فرناز رهنما که با شخصیت نازنین در سریال «ساختمان پزشکان» معروف شد، بیش از ۱۰ سال است که در تئاتر حضوری فعال دارد و این روزها در نمایش «پس از سقوط» در نقش مرلین مونرو بازی می کند.
سال 1380 همزمان با شروع تحصیل در دانشکده هنر و معماری تهران، بازی در تئاتر را شروع کرد. همان زمان در سریال تلویزیونی «بررسی یک پرونده» نیز ظاهر شد. سال 1383 در حالی که هنوز از دانشگاه فارغ التحصیل نشده بود، نقش آفرینی در تئاتر «چشم اندازی از پل» با کارگردانی منیژه محامدی، مسیر پیشرفت او را در عرصه هنرهای نمایشی کشور هموارتر کرد. «آمادئوس»، «مقبره سنگی»، «دوازده» و «تبرئه شدگان» از جمله آثار صحنهای او در سالهای اخیر به شمار میآیند.
سریال «زیر زمین» با کارگردانی علیرضا افخمی که سال 1385 پخش شد، تواناییهای فرناز رهنما را به دیگر کارگردانهای تلویزیون نشان داد و در ادامه با مجموعههای «مامور بدرقه» از سعید سلطانی (1387) و «ساختمان پزشکان» با کارگردانی سروش صحت (1390) به چهرهای شناخته شده برای مخاطب عام تبدیل شد.
«اقلیما» با کارگردانی محمدمهدی عسگرپور (1385) نیز مهمترین تجربه سینمایی فرناز رهنما به شمار میآید. این بازیگر 31 ساله متولد اصفهان، این روزها در نمایش «پس از سقوط» که نوشته آرتور میلر و کار منیژه محامدی است، روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر بازی میکند. «پس از سقوط» که در واقع خاطرات شخصی آرتور میلر( نویسنده معروف نیمه دوم قرن بیستم) را در بر میگیرد، داستان وکیلی به نام کوئنتین را روایت میکند که در سالمندی ماجراهای عشقی، کاری و سیاسی زندگیاش را مرور میکند. بخشی از این نمایش به زندگی مشترک این وکیل با زنی به نام «مگی» میپردازد که یادآور ازدواج آرتور میلر با مرلین مونرو است. فرناز رهنما نخستین بازیگر ایرانی است که در نقش این ستاره معروف دهه 50 میلادی سینمای جهان بازی میکند.
گفتگوی ما با این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون از جزئیات نقش آفرینی او در نمایش «پس از سقوط» شروع و به بحثهای دیگری کشید.
در نمایش «پس از سقوط» شخصیت «مگی» خیلی آشکارتر از نمایشنامه آرتور میلر یادآور مرلین مونرو است. موافقید؟
بله. در نمایش ما شخصیت «مگی» بیشتر از متن به مرلین مونرو نزدیک شده است. خانم محامدی میگفت همه میدانند مقصود آرتور میلر کیست و ما چرا باید از آن فرار کنیم یا دور شویم. برای همین با گریم و کنشهایی که از این شخصیت سر میزند، اجرا از متن صراحت بیشتری دارد تا بگوید این زن همان مرلین مونرو است.
شما هم موافق این رویکرد بودید؟
من معتقد بودم با توجه به تنگناهایی که ما در نشان دادن شخصیت کامل مرلین مونرو داریم، با مشکل مواجه خواهیم شد. این ستاره مشهور سینما که همین چند ماه پیش فیلمی از زندگی او روی پرده سینماهای جهان رفت، آن قدر شخصیتی جنجالی بوده و زندگی خاصی داشته که ما نمیتوانیم همه ابعاد آن را روی صحنه ببریم.
میدانم که برای بازی در این نقش، فیلمها و عکسهای زیادی را دیده و مطالب بسیاری را خواندهاید. مرلین مونرو را از نظر فکری و هنری چگونه شخصیتی یافتید؟
در سینمای دهه 50 میلادی، مرلین مونرو را به خاطر بازی در نقشهایی کلیشهای، زن بلوند احمق خطاب میکردند. این برمی گشته به شخصیتهایی که او بازی کرده بوده است. البته یک دلیل دیگرش این بوده که گویا نمیتوانسته دیالوگهایش را حفظ کند.
خب نظر شما چیست. او یک زن احمق بوده است؟
به نظر من او زنی سبک سر، ساده و در عین حال بسیار جذاب بوده است. مرلین مونرو تا آخر عمر زیر سایه کودک درونش قرار داشته و نتوانسته بزرگ شود. با اینکه این ستاره سینما بسیار ساده بوده و کودکانه فکر میکرده، نمیتوان او را احمق دانست.
