صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۱۴۷۴۲
برخي خبرها نقش نارنجك صوتي و بمب هاي دودزا را ايفا مي كنند. يعني به فضاي رسانه اي پرتاب مي شوند تا ضمن سر و صدايي كه برمي انگيزند يا دودي كه مي كنند، نگاه ناظران را به نقطه اي «جلب» و از آنجا كه اتفاق مهمي در جريان است، «منحرف» كنند. معمولا وقتي گروهي مي خواهند از معركه بگريزند، از انفجار صوتي پر سر و صدا يا دود انبوه استفاده مي كنند و تا ذهن ها پرت سر و صدا و دود شد، آنها متواري مي شوند يا مسئله مهمي را كه نبايد ديده شود، مي پوشانند. تانك هاي مركاواي اسرائيل در جنگ 33 روزه 2006 پس از آن كه به بنيان آهنين حزب الله خوردند و از پيشروي بازماندند، به هنگام فرار دود پرحجمي از خود ساطع مي كردند. جهان آن روزها ديد كه اسطوره شكست ناپذيري ارتش اسرائيل چگونه تبديل به ماشين دودافكني و گريز شده است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۱۶ خرداد ۱۳۹۱

کیهان در یادداشتی با عنوان«69 سال از تهران تا بغداد» نوشت:

1- برخي خبرها نقش نارنجك صوتي و بمب هاي دودزا را ايفا مي كنند. يعني به فضاي رسانه اي پرتاب مي شوند تا ضمن سر و صدايي كه برمي انگيزند يا دودي كه مي كنند، نگاه ناظران را به نقطه اي «جلب» و از آنجا كه اتفاق مهمي در جريان است، «منحرف» كنند. معمولا وقتي گروهي مي خواهند از معركه بگريزند، از انفجار صوتي پر سر و صدا يا دود انبوه استفاده مي كنند و تا ذهن ها پرت سر و صدا و دود شد، آنها متواري مي شوند يا مسئله مهمي را كه نبايد ديده شود، مي پوشانند. تانك هاي مركاواي اسرائيل در جنگ 33 روزه 2006 پس از آن كه به بنيان آهنين حزب الله خوردند و از پيشروي بازماندند، به هنگام فرار دود پرحجمي از خود ساطع مي كردند. جهان آن روزها ديد كه اسطوره شكست ناپذيري ارتش اسرائيل چگونه تبديل به ماشين دودافكني و گريز شده است.

اين روزها در حالي كه رسانه هاي غربي و سياستمداران آنها تحليل درستي از مذاكرات بغداد به مخاطبان ارائه نكرده اند، نوعي از نارنجك هاي خبري «صوتي- دودزا» به ميان افكار عمومي پرتاب شده است. طي چند روز گذشته شماري از رسانه هاي آمريكايي- اسرائيلي با پيش آهنگي روزنامه نيويورك تايمز بسيج شدند تا ضمن بزرگ نمايي حمله ويروسي به نام شعله آتش(Flame)، شكست بزرگ غرب در مذاكرات بغداد را بپوشانند. اين محافل با اشاره ضمني به دستور چند سال پيش باراك اوباما براي حمله سايبري عليه ايران و نيز نام بردن از برخي محافل اسرائيلي، مدعي شده اند كه قدرت ويروس ياد شده 100 برابر بيشتر از ويروس هاي معمول در سرقت هاي اينترنتي و 20 برابر بيشتر از ويروس استاكس نت است كه سال 2010 عليه برنامه هسته اي و سانتريفيوژهاي ايران به كار رفت.

برخي از اين منابع گفته اند ويروس ياد شده دست كم از 5 سال پيش فعال شده و پروژه مشترك اسرائيلي- آمريكايي است. همزمان اشپيگل آن لاين از اوباما به عنوان رئيس جمهور «جنگ در سايه و جنگ سايبري» نام برده و او را ادامه دهنده راه بوش در زمينه جنگ سايبري توصيف كرده است. اين منابع رسانه اي آنگاه با آب و تاب تمام، به توصيف ابعاد حمله ويروس فليم در زمينه سرقت اطلاعات، خرابكاري سايبري، پاك كردن داده ها، تخريب فيزيكي و آلوده سازي تاسيسات و... پرداخته اند. همزمان نيك هاروي معاون وزير دفاع انگليس در سنگاپور مدعي شده «حمله پيشدستانه سايبري به منظور خنثي سازي تهديدهاي احتمالي عليه امنيت ملي گزينه اي متمدنانه است و اگر دولتي به اين نتيجه رسيد كه به خاطر منافع ملي يا امنيت ملي به حريف خود لطمه اي بزند، بايد گفت اين گزينه متمدنانه است».

