صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

مذاکرات بغداد میان ایران و گروه 1+5 در مورد مسئله هسته ای ایران آن چنان که انتظار می رفت جلو نرفت. هرچند که برای دور بعد در هیجدهم و نوزدهم ژوئن کشورهای شرکت کننده باز هم گرد هم خواهند آمد، اما تقریبا برای ناظران بین المللی تردیدی نیست که امریکا یکی از موانع اصلی رسیدن به توافق های قابل قبول و جدی در این دور از مذاکرات بوده است. رفتار هیئت نمایندگی امریکا در مراحل قبل و حین مذاکرات و حتی بعد از آن که مسئول مذاکره کننده امریکایی به تل آویو سفر کرد نشان گر تضادها، تناقض ها و در عین حال چارچوب های رفتاری دولت اوباما در پرونده هسته ای ایران است.
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۹ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۱

مذاکرات بغداد میان ایران و گروه 1+5 در مورد مسئله هسته ای ایران آن چنان که انتظار می رفت جلو نرفت. هرچند که برای دور بعد در هیجدهم و نوزدهم ژوئن کشورهای شرکت کننده باز هم گرد هم خواهند آمد، اما تقریبا برای ناظران بین المللی تردیدی نیست که امریکا یکی از موانع اصلی رسیدن به توافق های قابل قبول و جدی در این دور از مذاکرات بوده است. رفتار هیئت نمایندگی امریکا در مراحل قبل و حین مذاکرات و حتی بعد از آن که مسئول مذاکره کننده امریکایی به تل آویو سفر کرد نشان گر تضادها، تناقض ها و در عین حال چارچوب های رفتاری دولت اوباما در پرونده هسته ای ایران است.

مجموعه نکات فوق سوالی کلیدی و پرسشی اساسی را به میان می آورد؛ به طور کلی و در چشم انداز کلان، رفتار دولت اوباما در مورد پرونده هسته ای ایران چگونه قابل بررسی است و چگونه می توان ذهنیت و عملکرد دولت اوباما را در این زمینه مورد مداقه قرار داد؟ در پاسخ به این سوال به نظر می رسد سه مفهوم قابل توجه توضیح دهنده رفتار اوباما است. این سه مفهوم عبارتند از 1. تهدید اندیشی ایران، 2. چندجانبه گرایی و 3. انتخابات محوری. ترکیب موثر میان این مفاهیم منجر به رفتار ایالات متحده در دوره اوباما در پرونده هسته ای ایران بوده و خواهد بود و ترکیب بین این مفاهیم و پدیده ها در روشن کردن خطوط اصلی ذهنی و عملی دولت اوباما موثر و قابل توجه می باشد.

1.تهدید اندیشی
اوباما قبل از به قدرت رسیدن، چارچوب سیاست خارجی خود را در مقاله ای که در ژوئیه 2007 نوشت، یعنی به فاصله قابل توجهی از انتخاباتی که در آن به کاخ سفید راه یافت، مشخص کرد. در این مقاله که در مجله فارن افرز به چاپ رسید اوباما ایران را تهدیدی برای امریکا عنوان کرده و البته در چگونگی مقابله با این تهدید اندیشی راه حل های متفاوت با دولت بوش را ارائه کرد. تهدید اندیشی دولت امریکا در مورد ایران پدیده نوینی نیست. از ابتدای انفلاب ایران تا کنون ایالات متحده ایران را تهدیدی قابل ملاحظه برای منافع امنیتی خود معرفی کرده است. اما آن چه که در حال دگرگونی و تغییر بوده چگونگی برداشت از تهدید، درجه و فوریت تهدید و نحوه مقابله با این تهدید است.

دولت اوباما پرونده هسته ای ایران را در قالب کلان تهدید ایران مد نظر قرار داده و به طور بنیادین به ظرفیت و توانایی جمهوری اسلامی ایران در زمینه هسته ای به عنوان تهدید می نگرد. اما در بین نخبگان امنیت ملی امریکا در این که این تهدید از چه درجه ای از فوریت برخوردار است تفاوت ها و تمایز هایی وجود دارد که نشان دهنده روش های متفاوت آن ها در قبال ایران بوده و در این راستا اوباما ظاهرا بر این باور نیست که تهدید هسته ای ایران، تهدیدی فوری، اضطراری و لحظه ای است. در مقابل اوباما، گروهی که در تداوم نومحافظه کاران و وابستگان به جریان راست رژیم صهیونیستی قرار دارند، تهدید ایران را بسیار فوری، لحظه ای و عمیق دانسته، به گونه ای که حتی کوتاهی روزانه در مقابل این تهدید از نظر آن ها غیر قابل بخشش می باشد.

