پايان ثبتنام كانديداهاي انتخابات مجلس نهم كافي بود تا گمانه زنيهاي سياسي و رسانهاي در خصوص استراتژي جبهه اصلاحات شكل شفافتري به خود بگيرد. اكنون همه از كم و كيف حضور اصلاحطلبان آگاهند و هيچ كس سخن از تحريم انتخاباتي جبهه اصلاحات نميگويد.
در عين حال برآيندها حاكي از همگوني و هماهنگي اين جبهه نيست. پيشبينيها تا حدودي درست از آب درآمد؛ كم نبودند اصلاحطلباني كه وارد گود انتخابات شدند. آمارهاي ارائه شده توسط خود آنها اين مطلب را تاييد ميكند.
مصطفي كواكبيان از حضور دست كم 700 كانديداي اصلاحطلب سخن به ميان آورد. برخي خبرها حكايت از مشاركت گسترده اصلاحطلبان شهرستاني دارد. اما تحولات اخير نشان از آن دارد كه براي نيل به دركي درست از استراتژي اعمالي و اعلاني جبهه اصلاحات، تنها به مواضع رهبران پيشروي اين جريان نبايد توجه نمود.
همچنانكه تكيه بر تحليلهاي ژورناليستي رسانههاي داخلي و خارجي آنان نيز عبثي بيش نيست. جنگ رواني و تبليغاتي مدعيان تحريم نيز اعتباري ندارد. نه مواضع مرد خاكستري درست از آب درآمد، نه توصيههاي خاتمي به كار آمد و نه حتي سكوت حاميان معنوي كارساز شد. تبيين استراتژي انتخاباتي جبهه اصلاحات اكنون با شفافيت بيشتري امكانپذير است.
آيا اصلاحطلبان انتخابات را تحريم ميكنند؟ آيا اصلاحطلبان به صورت گسترده در انتخابات مشاركت ميكنند؟ و بالاخره آيا جريان اصلاحات سمت و سويي فراتر از تحليلهاي موجود را نشانه رفته است؟ پاسخ به چنين پرسشهايي تحليلهاي خاصي را ميطلبد.
استراتژي تحريم انتخابات
استراتژي تحريم انتخابات از سوي اصلاحطلبان پيش از اين در گفتمان و سخنان برخي وابستگان راديكال اين جريان به وضوح شنيده ميشد. بسياري از اين افراد با اين استدلال كه شرايط براي مشاركت در انتخابات فراهم نيست و شروط و خواستههاي جبهه اصلاحات قابليت پذيرش از سوي نظام را ندارد، هر گونه حضور فعال و سازماندهي شده را در انتخابات انكار ميكردند. اين موضع نه تنها به سرعت از سوي رسانههاي بيگانه و جريانات ساختار شكن اين طيف مورد استقبال قرار گرفت، بلكه در چارچوب يك برنامهريزي از پيش تعيين شده تلاشهايي صورت گرفت تا اين موضع به عنوان استراتژي محوري اصلاحطلبان معرفي شود.
در اين راستا مانور عملياتي مهرههاي رسانهاي و تبليغاتي آنان به شدت فعال شده و با برخي جهت گيريهاي همقطاران به پروژه عظيم تبليغاتي تبديل شد. اين استراتژي اكنون هيچ گونه موضوعيتي نداشته و با نگاهي سطحي به آمار ثبتنام كانديداها به وضوح مشاهده ميشود كه تحريم گسترده و محوري انتخابات عملا با استقبال همه جريانات سياسي اصلاحطلب مواجه نشده است.
استراتژي مشاركت در انتخابات
مواضع اعلاني برخي از طيفهاي معتدلتر جريان اصلاحات بر مشاركت گسترده در انتخابات تاكيد داشت.
بسياري از گروهها و احزاب مياني اصلاحطلبان و از آْن جمله اعضاي فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي اقدام به اتخاذ اين استراتژي نمودند.