اين نوشته بر آن نيست كه پاسخي به اين انفجار صوتي غرب بدهد. پاسخ در بطن هياهوي استاكس نت و دوكو و فليم نهفته است. يعني اگر 5 سال جنگ سايبري- ويروسي قرار بود كوچكترين گرهي را از گره هاي كور غرب مقابل ايران بگشايد، ديگر ضرورتي نداشت آمريكا و پارسنگ هاي سياسي اش از ژنو تا اسلامبول يك و 2 و از آنجا تا منطقه سبز بغداد، شهر به شهر دنبال ايران بدوند و التماس كنند كه غني سازي 20 درصد را متوقف كنيد، در فردو چنان نكنيد، در نطنز از اين حد بيشتر جلو نرويد و... ما براي شما جبران مي كنيم و از خجالت شما درمي آييم!

آنها خود بهتر از هر كس ديگر، از حجم اورانيوم 5/3 درصد و 20 درصد غني شده ايران خبر دارند. يعني به تعبير دو هفته پيش همين روزنامه نيويورك تايمز «ايران با مذاكرات، براي برنامه هسته اي خويش مشروعيت بيشتري كسب مي كند. كارشناسان مي گويند به رغم تشديد تحريم ها، روش هميشگي ايران مبني بر تداوم آهسته اما پيوسته برنامه هسته اي خود تاكنون موفقيت آميز بوده است». البته يك واقعيت بزرگ در اين ميان وجود دارد و آن اين كه ميكروب ضعيف شده، نقش واكسن و پادزهر را ايفا مي كند. حملات سايبري در انواع آن طي سال هاي گذشته، نقش يك رزمايش مجازي را براي ايران داشت و آن چنان اقتداري را فراهم كرده كه پس از اين مي تواند مانند تيري كمانه كرده و عليه مهاجمان عمل كند. اين پيش بيني را چند ماه قبل رسانه هايي چون واشنگتن پست در قالب هشدار به مراكز حساس امنيتي آمريكا و اسرائيل منتشر كردند. فضاي مجازي، شبكه اي از تارنماهاست و پژواك رفتارهاي مخرب، خيلي زودتر از آنچه كه خرابكاران تصور كنند، دامن خود آنان را مي گيرد.

2- اما چرا بمب هاي دودزا و نارنجك هاي صوتي از جنس «فليم» به فضاي سياسي و رسانه اي پرتاب شد؟ حقيقت آن است كه غرب نمي خواهد درباره «مذاكرات بغداد» حرف بزند يا حرفي زده شود. بغداد در روز سوم خرداد، تبديل به لابراتوار دقيقي جهت ارزيابي 15 ماه فشار پرحجم اقتصادي- سياسي عليه ايران شد، آنجا كه به تعبير پيشاپيش نتانياهو معلوم مي شد «تحريم ها باعث نشده ايران حتي يك ميلي متر از برنامه هسته اي خود عقب نشيني كند.» مواضع خانم اشتون پس از مذاكرات اسلامبول و بغداد مبني بر اين كه مذاكرات مثبت! و رو به پيشرفت است- در حالي كه كمترين تغييري در موضع ايران به دست نيامده بود- صرفا مي توانست راوي يك لطيفه سياسي كم مايه باشد. چه آن كه غرب از 15 ماه فشار تحريمي هيچ به دست نياورده بود اما در عين حال هم نمي خواست بگويد هيچ به دست نياورده است.