اما هر چه که هست نباید فراموش کرد که اوباما نیز مانند دیگر نخبگان امنیت ملی امریکایی و صهیونیستی ایران را تهدید قلمداد کرده ولی در زمینه درجه و آستانه نهایی این تهدید بر این باور است که در صورتی که ایران به سلاح هسته ای دست یابد، ایالات متحده باید وارد اقدامات فوری شود. همان طور که اوباما چندی پیش اعلام کرد در آن صورت سیاست امریکا دیگر مهار (Containment) نخواهد بود و به سیاست های دیگر که در این جا منظور او سیاست های پیشگیرانه است دست خواهد زد. اما در هر صورت تداوم تهدید یکی از عناصر مهم در خوانش ذهنیت امنیتی امریکا است و امریکا با این ذهنیت به پرونده هسته ای ایران نگاه کرده و وارد هر نوع مذاکره چندجانبه ای می شود. اما در مقابل این تهدید اندیشی، شیوه دولت اوباما چندجانبه گرایی بوده و به نظر می رسد خواهد بود.

 

2.چندجانبه گرایی
باید در نظر داشت که چند جانبه گرایی اختصاص به دولت اوباما ندارد. پرونده هسته ای ایران از اواخر دوره دوم بوش وارد مرحله چندجانبه گرایانه شد و دولت بوش نیز سعی کرد همراه با سایر اعضای دارای حق وتو شورای امنیت و آلمان سیاست نسبتا واحدی را در قبال پرونده هسته ای ایران دنبال کند. اما آن چه دچار تغییر و تحول شد تاکید بیشتر بر این چندجانبه گرایی و تشدید مکانیزم های چندجانبه گرایی در دولت اوباما است. دولت اوباما در این زمینه محصول نهایی استراتژیک مورد نظر خود را در قطعنامه 1929 مشاهده می کند.

روش اوباما در چند جانبه گرایی علیه ایران با چالش هایی همراه بوده و خواهد بود. امریکا برای همراه نگه داشتن سایر اعضای گروه 1+5 در مواردی باید سیاست های خود را تعدیل کند. اما در مجموع روح چند جانبه گرایی بر رفتار استراتژیک امریکا در مسئله هسته ای ایران غالب بوده و خواهد بود.

در این زمینه شایان ذکر است که حتی تحریم های یک جانبه امریکا به خاطر تاکید دولت اوباما بر چندجانبه گرایی، بدون این که از کانال و معبر نهادهای بین المللی گذشته باشد، توسط برخی از بازیگران بین المللی اجرا شده و این خود نوعی بهره برداری از ظرفیت چندجانبه گرایی در جهت تشدید تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. باید در نظر داشت که چندجانبه گرایی امریکا، تنها از تفکرات شخص اوباما نشات نگرفته، بلکه از مجموع مکانیسم هایی که تیم اوباما که بی تردید در مسائل خلع سلاحی و مدیریت در مسائل هسته ای نسبت به سایر دولت های امریکا حساسیت بیشتری بر همکاری بین المللی دارند سرچشمه گرفته است.

اما باید در نظر داشت که صرفا چندجانبه گرایی نیست که توضیح دهنده رفتار امریکا است. در عین اهمیت داشتن مفاهیمی چون تهدید اندیشی و چندجانبه گرایی، که بنیادهای فکری رفتارهای اوباما را تشکیل می دهند، باید در نظر داشت که دولت اوباما در مسئله هسته ای ایران بیش از حد انتخابات محور است و مبارزات انتخاباتی امریکا، اثرات عمیقی بر این پرونده دارد.

3.انتخابات محوری
سال جاری سال انتخاباتی در امریکا است و هرچند که اوباما نسبت به رقیب جمهوری خواه خود به طور نسبی وضعیت بهتری دارد اما سالی پر چالش، بسیار سخت و پر تنش در انتظار او است. پرونده هسته ای ایران یکی از موضوعات کلیدی در گفتمان ها و مناظرات انتخاباتی است. در این میان دولت اوباما با فشارهای گوناگون داخلی از ناحیه کنگره و خارجی از ناحیه رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی رو به رو است که مجموعه این فشار ها و فعالیت های سنگین گروه های مخالف اوباما من جمله دولت نتانیاهو و منظورمه رسانه ای، تبلیغاتی و نهادهای فکری مربوط به این جریان به قدری سنگین است که اوباما را در شرایط خاصی از نظر سیاست داخلی قرار داده و تا این لحظه اوباما بین گرایش های گوناگون و فشارهای گوناگون، سعی در ایجاد تعادل لرزانی داشته است.

