bato-adv
کد خبر: ۳۱۵۴۸۳
برنامه یا بی برنامگی

چرا "مناظره سوم" مهم است؟

در هر کشوری تبلیغات به عنوان یک راهکار جهت شناسایی کاندید‌ها به مردم جهت انتخاب اصلح و نهایی صورت می‌گیرد؛ مناظره‌های ریاست جمهوری نیز جزء مواردی است که می‌تواند علاوه بر شناسایی افراد جامعه از کاندیدهای ریاست جمهوری به بررسی کارشناسانه افراد صاحب‌نظر در خصوص برنامه‌های آن‌ها بینجامد.
تاریخ انتشار: ۰۲:۳۵ - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۶
فرارو- علی قنبری*؛ در هر کشوری تبلیغات به عنوان یک راهکار جهت شناسایی کاندید‌ها به مردم جهت انتخاب اصلح و نهایی صورت می‌گیرد؛ مناظره‌های ریاست جمهوری نیز جزء مواردی است که می‌تواند علاوه بر شناسایی افراد جامعه از کاندیدهای ریاست جمهوری به بررسی کارشناسانه افراد صاحب‌نظر در خصوص برنامه‌های آن‌ها بینجامد.
 
مثال‌های مختلف آن را می‌توان در برنامه اوباما مشاهده نمود جایی که طرح اوباماکر را ارائه داد؛ این در حالی است که در مناظره‌های ایران از سال ۱۳۸۸ تاکنون کم و زیاد مناظره‌ها با تشنج همراه بوده است و دو هدف مهم را دنبال می‌کند: اول، از بین بردن حریف با استفاده از هر ابزاری مانند تهمت، افترا، کوچک شمردن خدمات، تخطئه شخصیت با استفاده از اقوام و نزدیکان.

دوم، با توجه به سطح متفاوت توسعه‌یافتگی در مناطق مختلف ایران، کاندید‌ها از عوام‌فریبی برای جذب بیشتر رای استفاده می‌کنند این موضوع نیز از سال ۱۳۸۴ آغاز گردیده و در هر دوره افزایش یافته است.

در دولت یازدهم چندین اتفاق مهم رخ داد که از اهمیت برخوردار است: در بخش کشاورزی تراز تجاری از ۸ - میلیارد دلار در سال ۱۳۹۲ به کمتر از ۳ - میلیارد دلار در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است. در این حوزه کشور در بخش گندم با افزایش قیمت خرید تضمینی به خودکفایی در تولید گندم دست یافت و در سایر محصولات کشاورزی نیز سیاست "بازار در ازای بازار" مورد توجه برنامه‌ریزان بخش قرار گرفت مثلا سیب یا پرتقال صادر گردد تا بتوان موز به کشور وارد نمود.

در حوزه سیاست خارجی، اثرات تحریم‌های نفتی، بانکی و کشتیرانی باعث گردیده بود که میزان صادرات ایران که قبل از تحریم‌ها ۳ / ۲ میلیون بشکه در روز بود تقریبا به زیر یک میلیون بشکه در روز کاهش یابد و پیش‌بینی‌های حوزه نفتی، حقوقی و اقتصادی گویای آن بود که در ابتدای سال ۱۳۹۵ مقدار صادرات نفت به حد صفر می‌رسید، اما پس از برجام و رفع تحریم‌ها به سرعت میزان صادرات افزایش یافت و درآمد ارزی قابل توجهی را بخصوص در سال ۱۳۹۵ در اختیار ایران قرار داد تا بتواند برای هزینه‌کرد خود مورد توجه قرار دهد.
 
ذکر این نکته ضروری است که تحریم‌های ایجاد شده برای ایران توسط سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا در حوزه‌های مختلف برقرار بوده و پس از برجام تنها تحریم‌های حوزه هسته‌ای برداشته شده است و سایر تحریم‌ها پابرجاست لذا انتظار رفع تمامی تحریم‌ها با مذاکرات هسته‌ای دور از انتظار است.
 
این نکته نیز بایستی به هم‌وطنان عزیز تبیین شود که تحریم‌های فلج‌کننده عراق طی ده سال اجرایی شد تا حوالی سال ۲۰۰۰ به مرحله نفت در برابر غذا رسید؛ سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق حمله نمود و در سال ۲۰۱۳ یعنی پس از ده سال تحریم‌های عراق برداشته شد به عبارتی به آن سرعتی که تحریم وضع می‌شود با همان سرعت برداشته نخواهد شد.

در حوزه بهداشت و درمان نیز با اجرایی شدن طرح تحول سلامت پرداخت‌های مستقیم بیماران کاهش یافته تا جایی که پرداخت بیمار در مراجعه به بیمارستان‌های دولتی به تقریبا ۵ درصد کاهش یافته و به طور کلی در مراجعات بستری به زیر ۳۱ درصد رسیده است که رقم قابل توجهی است؛ این مقدار قبل از طرح تحول ۵۱ درصد بود که مراجعین بیمارستان‌ها را با مشکل مالی علاوه بر مشکلات روحی، روانی و درد مواجه می‌ساخت.
 
در پی افزایش خدمات سلامت طی سال‌های ۹۱ - ۹۲ شاهد کاهش بهره‌مندی از خدمات سلامت به میزان ۳ - ۹ درصد جامعه بودیم که این میزان پس از اجرا کاهش قابل توجهی داشت. به طور کلی سطح رضایتمندی مراجعین به مراکز بهداشتی- درمانی طی دوره بهبود قابل توجهی داشته که کارنامه دولت در این حوزه را نیز مثبت ارزیابی می‌کند.
 
در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی نیز پس از برجام شاهد بهبود صادرات نفت و میعانات گازی بودیم، در اسفند ماه سال ۱۳۹۵ این میزان از ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار گذشت که خود گویای تلاش بخش نفت ایران در افزایش تولید نفت و میعانات گازی و همچنین بازپس‌گیری بازارهای هدف از دست رفته در دوران تحریم می‌باشد.

حال اگر موارد بالا را با تورم تک‌رقمی، تثبیت نرخ ارز، تراز تجاری مثبت، پیشی گرفتن صادرات غیرنفتی بر صادرات نفتی، ایجاد اشتغال پایدار قابل قبول، آبرسانی به روستاهای کشور، پوشش بیمه همگانی، احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و ... جمع شود گویای آن است که دولت یازدهم از عقلانیت و برنامه‌ریزی قابل قبولی استفاده نموده است؛ این بدان معنی نیست که در تمام بخش‌ها در نقطه بهینه کارایی و اثربخشی بوده است، اما با توجه به زمین سوخته تحویل گرفته شده در مسیر صحیح عقلانیت حرکت نموده است.

در طرف مقابل کاندید‌ها بجای پرداختن به برنامه‌ها، بیشتر به اهداف پرداخته‌اند؛ بخشی از آن ناشی از کسب رای از مردم می‌باشد و بخشی دیگر ناشی از عدم تجربه کافی در حوزه دولتمردی؛ مشخصا سه برابر کردن یارانه یا پرداخت کارانه ۲۵۰ هزار تومانی یا درآمد دو و نیم برابری تولیدناخالص ملی جزء امیال و آرزوهای تمام ایرانیان است؛ اما هنگامی که در مسند دولت بنشینی اولین سوالی که پیش می‌آید آن است که درآمد‌ها جهت هزینه‌کرد یارانه سه برابری یا کارانه از کجا می‌آید و یا با چه نرخ رشدی می‌توان به تولیدناخالص ملی دو و نیم برابری دست یافت.
 
هنگامی که این موارد را از برخی از کاندیدا‌ها شنیده می‌شود عدم وجود برنامه در دولت آن‌ها متبلور می‌شود. حال سوال این است که آیا امکان دوباره آزمون و خطا وجود دارد؟ آیا با امکان کاهش قیمت نفت در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ بر اساس برآورد‌ها امکان مدیریت مالی کشور و ثابت نگه داشتن نرخ تورم بدون برنامه وجود دارد؟

اینجاست که مناظره سوم را به چالشی اساسی برای کاندیدا‌ها تبدیل می‌کند؛ جایی که مردم بر اساس برنامه‌ها و نه بر اساس اهداف منقش و زیبا رای نهایی خود را به صندوق‌های رای می‌اندازند.
 
* اقتصاددادن
مجله خواندنی ها
مجله فرارو