بنابراين آنها در دو فاز كوشيدند ماجرا را رفع و رجوع كنند، اول اطلاق واژه ناچسب «مثبت» به مذاكراتي كه صرفا قرار بود به زانو درآمدن ايران را نشان دهد. و دوم، راه انداختن حجمي از سر و صدا و دود، براي حذف مذاكرات بغداد از كانون توجه تحليل گران و ناظران! شعبده Flame براي همين علم شد، ولو اين كه حيثيت رئيس جمهور آمريكا و معاون وزير دفاع انگليس و موشه يعالون معاون نتانياهو را گرو مي گرفت (يعالون گفته بود استفاده از نرم افزار براي برخورد با برنامه هسته اي ايران منطقي است).

3- روزنامه نيويورك تايمز به پاسخگويي درباره «بغداد چه خبر بود» سزاوارتر است، روزنامه نزديك به دولت آمريكا كه مي داند هيمنه ابرقدرت قرن چگونه از سوي ايران جديد و قدرتمند به چالش گرفته شده است. نيويوركي ها خوب مي دانند كه هماوردي ايران با آمريكا و انگليس و فرانسه و آلمان در پاي ميز مذاكرات يعني چه، حال آن كه به خوبي مي دانند همين ايران 69 سال پيش چگونه از سوي سران آمريكا و انگليس و شوروي در خاك خود- در مذاكرات تهران- تحقير شد و به حساب نيامد. نيويورك تايمز اوايل فوريه 2008 (بهمن ماه 4 سال پيش) در حالي كه چند هفته اي بيشتر از رياست جمهوري اوباما نمي گذشت، به قلم راجر كوهن گزارشگر خود نوشت: «براي جلب افكار عمومي ايران بايد سياست فريب را برگزيد، سياست پتك جواب نداده است. من از محل اقامت 66 سال پيش سفير انگليس در تهران بازديد كردم. اي كاش اوباما مي توانست به تهران برود و ميزي را ببيند كه شام روز 30 نوامبر 1943 [9 آذر 1322- در اثناي جنگ جهاني دوم و اشغال تهران] بر روي آن صرف شد، شامي به افتخار تولد و 69 سالگي چرچيل با حضور او، روزولت و استالين. در بين اين مقامات مذاكره كننده حتي يك ايراني هم حضور نداشت تا شاهد سرنوشت جهان پس از جنگ جهاني دوم باشد... استقلال، اصل انقلاب ايران است. پرتاب ماهواره مانند برنامه هسته اي باعث غرور و عزت ملي در ايران شد. آمريكا بايد هوشمندانه به جاي تكان دادن انگشت تهديد اين غرور را رعايت كند. بايد جوانان ايراني تغيير در آمريكا را باور كنند». 69 سال پس از مذاكرات تهران، آمريكا طعم تلخ تحقير را در پايتخت كشوري چشيد كه روزي نه چندان دور با غرور و تكبر فاتح آن شده بود. آمريكا حق داشت پس از مذاكرات بغداد نارنجك صوتي و بمب دودزا به ميان رسانه ها و افكار عمومي پرتاب كند.

4- تحليل گران آمريكايي اگر به تنهايي نمي توانند چرتكه بيندازند، از انگليسي ها ياري بگيرند و به ماشين حساب بزنند. اين عبارت از نشريه اكونوميست است كه «جمهوري اسلامي اغتشاشات تابستان سال 2009 را به خوبي مهار كرد. ايران پس از آن هدف تحريم هاي شديد و ترور و خرابكاري عليه تأسيسات اتمي خود قرار داشت اما با همه اين اتفاقات، اكنون گروه 1+5 از موضع احترام با ايران پاي ميز مذاكره مي نشيند. يكي از دلايل مهم استقامت ايران در مقابل مسائلي كه در نگاه ديگران بحران بسيار حاد تلقي مي شود، مديريت كارساز و غيرمتعارف آيت الله خامنه اي است. اعتقادات مذهبي مردم ايران باعث شده تا آنها از گروه هاي مخالف جدا شوند. جمهوري اسلامي بر پايه اعتقادات مذهبي مردم شكل گرفته و همچنان از اين حمايت مردم بهره مند است.» انقلاب اسلامي براي ايران، آغاز تاريخ جديد است. ملت ايران در تاريخ 200 سال قبل از انقلاب طرف شكست خورده جنگ ها بود همچنان كه در حوزه نهضت ها جز ناكامي عايدش نشده بود. اما انقلاب اسلامي كه آمد سلسله پيروزي ها در حوزه «جنبش سياسي»، «دفاع وجنگ»، «جنبش نرم افزاري و علمي» و «جنبش هاي مقاومت اسلامي منطقه اي» را با خود به ارمغان آورد. غني سازي بزرگ به بركت نفس مسيحايي حضرت روح الله(ره) در جان ملت ايران و ديگر ملت هاي مسلمان منطقه اتفاق افتاد و اقتدار ابرقدرت ها را با موفقيت به چالش گرفت.

