سید جمال هادیان طبائی زواره: نوروز، یکی از نهادهای ششهزار ساله ایران باستان و بزرگترین جشن ملی ایرانیان است.
نخستین روز از نخستین ماهه سال خورشیدی، آن گاه که آفتاب جهانتاب به برج حمل(فروردین) انتقال یابد و روز و شب برابر شود، در ادبیات فارسی گاه به نام «جشن فروردین» هم خوانده میشود.
نوروز، آیین دیرپای شکوفایی و گاه مبارک جشن و سرور ایرانیان است که وقتی میآید پیک نغمهخوانیاش در همه سراها شنیده میشود. مِهرها میشکفد و کینها از یاد میرود. تقارن نوروز با اعتدال بهاری و آغاز فصل گل و بلبل و تحول، شکوه و بزرگی آن را دو صد چندان کرده است. به عبارتی، بخش عمدهای از خجستگیِ جشنهای نوروز به برکت همراهی با جشن طبیعت و طراوت است.
عید فرخنده نوروز نه فقط در مرزهای ایران بلکه در چند کشور همسایه چون افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، آذربایجان و بخشهایی از کشورهای آسیای میانه، عراق، ترکیه ،سوریه، هند و چین که در پیشینه خود، روزگاری جزیی از این خاک پاک به شمار میآمدهاند یا در دورههای مختلف، گروههایی از ایرانیان به این سرزمینها مهاجرت کردهاند، گرامی داشته میشود.
ایرانیان مانوی( پیروان آیینِ مانی) در دوره ساسانیان، به غرب چین رفتند و در منطقه سین گیانگ یا ختن مستقر شدند. گروهی از ایرانیان زرتشتی به هندوستان رفتند و به پارسیان شهرت یافتند. گروههای دیگری به زنگبار و سواحل شرقی افریقا و حتی به الجزایر و بخشهایی از اروپا به ویژه بالکان رفتند و نوروز و آیینهای آن را به عنوان بخشی از شناسنامه فرهنگ و تمدن ایرانی همراه بردند.
جشنهای نوروزی با زبان شیرین فارسی و ایران الفتی دیرینه دارد و هرکس هرجای جهان خود را متعلق به ایران بداند یا به فارسی سخن بگوید، نوروز را گرامی میدارد و به هموطنانش شادباش میگوید.
تاریخ پیدایی نوروز، اسطورهها و افسانهها و آیینها و عادتهای نوروزی آن قدر زیاد، زیبا و غنی و پرمحتوا هستند که هر کدام ظرفیت موضوع یک کتاب را تشکیل میدهند که مجال بازگوییِ حتی گزیدهای از این تاریخ و آیین چند هزار ساله در این مقال ممکن نیست.
هرچند مردم ایران از نیمههای زمستان با خانهتکانی و خرید به استقبال نوروز میروند اما عملاً آیینهای نوروزی از آخرین سهشنبه سال یعنی با آیین چهارشنبهسوری آغاز میشود و سیزدهم فروردینماه همزمان با آیین سیزده به در، پایان مییابد. آیینهایی مثل چهارشنبهسوری، قاشقزنی، حاجیفیروز، هفتسین، سبزه رویاندن، بازیهای نوروزی، غذاهای ویژه نوروز، رخت و لباس نو، دید و بازدید، یاد درگذشتگان و دلجویی از سوگواران، سیزده به در، میر نوروزی، پنجه مامان و دهها آیین محلی و بومی وابسته به نوروز در این محدوده زمانی قرار دارند. اما آن چه جالبتر و جذابتر از سایر آیینهای نوروزی است، چگونگی انطباق نوروز با اعتدال بهاری و شکلگیری گاهشمار یا همان تقویم خورشیدی است که شمهای از آن را به زبان ساده بازگو میکنیم.
گاهشماری نوروزانطباق نوروز با بهار و مبدأ تقویم ملی و رسمی، ویژگیِ بارز جشنهای آغاز سال نو است. این ویژگیِ برجسته و نمایان نوروز آن را از همه جشنهای سال نو در میان سایر فرهنگها و تمدنها متمایز میکند و سبب میشود که مردم، نوروز را نه در تالارهای دربسته بلکه در آغوش طبیعت جشن بگیرند. تاریخ و سرگذشت گاهشماری در سرزمین ایران، تاریخی است تفصیلی با جزییات بسیار که با رویدادها و فراز و فرودهای تاریخ در دورههای مختلف همبستگی دارد.
