bato-adv
کد خبر: ۷۳۴۸۵

افزايش آسيب‌هاي اجتماعي در استان ايلام

تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۲۳ فروردين ۱۳۹۰


آنچه را كه آمارهاي رسمي و غيررسمي به ما نشان مي‌دهند، حكايت از روند صعودي بودن آن دارد . به طوري كه بر طبق آمارهاي رسمي منتشره، ايلام تقريبا هر ساله 30 درصد نسبت به سال قبل با افزايش در نرخ خودكشي مواجه بوده است. 
 
براي مثال نتايج يك تحقيق انجام گرفته كه از سوي منابع رسمي نيز انتشار يافته، نشان‌دهنده آن است كه طي سال‌هاي 1369 تا 1385 ميزان بروز خودكشي در ايلام روندي صعودي داشته، به‌طوري كه ميزان بروز خودكشي از 1/2 نفر در هر صدهزار نفر در سال 1369 به 68 در هر صد هزار نفر در سال 1385 رسيده است. همين آمارها در سال‌هاي بعدي نشان مي‌دهد كه مثلا نرخ خودكشي در سال 86 به 87 با 37 درصدافزايش روبه‌رو بوده است و سال 87 نسبت به 88 تقريبا همين درصد افزايش داشته است. پس مي‌توانيم با استفاده از آمارهاي رسمي منتشره عنوان كنيم طي اين دو دهه خودكشي در ايلام با روند صعودي روبه‌رو بوده‌ و هر ساله نيز نسبت به سال قبل، با افزايش 30 درصدي مواجه بوده است. در اين زمينه گفت‌وگویي با خليل كمربيگي محقق و جامعه‌شناس انجام شده كه در ادامه مي‌خوانيد. 

چرا اينطوري شده است؟ و خودكشي در ايلام همچنان سير صعودي دارد؟
براي رسيدن به پاسخ چرايي خودكشي در ايلام به نظر من، نبايد به معلول‌ها نگريست. براي مثال وقتي به علت‌يابي خودكشي در ايلام به تحقيقات انجام شده مي‌نگريم، مي‌بينيم كه اغلب اين تحقيقات به عوامل زيربنايي كه باعث به وجود آمدن اين وضعيت شده‌اند توجه نكرده و بيشتر به عواملي چون اختلافات خانوادگي، اختلالات رواني، مشكلات جسماني، ازدواج تحميلي، دخالت اطرافيان، بدهي مالي و غيره پرداخته‌اند، در حالي كه اين عوامل، زمينه‌ساز خودكشي نيستند بلكه خود معلول شرايط ديگري هستند. به نظرم بايد ابتدا به وضعيت استان ايلام نگاه كنيم و ببينيم چرا اينگونه شده است؟ 

چرا ايلام شرايط اين‌چنيني به خود گرفته است؟
براي پاسخ به اين پرسش نياز به تحقيقات و پژوهش‌هاي اسنادي و ميداني است اما به نظرم اگر شرايط آنوميك ايلام را به يك مثلث تشبيه كنيم آنگاه سه راس اين مثلث را مي‌توان عدم توسعه صنعتي استان و ارتزاق اغلب ساكنان از طريق واسطه‌گري، جنگ و پيامدهاي منفي آن و مهاجرت سريع و بالطبع شهرنشيني ناقص دانست. شايد بتوان اين سه عامل را عوامل اساسي و زمينه ساز شرايط آنوميك استان ايلام دانست.

 بيشتر در اين زمينه توضيح دهيد؟ 
ايلام از جمله استان‌هايي است كه با پديده‌اي به نام توسعه صنعتي بيگانه است و اين اصطلاح در ايلام نمود عيني ندارد. معدود واحدهاي صنعتي كه در ايلام ديده مي‌شود اولا با نياز منطقه هيچ گونه تناسبي ندارند و در ثاني همين معدود واحدها هم پس از مدتي يا تعطيل مي‌شوند يا با 20 درصد ظرفيت خود كار مي‌كنند. ايلام از عوامل زير بنايي اقتصادي مانند كارخانه‌‌ها و كارگاه‌ها و... تقريبا بي‌بهره است. 

