صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۱۲۶۰۳
آرامگاه ِ شیخ ِ نیشابور، در هاله ای از بی چگونگی فرورفته بود. شمعدانی های ِ همواره با نسیم ِ ملایم ِ عصر ِ نیشابور سماع می کردند. کمال الملک؛ پیر ِ نقّاش ِ همیشه، سکوت ِ شیخ را به تصویر می کشید انگار. آن سوتر امّا خنیاگری از دید ِخلق مستور به شُرب مدام خویش دل سپرده بود.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱
هنر نمی‌ خرد ایّام و غیر از اینم نیست کجا روم به تجارت بدین کساد متاع؟
(لسان الغیب)  

باران؛ رسالتی را بر شانه های خویش احساس می کند، همچون مسیح که رسالت صلیب را. می داند چه هنگام باید ببارد. با خویش زمزمه می کنم: 
"ببار ای ابر بهار
    با دل ام به هوای زلف یار
       بر کوه و دشت و هامون ببار..."  

سعید رضا دوست؛ 24 اردیبهشت بود. کفش های ام از صبح رو به راه می شدند. انگار کسی دم ِ در جفت شان کرده باشد تا پایی به راهی زند. دل به عطّار سپردم: 
    "تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
                             خود راه بگویدت که چون باید رفت"  

آرامگاه ِ شیخ ِ نیشابور، در هاله ای از بی چگونگی فرورفته بود. شمعدانی های ِ همواره با نسیم ِ ملایم ِ عصر ِ نیشابور سماع می کردند. کمال الملک؛ پیر ِ نقّاش ِ همیشه، سکوت ِ شیخ را به تصویر می‌کشید انگار. آن سوتر امّا خنیاگری از دید ِخلق مستور به شُرب مدام خویش دل سپرده بود.

24 اردیبهشت، زادروز مینیاتوریست ِ موسیقی ِ ایران، استاد پرویز ِ مشکاتیان در غربتی از جنس این روزگار ِ بی هنگام گذشت.

مشتی گُل که سنگ آرامگاه او را به زیبایی تزیین کرده بودند و شمع هایی که خاطرات اش را نگهبانی می دادند. خواهری که گرد آرام جای برادری می چرخید و آن سوتر، مادری که داغ ِ همسر و فرزند را به دوش می کشید. بغض را زیر گلوی اش گره زده بود.  رستاخیز کلمات را می‌توانستی در نگاه‌اش به نظاره بنشینی.

فرشی را بر آرام جای پسر گسترانده و چشم به افقی دوخته بود که روزگاری دُردانه اش در هوای آن به سرایش شعری بی واژه دل سپرده بود. پژواک ِ روزگار، فریادش را رها کرده : 

"آتش ِ عشق ِ تو در جان خوش تر است..."

به ده نفر نمی رسیدیم. قافله ی ِ رهگذران ِ خیابان می‌گذشت و ما با این قافله فاصله نداشتیم و کاری با کار آن نیز؛  از شهریور 88 به این سو... سه سال هم خود، عمری است. مگر مشکاتیان در چند سال گیسو سپید کرد و چین و چروک ِ کهن‌سالی بر پیشانی نشاند؟

"مگر آن شراب چند ساله بود؟"

غیاب ِ تریبون های رسمی، صمیمیّتی را احضار می‌کرد از جنس همان یله‌گی مشکاتیان در سماع باره‌گی اش. آن چنان که در "چکاد"، آن چنان که در "بیداد". سکوت را به باد می سپارم. صدای ام را آوار می کنم:  

"ماه رو دادن به شب‌های ِ تار
                            ای بارون..."
برچسب ها: مشکاتیان زادروز
ارسال نظرات
مهرداد
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
بر آستان جانان گرسر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
احسان
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
مطلب بسيار زيبايي بود.. الحق و الانصاف جاي پرويز موسيقي ايران در بين اهالي هنر و دوستداران موسيقي ايراني خالي است...هيچ گاه اثار ارزشمندي چون نوا و بيداد و استان جانان و ديگر اثار بي نظير مرحوم را از ياد نخواهيم برد... روحش شاد...
حميد
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
عالي بود درماه گذشته رفتم به زيارت امام رضا موقع برگشتن صبح زود راه افتاديم كه برويم نيشابور برسرقبر بلند آوازه هاي ايران زمين خصوصا استاد مشكاتيان چون ميدانستم آرامگاه ابدي آن زنده ياد آنجاست گرچه مرگ حق است ولي دلم گرفت اميداست قدر هنرمندان خودرا تا موقعيكه زنده اند بدانيم مگر ماچند نفر استاد موسيقي امثال مشكاتيات.جليل شهناز .فريدون شهبازيان.. . .. داريم بياتاقدر يكديگر بدانيم كه تاناگه زيكديگر نمانيم روحش شاد
سنتوری
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
منیاتوریست موسیقی ایران. سلطان سنتور ایران... زیباترین آلبوم های شجریان را استاد مشکاتیان آهنگ سازی کرد. واقعا فکر نمیکنم کسی بتونه فقدان ایشون رو جبران کنه...
علیرضا
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
بسیار مطلب زیبائی بود . هر چند مرگ حق است و هیچ کس نمی تواند از آن فرار کند اما به نظر من استاد پرویز مشکاتیان از ناملایماتیها دق کرد از نامهربانیها با موسیقی ایرانی . درباره این بزرگمرد موسیقی باید گفت : صبر بسیار بباید پدر فلک را / تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید روحش شاد
mahdi
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
استاد همیشه با نواهای آسمانیش در ذهن ما زنده است
علی قربانی
۱۴:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۵
بسیار عالی بود. خدایش رحمت کناد