شواهد و مستنداتی که از روزگار ساسانیان و بعد از آن به دست آمده بیانگر آن است که گاهشماری در ایران چند تحول بزرگ را پشت سر گذاشته است. در روزگار ساسانیان هر سال شامل 12 ماه 30 روزه و یک پنج روز به نام پنجه یا پنجه دزدیده بود که در جمع 365 روز را شامل میشد. در آن روزگار، هفته بهترتیب امروزی در کار نبود بلکه هریک از روزهای هر ماه نام ویژهای داشتند که نام تک تک این روزها در تاریخ ذکر شده است. نام بیشتر روزهای هرماه برداشتی از نام ماههای سال بود، مثل: فروردینروز، امردادروز ، مهرروز، آبانروز، آسمانروز، انیرانروز و نظایر اینها؛ هر کدام از روزهای پنجه نیز نامهای خود را داشتند.
همه میدانیم که هر سال 365 روز و کسری از روز ( تقریباً یک چهارم روز) است که در حال حاضر هر چهار سال یک بار، این کسریها جمع و یک روز کامل را تشکیل میدهد که به آن سال کبیسه میگویند. بدین ترتیب سال کبیسه 366 روز است.
در روزگار ساسانیان سال کبیسه هر 120 سال یک بار تکرار میشد؛ بدین ترتیب که این ساعات و دقایق کسری در هر سال در مجموع پس از 120 سال، 30 روز را تشکیل میدادند که این 30 روز در سال کبیسه به ماههای دوازدهگانه معمولی افزوده میشد. سال کبیسه در این گاهشمار 13ماه و یک پنجه داشت و 395 روز را شامل میشد. ماه کبیسه را نیز همنام یکی از ماههای دوازدهگانه به ترتیب تغییر دورههای کبیسه به آن ماه اضافه میکردند و برای اینکه نوبت ماه دیگر از پیش معلوم باشد پنجه اضافی را به آخر ماهی که آخرین ماه کبیسه با آن همنام شده بود میافزودند. بدین ترتیب، سال کبیسه دو ماه همنام داشت مثلاً دو ماه آبان. از آن پس تا 120 سال بعد، پنجه به آخر آبان اضافه میشد. در بعضی دورهها کسری ساعات و دقایق سال را به حساب نمیآوردند. نوروزِ سال نخست سلطنت یزدگرد که با سال یازده هجری مقارن بود در اواخر بهار حدود نقطه انقلاب صیفی یا آغاز سرطان (تیر) برگزار میشد اما چون کسر ساعات و دقایق را به حساب نمیآوردند هر چهار سال تقریباً یک روز و هر 120 سال در حدود سی روز از نقطه انقلاب صیفی پیش افتاد و چون عمل کبیسه یعنی افزودن این یک ماه کسری بر ماههای دوازدهگانه سال انجام نمیگرفت، نوروز بهتدریج از پایان بهار به طرف آغاز این فصل میرفت.
در پایان روزگار یزدگرد سوم، پنجه در پایان آبان افزوده میشد. پیش از آن که کبیسه دوره نهم انجام پذیرد و پنجة اضافی سال از پایان آبانماه به آخر آذرماه انتقال یابد، دولت ساسانی منقرض شد و دستگاه ناظر بر عمل کبیسه از کار افتاد و پنجه اضافی به همان منوالِ روزگار یزدگرد همواره در آخر آبان باقی ماند و بدین ترتیب نوروز به مرور زمان از آغاز تابستان به طرف بهار پیش میرفت.
