bato-adv
کد خبر: ۲۰۶۵۵۳

خیانت، انگیزه قتل دختر مورد علاقه

پسری جوان که دختر مورد علاقه‌اش را به قتل رسانده‌ بود با رضایت اولیای‌دم از قصاص نجات پیدا کرد و از دادگاه خواست او را به‌خاطر جوانی‌اش ببخشد.
تاریخ انتشار: ۰۲:۰۷ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۳
پسری جوان که دختر مورد علاقه‌اش را به قتل رسانده‌ بود با رضایت اولیای‌دم از قصاص نجات پیدا کرد و از دادگاه خواست او را به‌خاطر جوانی‌اش ببخشد.

به گزارش خبرنگار ما این پرونده سال87 به جریان افتاد. آن زمان مادر دختری 16ساله به نام نرگس اعلام کرد تنها فرزندش در بیمارستان فوت شده و به گفته پزشکان او را خفه کرده‌اند. این زن گفت: «از آنجایی که دخترم روز حادثه همراه پدرام، پسری که از قبل با او رابطه عاطفی داشت، بود به او مظنون هستم.»

این زن مدعی شد مردی به نام کیوان نیز دخترش را تعقیب کرده و شاهد بوده که پدرام او را مقابل بیمارستان رها کرده ‌است. وقتی کیوان مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: «من مادر نرگس را از قبل می‌شناختم. روز حادثه او به من گفت دخترش و پدرام را تعقیب کنم من هم این کار را انجام دادم اما بعد از چند ساعت آنها را در جنگل‌های لویزان گم کردم و زمانی پدرام را دوباره دیدم که داشت برمی‌گشت و بعد هم جسم بی‌جان نرگس را جلو بیمارستان انداخت.»

پدرام بعد از بازداشت به قتل اعتراف کرد و گفت: «چند سال بود که با نرگس رابطه داشتم و به شدت به او دلبسته ‌بودم. حتی به خواستگاری‌اش رفتم خانواده نرگس در جریان رابطه ما بودند. من، نرگس و مادرش با هزینه من به شیراز رفتیم و چند روزی با هم بودیم. با هم خیلی سفر می‌رفتیم. او مثل همسرم بودم و مادرش به من گفته ‌بود دخترش کمی بزرگ‌تر شود او را به من می‌دهد. برای نرگس هرکاری می‌کردم. همه وسایل اتاقش را من برایش خریدم. این کارهای من با اعتراض خانواده‌ام همراه بود اما آنقدر نرگس را دوست داشتم که هرکاری به‌خاطر او می‌کردم.

وضع مالی‌ام خوب بود و حاضر بودم هرچه دارم به پایش بریزم. من خودم سه‌سال از نرگس بزرگ‌تر بودم؛ اما از بچگی کار کردم و برای خودم زندگی ساختم. تا اینکه بعد از مدتی متوجه شدم نرگس به من خیانت می‌کند. او می‌گفت به کلاس کنکور می‌رود و با دوستانش است، بعد متوجه ‌شدم دروغ گفته؛ فهمیدم نرگس با پسر دیگری رابطه دارد، او دیگر به من علاقه‌ای نداشت و می‌خواست ترکم کند. از طرفی نمی‌توانست چون من همه کارهایش را می‌کردم. چند روز قبل از حادثه وقتی دیدم سوار ماشین مردی شد و به خانه رفت خیلی ناراحت شدم. وقتی با من بود تلفن‌های مشکوک زیادی داشت.

 برای اینکه با او صحبت کنم از وی خواستم با هم بیرون برویم همین‌طور که در خیابان‌ها پرسه می‌زدیم به سمت جنگل لویزان رفتیم، تلفنش مرتب زنگ می‌زد و هربار می‌پرسیدم چه کسی اینقدر زنگ می‌زند؟ جواب نمی‌داد. به او گفتم گوشی را به من بده، نداد آن را خاموش کرد و بیرون انداخت. ما باهم دعوا کردیم و او سیلی به گوش من زد، مرتب جیغ می‌کشید و فحاشی می‌کرد دستم را روی دهانش گذاشتم تا بتوانم ساکتش کنم یک لحظه حس کردم بدنش شل شد. خودم فکر می‌کردم بیهوش شده‌ است و بلافاصله او را به بیمارستانی بردم و جلو در بیمارستان رها کردم، اصلا فکر نمی‌کردم مرده‌ باشد.»

کیفرخواست علیه متهم با توجه به اعترافات پدرام و مدارک به‌دست آمده و اینکه پزشکی‌قانونی علت مرگ را خفگی ناشی از فشار بر عناصر تنفسی اعلام کرد صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه71 دادگاه کیفری ‌استان تهران ارجاع شد. با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیای‌دم، متهم به مرگ محکوم شد و رای صادره در دیوانعالی کشور مورد تایید قرار گرفت. بعد از شش‌سال خانواده پدرام موفق به جلب رضایت اولیای‌دم شدند.

 روز گذشته این جوان برای دفاع از خود در برابر شکایت دادستان به شعبه 71 منتقل ‌شد. نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه در جایگاه حاضر شد و گفت: «پدرام سال87 نرگس، دختری 16ساله را که از قبل با او رابطه عاطفی داشت، سوار خودرواش کرد و وی را پس از درگیری لفظی به قتل رساند. با توجه به اینکه اولیای‌دم اعلام گذشت کرده‌اند درخواست دارم به لحاظ جنبه عمومی جرم متهم مورد محاکمه قرار گیرد.»

در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «من نرگس را دوست داشتم و هرکاری از دستم برمی‌آمد برایش انجام می‌دادم. همه زندگی‌ام را به پایش ریختم اما بعد از مدتی نرگس از من خسته‌ شد و وقتی به خواستگاری‌اش رفتم به‌صورت ناگهانی جواب رد داد و بعد هم گفت پدر و مادرش مخالف هستند. احساس شکست می‌کردم. قصدم کشتن او نبود. می‌خواستم با صحبت راضی‌اش کنم با من ازدواج کند اما با هم درگیر شدیم و وقتی قصد داشتم او را ساکت کنم خفه شد. شش‌سال است که در زندان هستم و این مدت خیلی به من سخت گذشته‌ است ضمن اینکه از زندگی عقب افتاده‌ام و بهترین سال‌های عمرم را از دست داده‌ام. درخواست دارم من را آزاد کنید تا بتوانم زندگی سالمی را شروع کنم.»

قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
برچسب ها: خیانت ازدواج
bato-adv
مجله خواندنی ها