سرمايه‌گذاري خارجي در ايلام تقريبا صفر است و ايلام از اين حيث در رديف آخر در كشور قرار دارد. عدم وجود همين عامل سبب فقدان فرصت‌هاي شغلي مناسب، پايين بودن سطح اشتغال و افزايش نرخ بيكاري شده و اغلب افراد در مشاغل خدماتي و دلالي مشغول بوده يا در نظام اداري به كار مشغولند و همين، تمشيت از طريق واسطه‌گري و دلالي سبب پديدآمدن اختلافات شديد طبقاتي در ايلام شده و تاثير زيادي برشيوه‌ زندگي مردم گذاشته است و بنابراين اين عامل زمينه‌ساز بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي و رواني شده است.

 از جنگ و پيامدهاي آن گفتيد، تاثير اين عامل را، در بروز اين شرايط چگونه مي‌بينید؟
به علت كارويژه‌هاي خاص جنگ، ايلام در زمان جنگ با اين حالت روبه‌رو نبوده است. به طوري كه حتي در سال 1369 ايلام با نرخ خودكشي 1/2 نفر در هر صد هزار نفر روبه‌رو است كه مي‌شود تقريبا آن را طبيعي دانست. مشكلات ايلام با پايان يافتن جنگ آغاز شد و در سال‌هاي بعد خود را نشان داد به طوري كه در دهه 80 به عينه مي‌توان نمودهاي اقتصادي‌ فرهنگي و اجتماعي آن را ديد. 

جنگ كه پايان يافت پيامدهاي نامناسبي هم بر جاي گذاشت، ايلام هم از نظر اقتصادي و هم رواني بازسازي نشد. ناراحتي‌هاي روحي و رواني كه در ايلام پس از جنگ پديد آمد فكري براي درمان و معالجه‌ي آنها نشد، عده‌ي زيادي از ساكنان در جلو چشم آشنايان و همشهريان خود يا جان خود را از دست دادند يا مجروح شدند و از بازماندگان آنها مراقبت‌هاي روحي و رواني به عمل نيامد. اسلحه‌هاي نظامي كه در دست عده‌اي از ساكنان بود پس از جنگ، جمع‌آوري نشدند و همين سلاح‌‌ها در پاره‌اي از اوقات در پديد آمدن استرس‌هاي منفي و خشونت‌ها تاثيرگذار شده‌اند و برخي از خودكشي‌ها با همين سلاح‌هاي باقيمانده از جنگ انجام مي‌گيرد. 

بنابراين همين عدم بازسازي اقتصادي و رواني پس از جنگ در ايلام يكي از عوامل زمينه‌ساز شرايط آنوميك شده و اگر نگاهي به نرخ خودكشي در سال‌هاي دهه 70 در ايلام بيندازيم، خواهيم ديد كه اين روند به سرعت گسترش يافته است و بنابر نتايج تحقيقات به عمل آمده فضاي نواميدي و افسردگي بر ايلام حاكم شده كه همين تحقيقات نشان مي‌دهند كه 80 درصد از كساني كه به علت اختلالات رواني خودكشي كرده‌اند از افسردگي رنج برده‌اند و امروزه نتايج تحقيقات روان‌شناسي نشان مي‌دهد كه همين عامل اختلالات رواني 33/0 خودكشي در ايلام را تبيين كرده است و در ميان اين اختلالات، خودكشي‌كنندگان به ترتيب از افسردگي، پرخاشگري، اضطراب، جنون ادواري و... رنج برده‌اند. 

از مهاجرت و شهرنشيني ناقص به عنوان ديگر عامل زمينه ساز خودكشي گفتيد. تاثير اين عامل را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
مهاجرت سبب پديد آمدن گونه‌اي از شهرنشيني در ايلام شده كه به نوعي «حاشيه‌نشين فرهنگي» محسوب مي‌شوند، يعني فرد استان ايلام با دو دوره مهاجرت روبه‌رو بوده است، يكي زمان شكل‌گيري شهري به نام ايلام كه با نوعي از مهاجرت روبه‌رو گشت كه بيشتر از بيرون وارد ايلام شدند و امورات اداري را در دست گرفتند و ديگري هم با گونه‌اي از مهاجرت كه بر اثر به وجود آمدن جنگ رخ داد و پس از جنگ اين سيل مهاجرت نيز گسترش يافت، روستاها از سكنه خالي گشتند و به اسكان در شهر روي آوردند.
 