دقیقا این مسئله است که به طور مشخص به موضع سرسخت امریکا در بغداد انجامیده است. بر اساس آن چه در محافل رسانه ای دنیا منتشر شده، سایر کشورهای اروپایی حاضر بودند در مذاکرات بغداد مسئله عقب انداختن تحریم های نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا را مورد بررسی قرار دهند و حتی برخی از محافل اریکایی از انعطاف هایی در موضع امریکا سخن گفته اند. اما فشار رژیم صهیونیستی و مخصوصا کنگره، عملا امریکا را از ایفای نقش منعطفی در مذاکرات بغداد بازداشت.

نباید فراموش کرد که در ماه مارس گذشته یعنی حدود سه ماه پیش، مجلس نمایندگان امریکا بلافاصله بعد از نشست ایپک که در آن دوازده هزار فعال سیاسی حامی رژیم صهیونیستی شرکت داشتند، قطعنامه ای را تصویب کرد که بر اساس آن دولت امریکا موظف شد که برای جلوگیری از دستیابی ایران به ظرفیت ساخت سلاح هسته ای اقدامات لازم را انجام دهد. البته این کار باعث بحث های گوناگونی شد که چگونه می توان بحث ظرفیت نظامی را مورد ارزیابی قرار داد. اما ماورای مسائل تکنیکی، باید این فشارها و مواضع سیاسی را در چارچوب رفتار دولت اوباما مد نظر قرار داد.

به نظر می رسد دولت اوباما نسبت به چند ماه گذشته در اداره این فشار ها با چالش های مختلفی رو به روست. برآیند مفاهیم ذکر شده یعنی تهدید اندیشی ایران، چندجانبه گرایی و انتخابات محوری، در آینده نزدیک باعث این نوع رفتار از طرف ایالات متحده امریکا در پرونده هسته ای ایران خواهد شد:

اول؛ امریکا سیاست دوگانه تشدید تحریم ها را همراه با مذاکرات چندجانبه دنبال خواهد کرد. این دقیقا همان سیاستی است که کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا از آن به عنوان سیاست دو جهته (Two Track Policy) نام برده است.

دوم؛ دولت اوباما سعی می کند بین ملاحظات داخلی، ملاحظات مربوط به متحدان صهیونیستی و عرب و سیاست داخلی امریکا تعادل ایجاد کند اما این که تا چه اندازه بتواند این تعادل را به پیش برد محل تردید است؛ به نظر می رسد دولت اوباما موفق خواهد شد به طور نسبی از نظر چشم انداز انتخاباتی تعادل را حفظ کند اما نتیجه عملی آن عدم انعطاف در مذاکرات خواهد بود.

سوم؛ نتیجه این وضعیت تسهیل احتمالی مذاکرات و ادامه تحریم ها است. این در مجموع آن چیزی دولت اوباما به آن توجه نکرده و ممکن است به عامل مهمی تبدیل شود. چگونگی رفتار امریکا در این مسئله بسیار مهم است.

باید در نظر داشت که پرونده هسته ای ایران پرونده ای پر متغیر، پر بازیگر و پر چالش است و در مواردی چالش های ایجاد شده برای تشدید فضا علیه جمهوری اسلامی ایران به چالش های جدیدی برای دولت اوباما منجر شده که در این زمینه باید به یک روند اشاره کرد. رژیم صهیونیستی در دو سه ماه گذشته سعی کرده پرونده هسته ای ایران را به عنوان پرونده اول دنیا مطرح کند و بحث حمله نظامی را به شدت جهانی کند. اما همین رفتار رژیم صهیونسیتی، نیاز به یک توافق را هم به طور ناخواسته به همراه آورده و همه از لزوم رسیدن به یک توافق صحبت می کنند. این به نوبه خود چالشی برای طراحان صهیونستی شده است.

به طور خلاصه می توان گفت که پرونده هسته ای ایران پرونده پویایی است ولی رفتار امریکا درگیر ذهنیت امنیتی استخوانی شده در مورد ایران و محصور در فشارها و منازعات سیاست داخلی امریکا در دوران انتخابات ریاست جمهوری است. اوباما و تیم او نباید فراموش کنند که ایران در این میان بازیگری مهم، قابل توجه و اثرگذار است.

ارسال نظرات