در خیلی از موارد، شخصیتهای خارجی از این دست در نمایشهای ایرانی کاریکاتور گونه میشوند که خوشبختانه در بازی شما این طور نشده است. اینکه مرلین مونروی شما با تمام محدودیتها، مضحک از کار در نیامده و تا حد زیادی توانسته زنانگی، سادگی و روان پریشی او را به نمایش درآورد، چقدر مدیون کارگردانی خانم محامدی است؟
بعد از تحقیقات زیاد، من اتودهایی زدم که خانم محامدی آنها را دید و پسندید. بعدش با همکاری ایشان کار را رتوش کردیم و به شکل نهاییاش رسیدیم. 10 سال گذشته که در چند کار خانم محامدی بازی کردهام، دیدهام که ایشان متنهای فرنگی را خوب میشناسند و بسیار دقیق تحلیل میکنند. در ارتباط با این کار هم چون خانم محامدی سالها در آمریکا زندگی کرده و ادبیات نمایش آنجا به ویژه آرتور میلر را خوب میشناسد، کمکهای زیادی کردند تا نقش خوب از کار دربیاید.
با وجود آنکه «پس از سقوط» از مهمترین نمایشنامههای تاریخ ادبیات جهان به شمار میآید و نمایش شما هم تا حد زیادی از پس اجرای آن برآمده، اما از سوی تماشاگران خوب استقبال نشده است. دلیل آن را در چه میبینید؟
تبلیغات بسیار کم یا در واقع هیچ.
چرا تبلیغ بیشتری انجام ندادید؟
تبلیغات پول میخواهد. این نمایش یک کار خصوصی است که هیچ کمکی از جایی نگرفته و با همدلی اعضای گروه تئاتر پیوند روی صحنه اجرا میشود. وقتی ما برای کاهش هزینهها، خودمان کار گریم را انجام میدهیم، چگونه انتظار دارید بتوانیم پول زیادی خرج تبلیغات کنیم.
با نگاه به کارنامه هنری تان به نظر می آید با خودتان قرار گذاشتهاید حداکثر سالی یک تئاتر بازی کنید. درست است؟
نه این طور نیست. من عاشق بازی در تئاتر هستم، اما وقتی بسیاری از کارها بعد از ماهها تمرین اجازه روی صحنه رفتن پیدا نمیکنند، در واقع باعث میشوند کم کار به نظر بیایم. برای مثال همین پارسال مدتی طولانی روی یک نمایش با کارگردانی منیژه محامدی وقت گذاشتیم که آخر هم مجوز اجرا نگرفت.
در سینما و تلویزیون هم کم کار هستید. برای این چه دلیلی دارید؟
اینجا کمی مسئله فرق میکند، چون فکر میکنم «دیده نشدن، خیلی بهتر از بد دیده شدن است»، ترجیح میدهم کمتر و البته با وسواس بیشتر در سینما و تلویزیون کار کنم. من پیشنهادها را اول میسنجم، ارزیابی میکنم و با حوصله تصمیم میگیرم که در آنها بازی کنم یا نه.
با اینکه کم بازی کردهاید، اما نقشهایتان متفاوت بوده است.
یکی از مشکلات ما بازیگران همین است که نقشهای تکراری و کلیشهای زیاد به ما پیشنهاد میشود که خب من تن به آن نمیدهم. برای مثال بعد از فیلم «اقلیما» یا سریال «زیر زمین» فیلمنامههایی را خواندم که انگار قرار بود در آنها نقشهایم را تکرار کنم. واقعاً ترجیح میدهم بیکار باشم و در هیچ نقشی کلیشه نشوم.
در سریال «ساختمان پزشکان» که با بازی در آن به مردم معرفی شدید، شخصیت زن نقاشی را بازی کردید که با دیگر نقشهای مجموعه متفاوت بود؛ همسر روانشناسی (با بازی بهنام تشکر) که خودش بیماری روحی دارد و بازیاش برخلاف دیگران چندان رو نیست و مخاطب را نمیخنداند.
نازنین اگر چه مثل دیگر شخصیتهای ساختمان پزشکان با حرکات و گفتارش خنده ایجاد نمیکرد، اما موقعیتهای بسیار کمیکی را پدید میآورد که لبخند بر لب تماشاگر مینشاند. اتفاقاً همین تفاوت شخصیت و بازی نازنین بود که به نظرم باعث شد از سوی مردم خوب دیده شود.
در سری دوم این مجموعه تلویزیونی هم بازی خواهید داشت؟
با صحبتهای اولیه قرار شده است بازهم در نقش نازنین ظاهر شوم.
با همان ویژگیها و شرایط؟
هنوز متن نوشته نشده است. پیمان قاسم خانی درگیر یک سریال ویژه ماه رمضان است که بعد از آن کار روی ساختمان پزشکان را شروع خواهد کرد. فکر میکنم شهریور همه چیز آماده شود و کار از ابتدای مهر کلید بخورد.
من فارسیم ضعیفه
میشه با توجه به توصیفاتی که از مونرو کردید (سبک سر، ساده ، با وجود بزرگسال بودنش کودکانه فکر میکرده ، نمیتوانسته دیالوگهایش را حفظ کند ) بفرمایید احمق به کی میگن؟