهادهاي سنتي و نهادهاي مدرن ، بين حوزه و دانشگاه . امامتاسفانه اين پروژه به دستاورد مشخصي نرسيد .در حقيقت هيچگاه امكان گفتگوي شرق و غرب و اسلام وتمدن غرب بصورت ساختاري ميسر نگرديد.
بعد از كنار گذاشتن حاملان انديشه اصلاحات از ساختار حكومت به نظر مي رسد ، حالا كه از شناخت فرهنگ غرب و تطبيق آن با سنتها و امكان مفاهمه فرهنگي استقبال نمي كنيم ؛نبايد از فرايند نوسازي و مدرن شدن ظاهري نيز غفلت گردد . مدير قوي مانند او اگرچه به انديشه هاي تجدد و روح فلسفه غرب كاري ندارد ؛ اما توسعه و سازندگي و شفافيت مالي را مي شناسد . او مي تواند طبقه متوسط را كه در دوره احمدي نژاد به خط فقر سقوط كرده اند ترميم كند. حاميان انديشه اصلاحات نير مي توانند با حمايت از او ۱۰ ميليون راي برايش بخرند وهم مي توانند تعدادي از وزراي اصلاح طلب را وارد كابينه كنند .
سابقه او در شوراي شهر و همكاري با اصلاح طلبان مويد موضوع فوق است . البته اين شركت در انتخابات مي تواند با تحقق شرطهاي محمد خاتمي براي باز شدن فضاي سياسي و آزاد شدن زندانيان سياسي همراه باشد.
حضور يك رئيس جمهور اصلاح طلب آچمز شده در ساختار حكومت بدرد نمي خورد . اما اگر چراغهاي حاكميت براي ميدان دادن (محدود) به اصلاح طلبان سبز شود ،هم تا حدودي نخبگان پراكنده شده از ساختار حكومت دوباره جذب مي شوند و هم روابط خارجي با دنياي مدرن كه به سردي گرائيده گرمتر مي گردد.
مزيت ديگر او اصالت ،دلسوزي و شخصيت مستقل اوست . او در قضيه سيلاب مترو به هر دري زد تا دستاوردهايش حفظ شود . اوگرچه به فقه سنتي اعتقاد دارد و يك اصولگراست ،اما گفتگوي صادقانه تري با نسل جوان برقرار مي كند . قدرت انتخاب زيادي نداريم يا مديري سازنده ونو گرا بايد انتخاب كنيم يا روشنفكري ناكارآمد . البته گزينه هايي مثل جليلي ولايتي و لاريجاني هستند كه همان قدرت سازندگي او را هم ندارند.
و همین طور از فرارو برای انجام این مصاحبه ممنونم.
آقای مطهری عزیز مگر نه این است که آقای احمدی نژاد خود را کاندیدایی فرا جناهی معرفی می کردند و همین اصولگرایان بزرگوار از ایشان حمایت می کردند ولی در عاقبت کار آیا به نظر شما نتیجه قابل قبول هست؟ به طور کلی کسی که خود را فراجناحی معرفی می کند برای خود قید و بندی برای پاسخگویی پس از کسب رای که معمولا با شعارهای پوپولیستی و معیشتی صورت می گیرد نمی بیند مسئله ای که در یک نظام دمکراتیک توسط حزب انجام می شود و فرد منتخب حزب در چهارچوب اهداف حزب حرکت می کند و در برابر آن به حزب و متعاقبا به مردم پاسخگوست.