یادداشت دریافتی- دکتر فردین علیخواه؛ بنز مدل E350 در حال عبور از خیابان است. شیشۀ برقی آن بسیار نرم و روان پایین می آید. تصویری که بسیار جذاب است، اما ناگهان نایلکس پر از پوست تخمۀ ژاپنی و پوست نارنگی از داخل به بیرون پرتاب می شود!
رانندۀ جوان در حالی که برای خودش سوت میزند به بنر نصب شده بر پل عابر پیاده نگاه میکند که روی آن نوشته " هر زباله ای که به زمین می اندازیم کمر رفتگری را خم می کند!"
" تحرّک اجتماعی" به معنای تغییر موقعیت اجتماعی آدم ها، عموما در همۀ جوامع به شکل تدریجی اتّفاق می افتد. در واقع آدم ها آهسته آهسته پله های به اصطلاح ترقّی را طی می کنند و پیش می روند.
البته تحرک اجتماعی می تواند رو به بالا و یا رو به پایین باشد. عده ای هم ممکن است سالهای سال همانجایی که هستند باقی بمانند. چرخِ زندگی اینان بر روی زمین ُبکسواد می کند! تلاش می کنند؛ ولی جلو نمی روند.
در کشورهایی که قاعده و قانون سرلوحه عملکردهاست و نظارت در آنها به شکل جدی اعمال می شود و اقتصادشان هم دچار شوک یا سکته نمی شود تحرّک اجتماعی آرام آرام رخ می دهد. وقتی سرگذشت مردان و زنان موفق را می خوانیم می بینیم که اکثر آنها با تلاش و پشتکار؛ گام به گام پیشرفت کرده اند.
کمتر دیده می شود که در این کشورها موقعیت اجتماعی آدم ها به شیوه " تقّی به توقّی خوردن" ارتقاء یابد. در واقع امکان شکل گیری پدیده هایی مانند آقای" ب. ز."- که این روزها دادگاهش برقرار است- کمتر پیش می آید.
"پرتاب شدن" ویژگی اقتصادهای بیمار و نتیجه هر ابلاغیه دولتی در عرصه اقتصاد است. با هر ابلاغیه، عده ای رو به پایین و عده ای رو به بالا پرتاب می شوند!
«اصیل هایی» که از اسب افتاده اند و «اسب سوارانی» که اصالت ندارند قصه این روزهای برخی از آدم ها در جامعه ماست.
بحث این نوشته اما چیز دیگری است. از نظر اجتماعی، تدریجی بودن تحرّک اجتماعی یک حُسن دارد و آن اینکه "مکان و منشِ" آدم ها دوشادوش هم ارتقاء می یابند. یعنی تدریجی بودن باعث می شود افراد، منشِ لازم برای موقعیت یا مکان اجتماعی جدیدشان را نیز کسب کنند.
وقتی در جامعه امکان پیمودن یک شبهی راهِ صد ساله وجود داشته باشد عرصه برای مانور " نوکیسه ها " هموار می شود. مهمترین ویژگی این نوکیسه ها آن است که تناسبی بین مکان و منش شان وجود ندارد. چون با "سرقتِ" زیاد به " ثروتِ" زیاد رسیده اند، و در واقع نرسیده اند بلکه پرتاب شده اند.
"سرقت، سرعت، ثروت" داستان زندگی نوکیسه گان اقتصادی است. قطعا در این نوشته حساب کسانی که با تلاش به ثروت رسیده اند جداست. نوکیسه ها در همه عرصه ها حضور دارند از بازار تا موسیقی، از دانشگاه تا بیمارستان.
لازم نیست صدای گیرایی داشته باشید. جذاب کردن صدایتان را به نرم افزارها بسپارید. کافی است به کسی که نرم افزار می داند سفارش کار بدهید. بعد هم کلیپی تهیه کنید و هزینه پخش آن از سایت ها و شبکه های ماهواره ای را پرداخت کنید.
شما دیگر سوپر استار شده اید! راستی استخدام " مدیر برنامه" یادتان نرود!
اگر سررشته ای از بازیگری ندارید نگران نباشید. به یک "کارچاق کن" وصل شوید و در خصوص مبلغی که باید به او بپردازید به توافق برسید. بقیه کارها را او به شکل تضمین شده انجام می دهد. شما دیگر سوپر استار شده اید!
می خواهید مراتب علمی را یک به یک طی کنید. به اطراف میدان انقلاب تهران بروید و مقاله، پایان نامه و حتی کتاب سفارش دهید و در اسرع وقت تحویل بگیرید.
اصلا اگر حوصله رفتن به آنجا را ندارید در گوگل کلمات "خرید پایان نامه و مقاله" را جستجو کنید. هر چه سفارش بدهید در کمتر از یک روز درب منزل تحویل می گیرید. شما دیگر " دکتر" شده اید!
این است که جامعه پر می شود از نوکیسه هایی از همه نوعش! از همه رنگش. جامعه "بخر و بپر". کسانی که می خرند و می پرند.
جامعه ای که آدم ها به دنبال راههای میان برند. کسی نمی خواهد در مسیر مستقیم " راه برود". همه می خواهند از مسیر میان بر " راه بدوند". این می شود که این روزها پزشک داریم ولی کمتر "حکیم" می بینیم، خواننده داریم ولی کمتر "هنر مند" می بینیم، عضو هیأت علمی دانشگاه داریم ولی کمتر" استاد" می بینیم. بازیگر داریم ولی کمتر " هنر پیشه" می بینیم، دکتر داریم ولی کمتر " باسواد" می بینیم. چون اینان خریده اند و پریده اند، پول داده اند و گذشته اند.
همه چیزشان عاریه ای است. اگر گهگاه منشِ متناسب با مکانی را که اشغال کرده اند از خود نشان می دهند تظاهرشان خیلی زود لو می رود. اینان مانند کالاهای چینی میدان توپخانه تهران اند که روی آنها درشت نوشته شده ساخت ژاپن!