اگر به آمارها نگاه كنيم، مي‌بينيم در سه دهه پيش، جمعيت روستايي ايلام، چهار پنجم كل جمعيت استان را تشكيل مي‌داد و اكنون تقريبا سه چهارم كل جمعيت استان شهرنشين هستند. در اين مدت جمعيتي به شهر ايلام هجوم آوردند كه اصلا براي زندگي در شهر آماده نشده بودند، ايلام به «روستا – شهر» تبديل گشت، از يك سو امكانات و فضا شهري است و از سويي ديگر هنجارها و ارزش‌هاي ساكنان، روستايي است، همين عامل«پاي در شهر و سر در روستا در متن مكاني به نام شهر زندگي مي‌كند اما از لحاظ فرهنگي در حاشيه شهر زندگي مي‌كند، اين دوگانگي سبب شهرنشيني ناقص شده است. 

اغلب افراد معلقي هستند كه نه مي‌توانند در روستا زندگي كنند و نه براي زندگي در شهر ساخته شده‌اند، شهر نيز قدرت جذب ساكنان آن را ندارد و افراد با گونه‌اي از ناهمسازي پايگاهي روبه‌رو هستند، نظام ارزشي آنها در شهر تغيير يافته است، گروه‌هاي مرجع در شهر ديگر آن گروه‌هاي مرجع سابق نيستند سرمايه‌ي اجتماعي سنتي كه قبلا وجود داشت و باعث انسجام و امنيت فرد مي‌شد از بين رفته و جايگزين مناسبي براي آن نيز صورت نپذيرفته است.
 
شيوه‌ي مشاركت و همياري ديگر همانند روستا نيست، نوع ارتباط افراد با يكديگر تغیير يافته، اعتماد اجتماعي نيز در شهر تغیير شكل داده و شيوه‌هاي جديد نيز جايگزين آنها نشده است. شيوه‌ي معيشت دامداري و كشاورزي در شهر از بين رفته و بايد شيوه‌ي معيشت صنعتي جايگزين آن شود كه متاسفانه اين امر در ايلام رخ نداده و معيشت مردم از طريق واسطه‌گري و بخش خدمات صورت مي‌گيرد كه اين شيوه‌ي معيشت واسطه‌گري خود باعث پديد آمدن اختلافات طبقاتي و چشم و هم چشمي‌هاي زيادي شده است، شيوه‌هاي تربيت فرزندان نيز در شهر تغيير مي‌كند و والدين و فرزندان غالبا با وظايف و حقوق و نقش خود آشنا نبوده و غالبا انتظارات فرا نقشي از يكديگر دارند. اينها و ساير مباحث ديگر بر بروز اين حالت آنوميك در ايلام تاثير گذاشته كه خودكشي نيز از ميوه‌هاي همين درخت آنومي است. 

وضعيت خودكشي در ميان زنان چگونه است؟
ميانگين خودكشي در 10 ساله اخير نشان مي‌دهد كه 62درصد خودكشي‌كنندگان زن بوده‌اند و درصد خودكشي موفق در زنان 6/1 برابر مردان بوده است. اين آمارها همچنين نشان مي‌دهد كه یک سوم خودكشي در زنان به شيوه خودسوزي بوده كه خشن‌ترين نوع خودكشي است كه در ساير كشورها به ندرت ديده مي‌شود. اين در حالي است كه خودسوزي در ميان مردان تقريبا یک نهم جمعيت خودكشي‌كننده بوده است.