استدلال عمده اين گروه نيز بر اين تكيه داشت كه ورود به انتخابات زمينه حضور فعال اصلاحات و گفتمان اصلاحطلبي را به دنبال خواهد داشت. اين افراد بخصوص بر اين تكيه داشتند كه مشاركت در انتخابات موجب خواهد شد كه ضمن ادامه حيات سياسي جريان اصلاحطلبي، زمينه براي اعمال برخي اصول و اقدامات عمدتا نظارتي و گفتماني اصلاحطلبان فراهم خواهد شد.
بيان اين گونه مواضع البته با انتقاد شديد طيف راديكال و وابستگان تندروي اين جريان روبهرو شد. بسياري از عناصر ساختار شكن جبهه اصلاحات اتخاذ اين استراتژي را نشانه ضعف جبهه اصلاحات تلقي كرده و معتقد بودند كه اينگونه مواضع ناشي از گرايشات فرصت طلبي برخي از مدعيان اصلاحطلبي است. در اين راستا اين طيف راديكال با مانور رسانهاي و تبليغاتي شديد به تخريب وابستگان متعادل جريان خود مبادرت كردند.
فارغ از اين مباحث، بيان اينكه استراتژي اصلاحطلبان هماكنون مشاركت گسترده در انتخابات است گزينه بسيار قابل قبولتري نسبت به تحريم انتخابات است. چه آنكه فضاي ثبتنام انتخابات كانديداهاي مجلس شوراي اسلامي اثبات كننده اين مدعاست. اما بيان قاطع اين امر نيز با ترديدهايي مواجه است. هرچند كه كانديداهاي اصلاحطلب مشاركت گستردهاي در انتخابات داشتند ولي عدم مشاركت طيف نسبتا تندروتر اين جريان ما را به سمت تحليل ديگري سوق ميدهد.
استراتژي مشاركت معقول و تحريم محدود
برخي معتقدند كه استراتژي جريان اصلاحات تحت تاثير برخي تشتتها و اختلافات دروني به ناگزير در بينابين تحريم و مشاركت موضوعيت مييابد. از طرفي عمده جناح تندروتر اصلاحطلبان قائل به مشاركت جدي نبوده و پيشروي تحريم انتخابات به شمار ميروند و از سوي ديگر عناصر معتدل اصلاحطلب پيگير ورود جدي به انتخابات هستند. آبشخور اين تحولات نيز از لزوم حركت چراغ خاموش اصلاحطلبان ناشي ميشود. موضعي كه رهبران اصلاحات بر آن اتفاق نظر دارند.
بر اين اساس تاكيد بر حضور اصلاحطلبان در صحنه به عنوان اصل اساسي و محوري اين جريان در صدر تحركات سياسي آنان قرار دارد. چرا كه قهر از نظام نابودي حيات سياسي آنان را حداقل در كوتاه مدت به دنبال خواهد داشت و از آنجا كه چنين پيامدي مطلوب آنان نبوده و به هيچ وجه تامين كننده منافع اساسي سياسي و استراتژيك اين طيف نخواهد بود، به هر طريقي در جهت عدم پيدايي آن حركت خواهند كرد اما اتخاذ استراتژي و حضور در انتخابات از جهاتي به نفع اين جريان تمام خواهد شد.
از طرفي اصلاحطلبان ادعا خواهند كرد كه در جهت هرچه بيشتر شدن مشاركت مردمي گام برميدارند و به سمت و سوي منويات نظام حركت خواهند كرد و از سوي ديگر به نوعي تحرك سياسي هرچند محدودي خواهند داشت. به هر حال روشن است كه اصلاحطلبان هرگز نميخواهند از چرخه فعاليتها و تحركات سياسي نظام خارج شوند و وقوع اين امر را پايان حيات سياسي خود تلقي خواهند كرد. از اين رو بر اتخاذ استراتژي مشاركت در انتخابات تاكيد كرده و آن را سرلوحه تحركات سياسي خود قرار دادهاند.
آقا/خانم فرارو کاش یه کم به مردم سر میزدین، به همونایی که قراره رای بدن. از جمله خودم که همیشه در انتخابات های قبلی شرکت کرده ام و بنا به شرایط شغلی و اجتماعی دهها نفر را ترغیب به شرکت کرده ام!!!