بعد از ورود اسلام به ایران چندتن از خلفای عباسی تلاش کردند تا با کبیسه کردن سال, نوروز را به آغاز تابستان برگردانند و با سال خراجی تطبیق دهند تا کار دیوان خلافت سهلتر شود. هرچند این تلاش در برخی دورهها برای کار خراج و دیوانِ خلافت مؤثر افتاد اما مردم ایران اعم از زرتشتی و مسلمان از همان تاریخِ سیار یزدگردی پیروی میکردند تا در سال 375 یزدگردی (395 ق)، نوروز در اثر انتقال تدریجی به نقطه اعتدال ربیعی (آغاز بهار) رسید و دور دوازدهم کبیسه که از نوبت نهم به این طرف به واسطه زوال حکومت ساسانی متروک مانده بود به طورطبیعی پایان یافت و هنگام آن فرارسید که پنجة اصافی را از آخر آبان یک باره به آخر اسفند انتقال دهند.
سرانجام، آل بویه که حکومتی شیعی مذهب داشتند، پنجه را از آخر آبان به آخر اسفند بردند. این تطبیق نوروز با اعتدال بهاری در فاصله سالهای 390 تا 400 ق بوده است.
در سال 471ق به دستور سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی (465 – 485ق) ـ یکی از سلاطین دوره سلجوقیان در اصفهان ـ یک گروه هفت نفره به ریاست شاعر، حکیم و ریاضیدانِ نام آشنا، عمر خیام نیشابوری مأمور شدند ضمن بررسی وضعیت گاهشماری در ایران، تقویمی را تهیه کنند که در آن نوروز ثابت و همواره منطبق بر اعتدال بهاری در برج حمل باشد. این گروه پس از تحقیق و بررسی فراوان، نوروز را در روز اول بهار که زمان نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است، معین و ثابت نگه داشتند. از آن پس قرار شد هر چهار سال یک بار سال را به 366 روز بشمارند که به آن سال کبیسه میگویند و پس از هفت کبیسه پیدرپی (28 سال)، مرتبه هشتم به جای سال چهارم، سال پنجم (سال سی و سوم) را کبیسه کنند.
این تقویم به تقویم جلالی شهرت یافت و ملکشاه روز اول فروردین را نوروز سلطانی نام نهاد. تقویم جلالی یکی از دقیقترین تقویمهای جهان و سال جلالی، نزدیکترین سالهای دنیا به سال خورشیدی حقیقی است( 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه).
اساس تقویم فعلی ایران( هجری شمسی)، تقویم جلالی است که مبدأ آن سال هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه است. نقطۀ شروع این تقویم یعنی لحظۀ وقوع اعتدال بهاری( آغاز بهار نجومی)، مطابق با جمعه یکم فروردین سال یک هجری خورشیدی(1/1/1)، سیام شعبان سال یک هجری قمری و 22 مارس 622 میلادی است و از نظر تاریخی، هجرت نبوی روز دوشنبه یکم ربیعالاول سال یکم هجری قمری (نیمۀ شهریورماه همان سال) رخ داده است.
بدیهی است مبدأ تقویم باید از آغاز همان سال نجومی که هجرت در شهریور آن وقوع یافته است در نظر گرفته میشد. این تقویم دارای چهار فصل 3 ماهه، 6 ماهِ 31 روزه، 5 ماهِ 30 روزه و یک ماه 29 روزه است که 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه را تشکیل میدهد (زمان گردش زمین به دور خورشید) و هر چهار سال یک بار 366 روز میشود که به آن سال کبیسه میگویند.
در روز سهشنبه 11 فروردین 1304 خورشیدی با تصویب قانون اساسی در مجلس شورای ملی، تاریخ و ماههای رسمی ایران و آغاز نوروز تصویب شد و همچنان پا برجاست.
در خاتمه باید گفت، نوروز نیز مثل صدها و چه بسا هزاران آیین ملی و بومی دیگر، فرخنده یادمان نیاکان فرهنگپرور ماست که فلسفهای عمیق و دقیق دارد که هر منصفی را به تفکر و تدبر در گذشته خویش و تلاش برای تغییر و تحول وادار میکند و هر ایرانی در هرجای جهان که باشد به گذشته خویش و فرهنگ و تمدنی که در آن بالیده است افتخار میکند.
تا ایران بوده، نوروز هم بوده است و تا ایرانی هست نوروز هم خواهد بود.