«تا آبانماه تنها دو نوبت باران میبارد»، «سد لار و لتیان خشک شدند»، «روحانی: به طور جدی در مصرف آب صرفه جویی کنید» اینها چند گزاره خبری هستند. نه! این جملات چند گزاره خبری هولناک هستند!
جواد حیدری در ادامه یادداشت خود در ابتکار مینویسد: بحران آب در ایران به وضعیتی غیر متعارف دچار شده است. منابع آبی به پایین ترین سطح خود رسیده و دشتها برای خشک شدن از همدیگر سبقت میگیرند. برداشت آب از سفرههای زیر زمینی به بالای 80 درصد رسیده و حالا تبخیر زیاد، بارش کم و برداشت بی رویه، سفره های زیر زمینی را هم خالی کرده و کاسه چشم سدها را خشکانده است. نیمی از حدود 600 دشت ایران دیگر غیر قابل بازگشت هستند.
اینها و نمونههای بیشتری از بی ملاحظهگی سرزمینی به روشنی مشخص کرده است که دور جدید کم آبی و خشکسالی در ایران آغاز شده و از همه سو سایه مرگ را میتوان بر سر طبیعت و تنوع زیستی کشور دید. خشک شدن جنگلهای زاگرسی، مرگ گونههای جانوری بر اثر بی آبی و حالا هم خشک شدن سدها در شهرهای مختلف کشور نشان میدهد بی تفاوتی نسبت به توسعه پایدار چطور میتواند بیش از همه حیات انسانی را تهدید کند.
گستردگی و فراگیر بودن بحران آب نشان میدهد؛ تغییر اقلیم نقش به مراتب کمتری به نسبت سوء مدیریت در کاهش و نابودی منابع آبی در ایران داشته است. اگرچه دوران کم بارشی در ایران آغاز شده و مدیریت بحران در ایران باید خود را برای شرایط ویژه ای در آینده آماده کند.
تا همین یک سال پیش شاید کمتر مقام دولتی حاضر بود بپذیرد کشور با بحران آبی و اثرات محیط زیستی ناشی از کمبود آن مواجه است. تذکرهای مدام رسانهها و کارشناسان راه به جایی نبرد اما در همین چند ماه اخیر وزیر نیرو، مقامات وزارت کشاورزی و کارشناسان و مدیران سازمان محیط زیست نسبت به بحران آب بیمناک شده و قرمزی وضعیت را درک کرده اند. حالا همه یکصدا نسبت به کاهش منابع آبی، افت سفرههای زیر زمینی، خشکی تالابها و دشتها و دریاچهها هشدار میدهند اما آنچه سبب شد رئیس جمهوری از مردم بخواهد در مصرف آب به شکلی جدی صرفه جویی شود، عمق فاجعه و بحران زیستی در ایران را نمایان میسازد.
کشاورزی ناپایدار متهم ردیف اول است. مصرف بی اندازه آب در کشاورزی سنتی، سبب شده منابع آبی کشور، ظرف سه تا حداکثر چهار دهه به پائین ترین سطح خود نزدیک شوند. اگر برای نمونه سری به اطراف دریاچههای (سابق) کشور بزنید متوجه میشوید باغات سیب در اطراف دریاچه ارومیه، جالیزهای خیار و کاهو و گوجه در اطراف دریاچه پریشان و سبزی محصولات در کرانه خشکیده تالابهای کشور چگونه شاهد مرگبار مهمترین اکوسیستمهای کشور هستند و کشاورزان تربیت نشده و بدون ناظر چگونه آب را از عمق زمین با هزارن تلمبه غیر مجاز، بیرون کشیده و شیره زمین را مکیده اند!
باغها پر بار و جالیزها پر محصولند اما از دریاچهها چه چیزی باقی مانده جز توده ای خاک خورد شده که خود کانون جوشش گرد و غبار و زمینه آلایندگی وسیعی برای کل کشور فراهم آورده است. تنشهای اکولوژیک در دشتهای استان فارس، تهران، خراسان، یزد و سمنان و... خود را به وضوح نشان داده است.
ایران نه تنها در مدیریت اکوسیستمهای آبی از میان 132 کشور جهان رتبه 130 را دارد بلکه در مصرف حفرههای درونی زمین مخرب ترین کشور دنیا لقب گرفته است. خالی شدن سفرههای زیر زمینی از آب به دلیل برداشت بی رویه برای کشت محصولات کشاورزی کار را به جایی رسانده که بی شک امنیت ملی در ایران به وضعیت نامطلوبی مبتلا خواهد شد.
با این حال اگر شیوههای آبیاری و کشت محصولات کم مصرف و سازگار با اقلیمهای متفاوت در کشور اصلاح نشود و مشارکت عمومی در این میان بوجود نیاید، به زودی شاهد نزاعهای محلی و برخوردهای قبایل و گروهای مردمی بر سر توزیع منابع آب خواهیم بود.