علیرضا منصوریان پس از یک تجربه تقریبا ناموفق در باشگاه، حالا به عضو مهمی از کادر فنی تیم ملی تبدیل شده است. او پس از کار با افشین قطبی، برای یک بازی هم در راس کادر فنی تیم ملی قرار گرفت و ایران، پیروزی مهمی برابر روسیه به دست آورد.
بعد از حضور کارلوس کیروش، ابتدا تیم زیر 22 سال به کاپیتان سابق استقلال سپرده شد و حالا چند ماهی است که چشم کیروش شده است. او در سه بازی اخیر تیم ملی نقش مهمی در پس پرده ایفا کرد اما اوج کارش جایی بود که پیش از حضور ایران در کرهجنوبی، با چهرهای مبدل از دیوار زمین محل تمرین تیم ملی کره بالا رفت تا آخرین برنامههای تیم کره را در اختیار کیروش قرار دهد!
گزیده گفتگوی منصوریان با "ایسنا" در ادامه می آید:
- بالاخره اینبار کارمان به پلیآف نکشید. به عنوان تیم اول از گروه آن هم با برد کرهجنوبی در کشور خودش به جام جهانی رفتیم. خب طبیعتا این شرایط قابل مقایسه با آن زمان نیست. ضمن اینکه آن تیم بعد از 20 سال رفت جهانی و درست در نقطه اوج ناامیدی فوتبالمان بود؛ البته روزنهای با تیم سال 95 شکل گرفت اما آخرین نقطه دنیا برایمان ملبورن شده بود و فضا نسبت به الان فرق میکرد. چند هفته پیش مردم برای صعود به جام جهانی به خیابانها آمدند اما شرایطها فرق میکرد.
- در حالت نرمال تیم ملی با یک مساوی از لبنان و برد خوب در ایران مقابل ازبکستان به جام جهانی میرفتیم. یا اصلا یک برد از قطر در تهران میگرفتیم هم صعود کرده بودیم. شاید زیبایی فوتبال این است که یک جاهایی امتیاز نمیگیری و یه جاهایی هم میگیری. در این 25 سالی که در فوتبال هستم این را یاد گرفتم در ایران اگر زمانی لازم باشد یک اتفاق مثبت بیافتد، همه دست به دست هم میدهند و یار دوازدهم میشوند.
- در این مسیر کارلوس توانست خیلی خوب پیغام مردم را بگیرد و به بازیکنان منتقل کند. در جنگ روحی روانی هم که چوی ایجاد کرده بود، کارلوس پیروز شد. فکر میکنم چوی یکی از تاثیرگذارترین آدمها در فوتبال ما بود! سال 96 که به عنوان دستیار یک، شش گل از ما خورد، زمانی که دفاع کره بود هم مرحوم سیروس قایقران از او رد میشد. در این مقطع هم که این چنین کرد. او به هر حال تاثیر مستقیم در کار تیم ملی داشته! در جنگ روانی که خودش راه انداخت، میخواست برنده باشد اما حواسش نبود با یک آدم باتجربه مثل کارلوس طرف شده است. آدمی که در دنیا حرفش را میخوانند.
- پشت قضیه یک تاکتیک دفاعی خوب خوابیده بود. ما برنامههای کرهجنوبی را میدانستیم و تیمشان کاملا آنالیز شده بود. جالب بود چوی در 95 دقیقه تاکتیک تیمش را عوض نکرد. سانتر از کنار، توپ مورب، روی استفاده از توپ دوم که میگیرند به صورت تصادفی یا یک کار تاکتیکی مستقیم، صاحب فرصت شوند و توپ را وارد دروازه کنند. آنها دوبار از عمق ما عبور کردند که یکی خیلی خطرناک شد. راه بعدیشان هم استفاده از ضربه کاشته یا کرنر بود که روی یکی از آنها رحمان عملکرد خوبی داشت. کرهای ها فکر کنم گروه موسیقی و کارناوال شادی آماده کرده بودند که بعد از بازی ما تعطیلش کردند.
- کار کردن با کی روش خیلی سخت است. او خواب و خوراک را از آدم میگیرد. نمیدانی شب و روز کی تمام میشود. خودم کار آنالیز را در تیم امید میکردم اما به شدت کارلوس نبود. امروز یاد گرفتم برای موفقیت باید سختگیری زیادتر باشد. تیم دوم است که تیم اول را به جلو حرکت میدهد. کار کردن به عنوان همکار او در سمت سرمربی تیم زیر 23 سال بودن راحتتر است. کیروش سطح توقعاش خیلی بالاست. اولا که برای تکتک بازیکنان آنالیز میخواهد. ثانیه ورود و خروج آنها را هم میگیرد. اطلاعات شخصی بازیکنان، اطلاعات کلی تیم، مسایل تاکتیکی، فیلمبرداری از تمرینات و... را در یک پکیج سنگینی میخواهد.
- در کار آنالیز کنار کارلوس احساس کردم کار یک مدل دیگری است. من باید خیلی هزینه میکردم در کنار چنین مربی چیزی یاد میگرفتم، خوشحالم این اتفاق برایم افتاد. این یک ماه آخر چون فشردگی نهایی کار بود فهمیدم کارلوس با روش دیگری آنالیز انجام میدهدکه یاد گرفتم و برای تیم امید انجام میدهم. بالاخره هرچه بود چه با کمک بقیه و چه تنهایی انجام شد. آنالیز قطر را که به کیروش دادم با مارکار آقاجانیان رفتیم لبنان. مجزا از هم هریک آنالیزها را دادیم. بعد از آن رفتم کرهجنوبی و نزدیک کمپ این تیم بودم. تا روزی که تیم در سئول بود منم بودم و بعد هم که آمد اولسان، من هم به اولسان رفتند.
- من همیشه خودم را مدیون افشین قطبی میدانم. او روی تغییر ایده من در مربیگری تاثیر داشت. نباید میگذاشتیم قطبی به این آسانی از فوتبال ما برود. کاری با ایده اخلاقی او ندارم و فقط درباره ایده فنیاش صحبت میکنم. روزی که دستیارش شدم واقعا به من کمک کرد. او اصول برنامهریزی را مثل کارلوس جلو میبرد. اصول تمرینی قطبی مشابه کیروش بود با یک تفاوت که او قطبی بود و این کارلوس کیروش! تفاوتشان در کیفیت جایگاهها بود.
- کارلوس آدم خوبی است. یک کسی خیلی بزرگ است اما خوب نیست اما یک کسی هم بزرگ و هم خوب است. جدا از جایگاهش واقعا به لحاظ اخلاقی خوب است. شاید خود من این ظرفیت نداشته باشم اما کسی که سرمربی رئالمادرید بوده و هدایت تیم با زیدان، فیگو، رونالدو، کارلوس و... را برعهده داشته یا مربی کریس رونالدو، کاسیاس، پینتو و... بوده وقتی به عنوان همکار روبرویت قرار میگیرد چنین روحیهای در او نمیبینید. من که با کیروش خیلی راحتم. یک جاهایی عصبانی هم میشود و گردگیری هم میکند که بحث کار است اما واقعا یک دوست خوب است.
- اصلا اگر در بازی با کرهجنوبی من را سر تمرین کرهجنوبی دستگیر میکردند، بخاطر جایگاه حقوقی که در تیم ملی زیر 23 سال داشتم، من را دو تا سه سال محروم میکردند. اتفاقا بعدا نبی هم این را به کفاشیان گفت. باور کنید من در تمرین بسته کرهجنوبی از دیوار استادیوم بالا رفتم. چون بخاطر پرچم بوده برایم افتخار است اما در این کار هیچ منطقی وجود نداشت. پلیس بازی بود. از دیوار استادیومی بالا رفتم که پنجاه نفر مامور حراست طبقه اول بودند، بیست نفر طبقه دوم بودند. خود کارلوس مانده بود من چطور ادواتم را کار گذاشته بودم و بالای سر ماموران از تمرینشان فیلمبرداری کردم! در آن جلسه گفتم آقای نبی اگر من را محروم میکردند چه می شد؟ فقط دلم خوش بود که دارم برای مملکتم این کار را میکنم.
- چهره ام را که تغییر داده بودم؛ کلاه گذاشته بودم. شکل را کمی تغییر دادم. یک موقعهایی شبیه توریستها شده بودم. خودم از تیپم خوشم آمده بود.
- خیلی دوست ندارم وارد فضای داستان رحمتی شوم. بله به عهده من بود که او را دوباره بیاورم اما چیزی که بین من و کارلوس و مهدی رحمتی گذشت باید امانت بماند و درست نیست به آن ورود کنم. مهدی را دوست دارم و در بازی با روسیه هم به عنوان کاپیتان تیم من وارد زمین شد. از طرفی کارلوس هم معلم من است. یکسری چیزها درباره بحث مهدی رحمتی پیش من امانت مانده و میماند. همینطور درباره هادی عقیلی. هر اتفاقی افتاده بخاطر پرچم بوده و تا وقتی این دو نخواهند چیزی عنوان شود از طرف من بسته خواهند ماند.
- یک نشست کلی با کارلوس داشتیم و او هم با کفاشیان جلسهای درباره برنامهها داشته است. به طور حتم ما دیگر با کرهجنوبی بازی نمیکنیم. با تیمهایی چون برزیل، آرژانتین، مکزیک اروگوئه از آمریکای جنوبی که فوتبال خشن و خشکی دارند یا با هلند، اسپانیا، آلمان، انگلیس، فرانسه و ... از فوتبال اروپا یا تیمهای محکمی چون نیجریه و کامرون از آفریقا. وقتی بازی اروگوئه و نیجریه را که میدیدم گفتم باید واقعا خدا را شکر کرد که به پلیآف نرفتیم. اگر بخواهیم با یک تیم آمریکای جنوبی بازی کنیم، دیگر کار خیلی سخت میشد. الان هم برای جام جهانی همه قوی هستند. به هر تیمی بخوریم گروه سختی خواهد بود. میدانم که باید خیلی آماده باشیم. باید بازیهای بزرگ بازی کنیم حتی ببازیم. من برنامههای کیروش را نمیدانم اما یک چیزی به بچهها گفت که گفتم: بچهها بیچارهاید من که یه چند ماهی کنارتان نیستم( باخنده)! کارلوس گفت: تازه کار ما شروع شد! صعود هدف اول و حضور خوب هدف بعدی است.
واقعا متاسفم كه فضاي جامعه فوتبال به شكليه كه مربي تيم ملي هم قانون شكني ميكنه و هم علنا به اين كار افتخار ميكنهو اون رو اعلام ميكنه. آقاي منصوريان پرچم رو وسط نيار، قانون شكني قانون شكنيه، با عرق ملي هم توجيه نميشه.
منصوریان بهتر است امار کارت زرد بازیکن هایش را داشته باشد به جای بالا رفتن از دیوار تمرینات مردم
من هم اولین چیزی که به ذهنم رسید وقتی خبر جاسوسی منصوریان رو خوندم همین بود...
جالب اینکه نکونام و کی روش هم ازش تشکر کرده بودن..!
این کار به آن کار آنها در!
یعنی هدف، وسیله رو توجیه می کنه؟؟؟
اینکه خیلی خطرناکه! با این منطق میشه به بهانه ی اهداف خوب جنایتها و خیانتها کرد!