 چرا خودكشي در زنان زياد بوده و شيوه خودسوزي رايج است؟ 
اين برمي‌گردد به جایگاه رسمي و غيررسمي زن در جامعه ايران و خصوصا در ايلام. جایگاه رسمي و غيررسمي زن در جامعه مااغلب جایگاه فروتري است و مردسالاري بر كليه شوون زندگي فردي و اجتماعي حاكم است. شيوه تربيت دختر و پسر در خانواده‌ها بسيار متفاوت است و تبعيض جنسي در اين زمينه وجود دارد و آن آزادي‌هايي كه پسران دارند، دختران ندارند، خشونت بر عليه آنها ديده مي‌شود. گاهي ازدواج‌هاي تحميلي رخ مي‌دهد. در زمينه اشتغال به كار در بيرون از خانه، زنان شانس بسيار پايين‌تري دارند و خيلي از مسايل ديگر كه مربوط به زنان مي‌باشد باعث به وجود شرايطي براي جامعه زنان گشته كه تحمل زندگي بر ايشان مشكل شده و بنابراين دست به خودكشي مي‌زنند و براي رهايي حاضرند، خشن‌ترين روش را نيز بپذيرند.
تحقيقاتي كه در اين زمينه صورت گرفته را چگونه مي‌بينيد و به نظر شما تحقيقات صورت گرفته تا چه اندازه توانسته‌اند در تبيين مساله خودكشي موفق باشيد؟
مشكل اصلي تحقيقات در زمينه خودكشي، اولا نبود يك بانك اطلاعاتي معتبر در استان بوده و دستيابي به آمارهاي واقعي نيز مشكل است. متأسفانه مساله خودكشي در استان هرچند عيان و آشكار هستند و همه از عمق فاجعه خبر دارند اما از سوي دستگاه‌هاي متولي مهر محرمانه بر پيشاني آن زده شده و بنابراين كمتر كسي از نرخ واقعي خودكشي در ايلام خبر دارد. حال تحقيقاتي كه با اين‌گونه آمارها صورت پذيرد، نمي‌تواند منجر به اخذ نتايج درست شود. يكي ديگر خود ماهيت تحقيقات صورت گرفته است. مشكل اصلي غالب تحقيقات انجام گرفته اين است كه به متغيرهاي زمينه‌اي توجه كرده‌اند.
 
نتايج يك فراتحليل در اين زمينه نشان مي‌دهد كه تقريبا 60 درصد از فرضيه‌هاي مطرح شده، متغيرهاي زمينه‌اي چون سن، جنس، وضعيت تأهل، سكونت، تحصيلات، وضعيت اشتغال، اختلالات رواني و ويژگي‌هاي شخصيتي و از اين دست متغيرها بوده است. يعني تحقيقات صورت گرفته اغلب در سطح توصيف هستند و نه تحليل و تبيين مساله. نكته حايز اهميت ديگر اين است كه تحقيقات صورت گرفته، ربطي به مباني نظري مطرح شده خود ندارند و تقريبا تنها 15 درصد به مباني نظري خود توجه كرده‌اند و مباني نظري اين تحقيقات اغلب حالت زينتي دارند. 

آن دست از تحقيقات هم كه به مباني نظري توجه كرده‌اند، اغلب در پيوند با نظريه‌هاي جامعه‌شناسان كلاسيكي چون نظريه «دوركيم» كه در سال 1897 ارايه شده، هستند و پيوندي با نظريه‌هاي جديد جامعه‌شناسي و روان‌شناسي اجتماعي در اين زمينه ندارند. در تحقيقات انجام گرفته عملا جاي خالي متغيرهاي خانوادگي چون سبك مديريت خانواده، توزيع قدرت در خانواده، فقدان والدين، وجود تبعيض يا متغيرهاي مربوط به گروه دوستان يا تماس با دوستان كجرو، و متغيرهاي فرهنگي و سياسي و غيره خالي است و اشكال‌هاي ديگري خصوصا در بخش روش شناختي اغلب تحقيقات نيز وجود دارد كه باعث شده آن كارآمدي لازم را نداشته باشند و اگر در برخي از تحقيقات ضعف كمتري به چشم مي‌خورد به حلقه ديگري به نام دستگاه‌هاي اجرايي مي‌رسيم كه آنها در برنامه‌هاي خود توجه زيادي به نتايج اين تحقيقات ندارند و بنابراين مي‌بينيم كه هر ساله‌ بر نرخ خودكشي در ايلام افزوده مي‌گردد.

bato-adv
مجله خواندنی ها