رنج و مصيبت بزرگ براي قدرت ها اين است كه دين اگر روزي از سوي روشنفكران ماركسيست و ليبرال به عنوان افيون و مخدر توده ها معرفي مي شد، به بركت مسيح روزگار معاصر- خميني عزيز رضوان الله تعالي عليه- احياگر ملت ها شد و از آنها بنيان شكست ناپذير ساخت. انقلابي كه خميني پي افكند و خلاصه او- خامنه اي عزيز حفظ الله تعالي- به پيش برد، ريشه فكر تخديرانگيز سكولاريسم (منزوي كردن دين از عرصه سياست و اجتماعيات) را سوزاند. تاريخ اگردر غرب به پايان مي رسيد، در شرق از نو آغاز شده بود. كدام معجزه بزرگ تر از اين كه به تعبير بي بي سي «گروه هاي ماركسيست به عنوان قائلان به افيون بودن دين، سربر آستان آيت الله خميني نهادند»؟! و استراتژيستي با مختصات خاوير سولانا (رئيس سابق سياست خارجي اتحاديه اروپا) خرداد 6 سال پيش مجبور شد با صداي بلند در اسپانيا اعلام كند « ايران براي نخستين بار در تاريخ رهبري منطقه خاورميانه را به دست گرفته و به همين دليل تنش برسر برنامه غني سازي در ايران نه با بمباران بلكه با عقل و از مسير گفت وگو حل مي شود. ايران نخستين قدرت خاورميانه شده و انواع برگ هاي برنده را مانند برگ هسته اي، برگ عراق، برگ حماس و حزب الله و... در دست دارد... در آينده بايد با جنبش هاي تندروي اسلامي شبيه حماس همزيستي داشته باشيم و اين احتمال زياد است كه همه ما در يك دنياي اسلامي كه در آن اخوان المسلمين و تندروهاي اسلامي حكومت كنند، زندگي كنيم...»

5- ما نه از جنگ و تحريم و ترور مي هراسيم و نه از ويروس هاي مجازي. بله، از ويروس ها و ميكرب هاي ارتجاع بايد نگران بود، از بيماري درجا زدن و خودشيفتگي. مقتداي حكيم انقلاب اين هشدار را در حرم مطهر امام(ره) متذكر شدند كه «عزيزان من، جوان هاي عزيز، مردم مؤمن! بله، ما ركورد زديم، ما پيشرفت كرديم اما اگر دلمان را به آنچه تاكنون به دست آورديم، خوش كنيم، شكست خواهيم خورد. اگر توقف كنيم، به عقب پرتاب خواهيم شد. اگر دچار غرور شويم، دچار عجب و خودشيفتگي شويم، به زمين خواهيم خورد. اگر ما مسئولان كشور... دچار خود محوري شويم، دچار تكبر شويم، دچار خود شگفتي شويم، تو دهني خواهيم خورد... در پي كسب محبوبيت نباشيم، دنبال تعلقات دنيوي نباشيم، دنبال پرداختن به اشرافيگري و تجملات نباشيم... در راه پيشرفت توقف ممنوع است، خودشگفتي ممنوع است، غفلت ممنوع است، اشرافيگري ممنوع است، لذت جويي است به فكر جمع كردن زخارف دنيا افتادن، براي مسئولين ممنوع است. با اين ممنوعيت هاست كه مي توانيم به قله برسيم... ما داريم در دامنه حركت مي كنيم، ما هنوز به قله نرسيده ايم، با آن فاصله داريم. آن روزي كه ملت ايران به قله برسد، دشمني ها تمام خواهد شد... ما تا آن روز فاصله داريم، حركت را بي وقفه بايد ادامه دهيم.»


ارسال نظرات