صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۱۵۱۶۹
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۶ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۱
مطلب زیر را آقای بهروز فرهمند برای سایت فرارو ارسال کرده است:


رویکرد غرب نسبت به فتوای حضرت آیت ا... خامنه‌ای، رهبر انقلاب درباره حرام بودن تولید و استفاده از سلاح هسته‌ای، در این سه کلمه خلاصه می‌شود: «بایکوت رسانه‌ای حداکثری»!

بازخوانی این رویکرد می‌تواند در بردارنده نکته‌های درس آموز در آستانه مذاکرات ایران و 1+5 در مسکو باشد.

در آستانه مذاکرات استانبول 2، اردوغان نخست وزیر ترکیه گفت که اهمیت فتوای رهبر عالی ایران را برای اوباما تشریح کرده و با استقبال رییس جمهور ایالات متحده روبرو شده است. 

اما از آنجا که طبل پرهیاهوی ایران هراسی هرگز نباید خاموش شود، روزنامه نیویورک تایمز در مقاله‌ای به قلم جیمز ریسن، در اظهارنظری نزدیک به محافل صهیونیستی نوشت: نمی توان به نظریه رهبر ایران در خصوص برنامه هسته‌ای اعتماد کرد زیرا شیعیان در مذهب خود اصل «تقیه» را دارند که به آنها اجازه می‌دهد در مواقع لازم دروغ بگویند. (!) 

در واکنش به مقاله جنگ طلبانه نیویورک تایمز، سازمان سیاست خارجی عادلانه - سازمان مستقلی که ماموریتش را اصلاح سیاست خارجی آمریکا بیان می‌کند- اعلام کرد: ادعای مقاله نویس نیویورک تایمز بی پایه و اساس است و به خاطر انتشار این مطالب باید به سردبیران نیویورک تایمز کارت قرمز نشان داد.

در این میان و در شرایطی که هرگونه اظهارنظر درباره برنامه هسته‌ای ایران به سرعت در سرخط رسانه‌های غربی قرار می‌گیرد و تحلیل‌های جهت‌دار پیرامون آن، پی در پی به افکار عمومی تزریق می‌شود، بررسی ها نشان می‌دهد، فتوای هسته‌ای رهبر انقلاب به شکل حیرت انگیزی با سکوت خبری در غرب روبرو شده است؛ چنان که گویی دستور کار رسانه‌های جریان اصلی این است که هرگونه بازنشر این فتوا خط قرمز است. 

این رویکرد- بیش از هرچیز- این پرسش را به ذهن می‌آورد که فهمیدن این حکم دینی در جهان غرب، چه پیامدهایی دارد که هرگونه سخن گفتن درباره آن، ورود به حوزه ممنوعه است؟! 

یافتن پاسخ این پرسش کلیدی چندان دشوار نیست. 

در نخستین گام و در مقام فهم مساله، مخاطب غربی- خواه ناخواه- باید با معنای فتوا و تفاوت آن با نظریه یک فیلسوف سیاسی آشنا شود. 

درپی بازنشر فتوای هسته‌ای، مخاطب غربی با جلوه‌های عینی برخاسته از درهم تنیدگی دین و سیاست در جهان معاصر و ظرفیت‌های فکری نهفته در نرم افزار حکومت شیعی برای رویارویی با چالش‌های درونی و پیرامونی آشنا می‌شود و درمی‌یابد، فتوای مرجعیت شیعه مبتنی بر پشتوانه کتاب الهی و سنت است که مانند دستورات پروردگار از ضمانت اجرایی اخلاقی و دینی برخوردار است. اکنون جای بیان این پرسش است که به فرض واکاوی گزاره‌های دینی درباره کارکرد و قدرت نفوذ فتوای حرمت سلاح اتمی، آیا باز هم می‌توان به سبک و سیاق صهیونیستها، سر مخاطب غربی را شیره مالید و مانند جوبی واریک در واشنگتن پست با وقاحت تمام نوشت: «ایران به اندازه کافی اورانیوم غنی شده دارد تا بمب اتم بسازد»!؟

و یاوه سرایی‌های امثال ایهود باراک، وزیر جنگ اسراییل که در روز روشن ادعا می‌کند، ایران تنها شصت روز تا ساخت بمب اتم فاصله دارد، همچنان در غرب مشتری خواهد داشت؟ 

ناگفته پیداست، اگر افکار عمومی با واقعیت فتوای هسته‌ای رهبر انقلاب آشنا شود، بخش گسترده‌ای از ذهنیت غربی‌ها درباره برنامه هسته‌ای ایران که ساخته و پرداخته دو دهه عملیات روانی سنگین تندروها و صهیونیستهاست، از بنیان فرو می‌ریزد. 

اما روی دیگر این سخن با خودی‌هاست. اگر بایکوت خبری دشمن درخصوص فتوای هسته‌ای، قابل انتظار و برخاسته از ذات دشمن است، سستی و کاهلی خودی را در بازنشر این فتوا چه باید نامید؟ 

از زمان صدور فتوای هسته‌ای، کدام دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی دراین باره نشست رسانه‌ای برگزار کرده است؟ آیا هنوز به این درک نرسیده ایم که فتوای هسته‌ای دارای چنان ظرفیت بی مانندی است که ایجاب می‌کند، جنب و جوش بی‌سابقه‌ای در نزد دستگاه سیاست خارجی پدید آید و چندین تیم کاری با حضور دیپلمات‌های ارشد و عالمان دینی- در قالب ماموریت ویژه- روانه پایتخت‌های اروپایی، واتیکان و شمار دیگری از کشورهای مرتبط با مناقشه هسته‌ای شوند و زوایای فتوای دینی رهبر انقلاب را با ادبیات دیپلماسی بازگو کنند؟

از زمان انتشار رسمی این فتوا تاکنون، کدام سفیر ایرانی با انگیزه بهره گیری از ظرفیت دیپلماسی عمومی، در روزنامه‌های معتبر غربی درباره این فتوا مصاحبه کرده یا کدام اندیشمند دین شناس در پاسخ به شبهه آفرینی هایی مانند بحث «تقیه» مقاله نوشته است؟ 

به فرض این که مجال مصاحبه به دیپلمات ایرانی داده نشود، آیا دستکم این امکان وجود نداشت، صفحه‌ای در نشریات نخبه گرا مانند «فارین افرز» یا «لوموند» در چند نوبت خریداری و کارکرد و زوایای فتوای هسته‌ای برای مخاطب غربی کاویده شود؟ 

باری، سخن به درازا کشید. همه می‌دانیم از دشمن جز دشمنی و کینه ورزی انتظار نمی‌رود، اما آیا زمان آن فرا نرسیده است، کلاه خود را قاضی کنیم و از خود صادقانه بپرسیم: تا به امروز برای بهره گیری از ظرفیت بی بدیل فتوای هسته‌ای چه کرده‌ایم و آیا حق مطلب را - به شایستگی- نسبت به آن و در حقیقت، نسبت به صلح جهانی ادا کرده ایم؟ هرگز نشاید که جبران کاهلی و غفلت ما هزینه‌های سنگینی را برای مردم و امنیت ملی به دنبال داشته باشد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: