bato-adv
کد خبر: ۱۱۳۱۸۴
سرمقاله روزنامه های امروز یکشنبه

سرمقاله: چرايي سفر آمانو به ايران

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «دست هاي خالي از وين تا بغداد!»، «آمانو و اجلاس بغداد»، «گريز حضرت عيسي(ع) از احمق»، «سفر آمانو و چند نكته»، «چرايي سفر آمانو به ايران»، «اجاره‌نشين‌ها و عدالت»، «رزمايش شير غران به دنبال تشكيل ناتوي شرقي»، «بازار ارز كليد معماست»، «روزهای سیاه بورس بیشتر از روزهای سبز» و... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۸ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۱

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «دست هاي خالي از وين تا بغداد!»، «آمانو و اجلاس بغداد»، «گريز حضرت عيسي(ع) از احمق»، «سفر آمانو و چند نكته»، «چرايي سفر آمانو به ايران»، «اجاره‌نشين‌ها و عدالت»، «رزمايش شير غران به دنبال تشكيل ناتوي شرقي»، «بازار ارز كليد معماست»، «روزهای سیاه بورس بیشتر از روزهای سبز» و... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: دست هاي خالي از وين تا بغداد!
«دست هاي خالي از وين تا بغداد!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي خوانيد:

سفر غيرمنتظره يوكيا آمانو، مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي به ايران كه براي اولين بار صورت مي پذيرد، اگرچه از سوي سخنگوي آژانس با هدف «افزايش ضريب تفاهم» توصيف شده است ولي براساس برخي از اخبار و گزارش هاي موثق، اين سفر، پشت صحنه اي دارد كه پرداختن به آن مخصوصا در آستانه اجلاس بغداد- 3 خرداد/ 23 مي- ضروري به نظر مي رسد و مي تواند به اين ترديد دوسويه، پاسخي يك سويه بدهد كه آقاي آمانو با سفر غيرمنتظره خود به تهران- آنگونه كه سخنگوي آژانس ادعا مي كند- در پي «افزايش ضريب تفاهمات» است يا دامن زدن به «توهمات» را دنبال مي كند؟! پاسخ اين پرسش را از چند زاويه پي مي گيريم؛

1- روزهاي دوشنبه و سه شنبه هفته گذشته 25 و 26 ارديبهشت/14 و 15 مي- نمايندگاني از كشورمان به رياست علي اصغر سلطانيه با نمايندگاني از آژانس به سرپرستي هرمن ناكارتس و رافائل گروسي طي نشستي در وين درباره فعاليت هسته اي ايران اسلامي به مذاكره نشستند. در اين نشست، نمايندگان آژانس به روال 9 سال گذشته برخي از پرسش هاي غيرفني و غيرحقوقي و بارها مطرح شده- و پاسخ داده شده- درباره احتمال رويكرد نظامي فعاليت هسته اي كشورمان را پيش كشيدند كه اجازه بازرسي از مراكز نظامي جمهوري اسلامي ايران- مخصوصا پارچين- و شناسايي و دسترسي به دانشمندان و دست اندركاران امور هسته اي كشورمان از جمله آنها بود. نمايندگان كشورمان با استناد به مفاد NPT و پادمان مربوطه كه ملاك دسترسي ها و بازرسي هاي آژانس است از آنان اسنادي را مطالبه مي كنند كه آژانس را نسبت به احتمال فعاليت غيرصلح آميز هسته اي در مراكز مورد اشاره دچار ترديد كرده است و توضيح مي دهند بعد از دريافت اين اسناد چنانچه در آن نشانه هايي يافتند كه ترديد آژانس را توجيه مي كند اجازه دسترسي و بازرسي از مراكز موردنظر آژانس را صادر خواهند كرد. چرا كه مراكز نظامي هر كشور در فهرست «اسرار» و داشته هاي غيرقابل افشاي آن كشور جاي دارد و آژانس چنانكه تاكنون به نمونه هايي فراوان از آن اشاره كرده ايم نه فقط در حفظ اسرار نظامي به دست آمده از بازرسي مراكز نظامي كشورمان حساسيتي به خرج نداده، بلكه برخلاف نص صريح اساسنامه آژانس و پادمان مربوطه، به انتشار گسترده آن نيز دست زده است كه اعتراف اشپيگل به جاسوسي هاينونن- معاون البرادعي- براي سيا فقط يك نمونه از آنهاست.

2- در نشست دو روزه وين، طرفين ادامه مذاكرات را به نشست روز دوشنبه هفته بعد - اول خردادماه/21 مي- موكول مي كنند و توافق مي شود كه در اين نشست، آژانس اسناد ادعايي درباره احتمال فعاليت هسته اي غيرصلح آميز - تسليحاتي- در مراكز نظامي مورد ادعا را به تيم هسته اي جمهوري اسلامي ايران ارائه بدهد و در نشست بعدي كه پس از اجلاس بغداد برگزار خواهد شد، نتيجه بررسي اسناد از سوي ايران را دريافت كند و سپس متناسب با نتيجه بررسي ها، درباره اجازه دسترسي و بازرسي از مراكز نظامي موردنظر آژانس مذاكره شود. نمايندگان آژانس در اقدامي غيرحقوقي و مغاير با اساسنامه آژانس اعلام مي كنند كه «همه اسناد را تحويل نمي دهيم و تنها، برخي از آنها را تحويل مي دهيم و برخي ديگر را فقط نشان مي دهيم بي آن كه اجازه نسخه برداري داشته باشيد! و برخي از اسناد را نيز، نه تحويل مي دهيم و نه نشان مي دهيم!! گفتني است نمايندگان ايران مطالب هوشمندانه و مستند ديگري را نيز مطرح كرده و روي آن اصرار ورزيده بودند كه بيرون از موضوع اين نوشته است.

نشست دو روزه وين با قول و قرار مورد اشاره پايان يافت و ادامه مذاكرات به نشست روز دوشنبه اول خرداد در وين موكول شد ولي در حالي كه تيم كشورمان مطابق توافق قبلي براي شركت در مذاكرات وين آماده مي شد، آقاي يوكيا آمانو، نشست ياد شده را به طور يكجانبه لغو كرده و اعلام داشت كه روز دوشنبه يعني دقيقا همان روزي كه براي دومين نشست وين تعيين شده بود عازم ايران است! چرا نشست وين لغو شد و چرا آمانو بار سفر به تهران بسته است؟!

سخنگوي آژانس بين المللي انرژي اتمي اگرچه هدف از سفر غيرمنتظره آمانو به ايران را افزايش ضريب تفاهمات و توافقات دانسته است ولي شواهدي كه به آن اشاره خواهد شد نشان مي دهد، لغو نشست وين و سفر مديركل آژانس به تهران، با هدف «توهم آفريني» درباره فعاليت هسته اي كشورمان و بهانه سازي براي دست هاي خالي از سند و بهانه 1+5 در اجلاس بغداد، صورت گرفته است. بخوانيد؛

3- كشورهاي گروه 1+5 و نهاد بين المللي تحت مديريت آمريكا، يعني آژانس، هيچ سند قابل قبول و درخور ارائه اي كه از فعاليت هسته اي غيرصلح آميز در مراكز نظامي ايران حكايت كند در دست ندارند. بنابراين اگر نشست وين مطابق قرار قبلي برگزار مي شد گروه 1+5 مجبور بود با «دست هاي خالي از بهانه» در اجلاس بغداد شركت كند. لغو نشست وين براي پيشگيري از باز شدن مچ آژانس و دود شدن و به هوا رفتن اسناد ادعايي درباره انحراف فعاليت هسته اي ايران در مراكز نظامي خود، از جمله پارچين بوده است. اما، گردانندگان و مديران اصلي آژانس- بخوانيد آمريكا و متحدانش- با توجه به وظيفه بررسي و راستي نمايي اسناد كه برعهده آژانس است، نمي توانستند در مذاكرات بغداد روي اين اسناد به عنوان «برگ برنده»! تكيه كنند و از سوي ديگر براي پر كردن دست هاي خالي خود به سوژه و بهانه اي نياز داشتند كه قابل طرح باشد. لغو نشست وين به تنهايي ظرفيت توليد اين بهانه را نداشت، چرا كه مذاكره اي ناتمام بود. سفر غيرمنتظره آقاي يوكيا آمانو مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي در اين راستا و براي توليد بهانه مورد نياز 1+5 قابل ارزيابي است.

4- علاوه بر اسنادي كه با عنوان «مطالعات ادعايي ALLEGED STUDIES» از آن ياد مي شود و آمريكايي ها مدعي هستند در سال 2003 از يك لپ تاپ سرقت شده به دست آورده اند- پيش از اين بي اعتباري اين به اصطلاح اسناد را نشان داده ايم- اين روزها آمريكا و آژانس ادعا مي كنند اسناد و شواهدي در دست دارند كه از فعاليت هسته اي غيرصلح آميز ايران در مركز نظامي پارچين حكايت مي كند و مصرانه خواستار اجازه دسترسي و بازرسي از اين مركز نظامي هستند و در مقابل جمهوري اسلامي با استناد به مفاد NPT و پادمان هاي مربوطه اصرار دارد اسناد مورد ادعا را براي ارزيابي و ارائه پاسخ در اختيار داشته باشد و چنانچه پاسخ مستدل و مستند و قابل قبولي براي اثبات بي اساس بودن اين ادعا ارائه نكرد، تحت شرايطي اجازه دسترسي و بازرسي را صادر كند. اما، آژانس برخلاف قوانين فني و حقوقي الزام آور، از ارائه اسناد- يا سند- مورد ادعا خودداري مي ورزد و تنها بر اجازه دسترسي و بازرسي تأكيد دارد بي آن كه الزامات حقوقي و فني ناشي از آن را بپذيرد!

5- تيم هسته اي ايران با نگاهي هوشمندانه و قانونمند چند پرسش حقوقي را پيش روي آژانس نهاده و خواستار پاسخ شده است.

اول: اگر سند مورد ادعا درباره يكي از مراكز نظامي ايران است چرا از ارائه آن براي راستي آزمايي كه حق قانوني ماست اجتناب مي ورزيد؟!

دوم: در صورت انجام بازرسي چنانچه معلوم شد، اين ادعا نيز مانند ادعاهاي ديگر بي اساس بوده و هيچ نشانه اي از فعاليت هسته اي غيرصلح آميز مشاهده نشد، آيا، آژانس حاضر است به خاطر ايراد اين اتهام از ملت ايران عذرخواهي كند؟

سوم: در صورت اثبات بي پايه بودن ادعاي ياد شده آيا آژانس حاضر است غرامت و خسارت ناشي از اين چالش بي ثمر را به ايران بپردازد؟

چهارم: آيا در صورت صدور اجازه بازرسي و مشخص شدن بي پايگي ادعاي ياد شده، آيا آژانس، به غير واقعي بودن ادعاي مطرح شده اعتراف مي كند؟

پاسخ آژانس به هر 4 سؤال ياد شده منفي بوده است! و حال آن كه مطابق اساسنامه آژانس و تصريح مفاد NPT، چنانچه نتيجه بازرسي ها از تأسيسات هسته اي يك كشور عضو، نشانه صلح آميز بودن فعاليت هسته اي آن كشور باشد، پرونده كشور مورد اشاره بايستي از دستور كار شوراي حكام آژانس خارج شده و به روال عادي بازگردد. چرا كه درغير اينصورت، اولاً؛ بازرسي هاي آژانس مفهوم حقوقي و فني خود را از دست مي دهد زيرا منظور از بازرسي كشف تخلف احتمالي است و اگر نتيجه بازرسي اثبات عدم تخلف باشد، اعلام آن و پايان دادن به پي آمدهاي ناشي از احتمال تخلف، ضروري است و ثانياً؛ اين برخورد آژانس به وضوح نشان مي دهد چالش هسته اي با ايران، خاستگاه «سياسي» دارد و نه حقوقي و فني كه حوزه تعريف شده براي بازرسي هاي آژانس است.

6- در اين بند به سند مورد ادعاي آژانس و گروه 1+5 درباره فعاليت هسته اي تسليحاتي در پارچين و ميزان واقع نمايي! آن اشاره مي كنيم؛

الف: در جريان سفر قبلي بازرسان آژانس به ايران يكي از اعضاي تيم مذاكره كننده هسته اي كشورمان از آقاي «ناكارتس» دستيار ارشد و معاون پادماني آمانو، پرسيد؛ سند مورد ادعاي شما درباره پارچين چگونه سندي است و «ناكارتس» در پاسخ گفت؛ يك «عكس ماهواره اي از پارچين» و توضيح نداد كه عكس ماهواره اي يك ساختمان و تأسيسات چه نشانه اي از فعاليت هسته اي نظامي در خود دارد؟!

ب: آژانس ادعا مي كند كه در عكس ماهواره اي از پارچين يك كپسول -اتاقك انفجاري- ديده مي شود كه معمولاً در چرخه ساخت بمب يا كلاهك اتمي كاربرد دارد! و مدعي است يك دانشمند روسي بنام «ويچسلاو دانيلنكو» در ساخت و نصب اين اتاقك انفجاري دست داشته است! اين در حالي است كه دانيلنكو، متخصص «نانوالماس» است و در مصاحبه با راديو آزاد اروپا تأكيد كرده است كه هيچ تخصصي در فناوري هسته اي ندارد. از سوي ديگر «رابرت كلي» بازرس ارشد آژانس نيز طي مصاحبه اي ضمن تأييد اظهارات دانيلنكو مي گويد «ادعاي آژانس درباره اين اتاقك، غيرعلمي و منحرف كننده است» در همان حال «گرت پورتر» تحليل گر بلندآوازه آمريكايي در مسائل هسته اي «ادعاي آژانس را مضحك و مسخره كردن علم و تكنولوژي» مي داند و...

ج: و بالاخره، روز چهارشنبه هفته گذشته- 27 ارديبهشت/16 مي- دنيس راس مشاور ارشد و سابق اوباما در مصاحبه با CNN فاش كرد اتاقك انفجاري كه در عكس ماهواره اي از مركز نظامي پارچين ديده مي شود، «يك نقاشي» است كه با استفاده از نرم افزار «فتوشاپ» تهيه شده و وجود خارجي ندارد!

7- و اكنون از يكسو جاي اين سؤال است كه آيا آقاي آمانو با لغو نشست وين در پي آن بوده است كه بي اساس بودن سند مورد اشاره آژانس درباره پارچين فاش نشود؟! اگر چنين نيست- كه به نظر مي رسد چنين است- چرا نشست وين با دستور كار از قبل اعلام شده را لغو كرده است؟! و از سوي ديگر، اين احتمال وجود دارد كه آقاي آمانو با ناتمام و بي نتيجه گذاشتن نشست وين، قصد دارد سند پوچ و بي اساس ياد شده درباره پارچين را دست نخورده و افشا نشده نگاه دارد تا دست گروه 1+5 در اجلاس بغداد خالي نباشد! و مثلاً در مذاكرات بغداد توپ را به زمين ايران بيندازند كه در همكاري با آژانس كوتاهي كرده و اجازه بازرسي از پارچين را صادر نكرده است؟! اگر چنين ترفندي در ميان باشد - كه بعيد است نباشد- بايد به جناب يوكيا آمانو هشدار داد كه دست از بازي در زمين لابي صهيونيستي (آيپك) بردارد و در مذاكرات بغداد به نفع صهيونيست ها و به زيان مردم آمريكا و اروپا سنگ اندازي نكند.

جمهوري اسلامي: آمانو و اجلاس بغداد
«آمانو و اجلاس بغداد» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:

در آستانه مذاكرات هسته‌اي ايران و گروه 1+5 در بغداد، روزنامه "كريستين ساينس مانيتور" از تصويب قطعنامه‌اي در كنگره آمريكا خبر داد كه در آن، آمريكا اعلام كرده ايران داراي "توانائي" ساخت سلاح هسته‌اي را تحمل نخواهد كرد. خبرگزاري رويترز نيز خبر داد سناي آمريكا قانون جديد تحريم‌ها عليه ايران را به دليل اينكه از شدت كافي برخوردار نيست رد كرده است.

استفاده از تعبير "توانائي" در قطعنامه جديد كنگره آمريكا بدين معني است كه واشنگتن درصدد است مطالبات خود از ايران را افزايش دهد زيرا تاكنون سخن از "دستيابي" ايران به سلاح هسته‌اي به ميان مي‌آورد ولي اكنون تعبير "توانائي" را مطرح كرده كه مرحله پائين‌تري است. خط و نشان كشيدن سناتورهاي آمريكا براي تشديد تحريم‌ها عليه ايران نيز در چارچوب افزايش مطالبات قابل تفسير است و اين دو اقدام نشان دهنده اهداف زياده خواهانه آمريكا در مذاكرات بغداد هستند.

قرار است روز چهارشنبه هفته جاري، سوم خرداد، مرحله دوم مذاكرات هسته‌اي ميان ايران و گروه 1+5 انجام شود. از ماه گذشته كه مرحله اول اين مذاكرات در اسلامبول تركيه برگزار شد تاكنون چشم‌هاي ناظران بين‌المللي به بغداد دوخته شده و حساسيت كم نظيري در داخل و خارج از ايران نسبت به آنچه در بغداد رخ خواهد داد وجود دارد.

اين حساسيت‌ها هر چند از اهميت نقش جمهوري اسلامي ايران در منطقه و تأثيرگذاري آن بر سياست‌هاي جهاني ناشي شده است، ولي سياسي كردن ماجراي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران توسط دولت آمريكا كه از دوران رياست جمهوري بوش كوچك شروع شد و در دوران اوباما نيز ادامه يافت از عوامل مهم پديد آمدن اين حساسيت است. متهم ساختن ايران به تلاش براي دستيابي به سلاح هسته اي، ستون فقرات اين برخورد سياسي را تشكيل مي‌دهد.

 آمريكا عليرغم گزارش‌هاي متعدد آژانس بين‌المللي انرژي اتمي كه بر دردست نداشتن سندي كه نشان دهد ايران در فعاليت‌هاي خود به طرف هسته‌اي شدن به پيش مي‌رود تأكيد دارند و عليرغم تأييد همين نكته توسط مؤسسات اطلاعاتي خود آمريكا، در طول سال‌هاي گذشته بر اين ادعاي خود كه ايران به سوي نظامي كردن فعاليت‌هاي هسته‌اي خود به پيش مي‌رود اصرار ورزيد و به كمك همدستان اروپائي خود توانست چند قطعنامه از شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران بگيرد. صدور قطعنامه‌هاي ضد ايراني كه تحريم‌هاي گسترده‌اي را به همراه داشت و در ماه‌هاي گذشته به نفت ايران نيز كشانده شد، جنبه سياسي برخورد با فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران را افزايش داد و موضوع را پيچيده‌تر كرد.

آمريكاو دولت‌هاي اروپائي عضو گروه 1+5 تصور مي‌كردند ايران در برابر اين تحريم‌ها به زانو در خواهد آمد و تسليم خواسته‌هاي آنها خواهد شد. خواسته اصلي غرب از ايران اينست كه از خط مشي ترسيم شده نظام جمهوري اسلامي كه آزاد بودن از سلطه بين‌المللي قدرت‌هاي غربي و پذيرفتن موجوديت رژيم غاصب صهيونيستي در سرزمين اشغال شده فلسطين است، دست بردارد و خود را با سياست‌هاي سلطه گرانه غرب منطبق نمايد. پذيرش اين خواسته‌ها، نظام جمهوري اسلامي را از جوهر وجودي خود دور و آن را به چيزي همانند ساير دولت‌هاي تحت سلطه غرب تبديل خواهد كرد. بديهي است كه تسليم شدن در برابر چنين خواسته‌هائي براي ملت ايران و مسئولين نظام جمهوري اسلامي ناممكن است.

اين واقعيت را كه موضوعاتي از قبيل فعاليت‌هاي انرژي اتمي و نقض حقوق بشر، مشكل غرب با ايران نيست، همه مي‌دانند. هم آمريكا و هم دولت‌هاي اروپائي با بسياري از كشورهائي كه بمب اتم در اختيار دارند و در نقض حقوق بشر سرآمد هستند رابطه صميمانه دارند و از آنها حمايت مي‌كنند. حتي همه مي‌دانند كه پرونده غربي‌ها در نقض حقوق بشر از پرونده كليه دولت‌هاي جهان سياه‌تر است و غرب ايجاد كننده تروريسم دولتي است و تروريست‌هاي سرتاسر جهان را در صورتي كه در خدمت منافع غرب باشند زير پرو بال خود مي‌گيرد و تقويت آنها را در دستور كار خود دارد.

بنابر اين، روشن است كه آمريكا و همدستان اروپائيش در پي بي‌خاصيت ساختن نظام جمهوري اسلامي از طريق تبديل آن به يك نظام حكومتي فاقد آرمان‌هاي انقلابي و ارزشي هستند تا از رهگذر چنين دستاوردي از يكطرف خود را از خطر وجود يك نظام حكومتي انقلابي در منطقه نجات دهند و از طرف ديگر نفوذ خود را بر ايران باز يابند و البته در اين ميان مقاومت موجود در منطقه در برابر رژيم صهيونيستي را نيز درهم بشكنند.

درحال حاضر، فشارهائي كه آمريكا و اروپا بر حزب‌الله لبنان و دولت سوريه وارد مي‌كنند، يكي از اهرم‌هاي مورد نظر غرب براي درهم شكستن جنبش مقاومت است. اهرم ديگر، همانست كه غربي‌ها براي وادار ساختن ايران به تسليم شدن در دست گرفته‌اند و تحت عناويني از قبيل نظامي گري فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران و نقض حقوق بشر توسط دولت ايران آن را در بوق و كرنا مي‌كنند. درست در چنين شرايطي است كه مذاكرات بغداد قرار است روز چهارشنبه اين هفته ميان ايران و گروه 1+5 برگزار شود.

سفر آقاي "آمانو" مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به تهران، فرصتي است كه مي‌تواند او را از نزديك با مواضع جمهوري اسلامي ايران در زمينه فعاليت‌هاي هسته‌اي آشنا كند و اين واقعيت را به او يادآور شود كه مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران بهيچوجه زيربار زياده خواهي‌هاي آمريكا نخواهند رفت. مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي خبر دارد كه جمهوري اسلامي ايران براي خارج ساختن مذاكرات ايران و 1+5 از بن بستي كه آمريكا با سياسي كاري‌هاي دراز مدت خود پديد آورده، موارد مهمي از خواسته‌هاي آژانس را پذيرفته و راه را براي حل مشكل هموار ساخته است. با اينحال اگر آمريكا درصدد باشد با افزون بر مطالبات خود كه عمدتاً سياسي است و مصرف داخلي دارد باز هم زياده‌خواهي كند، نه مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران و نه ملت ايران زير بار آن نخواهند رفت. اگر آقاي باراك اوباما، براي تأمين نيازهاي انتخاباتي خود به اهرم‌هائي نياز دارد كه بتواند از آنها به مثابه ابزارهاي تبليغاتي استفاده كند، بايد بداند كه چنين اهرم‌هائي را نمي‌تواند در حقوق قانوني ملت ايران جستجو كند. موضوع انرژي هسته‌اي و حقوق قانوني ملت ايران چيزي نيست كه بتوان بر سر آن معامله كرد.

مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي اگر مي‌خواهد به آژانس خدمتي كند و نام خود را در تاريخ ماندگار نمايد، خوب است اولاً با صداقت و بدون ملاحظه كاري واقعيت‌هاي مربوط به فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران را مطرح كند و از ارائه گزارش‌هاي دو پهلو بپرهيزد و ثانياً راه را بر سياسي كاري‌هاي آمريكا كه درصدد قرباني كردن حقوق قانوني ملت ايران براي تأمين زياده خواهي‌هاي خود مي‌باشد، ببندد. سفر آقاي آمانو به تهران اگر اين بهره را به همراه داشته باشد، مي‌تواند اجلاس بغداد را به نقطه عطفي در تاريخ فعاليت‌هاي آژانس انرژي اتمي تبديل نمايد.

رسالت: درآمدي بر تئوري واگرايي همگرايانه اصولگرايان
«درآمدي بر تئوري واگرايي همگرايانه اصولگرايان» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد:

نهمين مجلس شوراي اسلامي از حيث ترکيب سياسي متفاوت از دوره هاي گذشته است. در اين مجلس بر خلاف دوره هاي گذشته که توزيع منسجمي از کرسي هاي نمايندگي بين دو فراکسيون اکثريت و اقليت وجود داشت پيش بيني مي شود مهمترين تصميمات مجلس محصولي از ائتلاف بين حداقل 5 يا 6 فراکسيون عمده باشد که ملاحظات سياسي، پويش ها و منافع مشترک مي تواند آنها را به اتخاذ مواضعي يکسان در قبال سياست ها رهنمون سازد. اين ترکيب چيزي شايد شبيه به ساختار نظام هاي چند حزبي در کشورهاي آلمان، ايتاليا، سوئد، دانمارک و يا نروژ باشد. مثلا در "بوندستاگ" که همان پارلمان آلمان است معمولا ائتلاف بين حزب سبزها با سوسيال دموکرات ها به منظور اتخاذ موضعي در قبال سياست هاي دولت رخ مي دهد و يا  دو حزب دموکرات مسيحي و دموکرات هاي آزاد در برخي مواضع به هم نزديک مي شوند.

در انتخابات مجلس نهم مردم و نظام از معادله دو قطبي اصولگرا- اصول ستيز عبور کردند و امروز فضاي سياسي كشور آبستن تغيير و تحولات مثبتي است كه در افواه آگاهان سياسي به نوعي بازتوزيع قدرت سياسي در دهه چهارم انقلاب و ريل كشي ثبات در مسير قطار رقابت هاي سياسي در ايران آينده تعبير مي شود. اين تغييرات شايد در آينده موجد نوعي تکثر سياسي بين گروه ها و بازيگران سياسي اصلي در آينده ايران باشد. و اقعيت اين است که ثبات سياسي ارتباط مستقيمي با تمركز بر سيستم دو حزبي و يا تكثر اضلاع رقابت ندارد بلكه مهم اصول مشترك و پذيرفته شده بين بازيگران سياسي است. گردونه قدرت در ايران اگر بر مدار اصول انقلاب و منطق امام خميني(ره) بچرخد در چشم انداز 1404 كارآمدي سياسي به معناي دقيق كلمه محقق مي شود و كشور يك ثبات سياسي پايدار را در دهه هاي آينده تجربه مي كند.

در دهه 80 پيروزي هاي پي در پي اصولگرايان در انتخابات مختلف اولويت هاي اين جريان در سياست گذاري، مولد نوعي فرماسيون و صورت بندي سياسي و اجتماعي شده است که مسير گذشته رقابت هاي سياسي در ايران را حداقل با ابهامات و اعوجاجات فراواني روبرو ساخته است. حوادث فتنه 88 مورد ادبار و رويگرداني مردم از يکي از اقطاب رقابت هاي سياسي اصول ستيز شد. يکي از دلايل عدم حضور اصلاح طلبان و پيام تحريم آنها در انتخابات مجلس نهم عدم اقبال عمومي و فقدان راي اين جريان بود. مردم در انتخابات مجلس گذشته حتي به نيروهاي اصلاح طلبي که حاضر شدند در رقابت ها شرکت کنند راي ندادند.

امروز در مجلس نهم نمي توان فراکسيون اقليتي منسجم به عنوان اصلاح طلب که توان تاثير گذاري بر سياست ها داشته باشد را در مقابل اصولگرايان يافت. يکي از مهمترين چالشهاي فراروي اصولگرايان در اين مجلس مسئله همگرايي يا واگرايي است. اگر چه برخي از احزاب باسابقه اصولگرا با تاکيد بر فراکسيون واحد اصولگرايان، آسيب پذيري جريان اصولگرا را در تفرق مي داند اما در عين حال نمي توان زواياي مختلف اصولگرايان را ناديده انگاشت.

پويش همگرايي در کنار واقعيت هاي واگرايانه جريان اصولگرا مويد اين رهيافت است که تنها در الگوي متکامل" واگرايي همگرايانه" مي توان با متغيرهاي جديد در معادلات سياسي کشور همزيستي مسالمت آميزي برقرار کرد و بستر را براي تحصيل "خيرعام"، تاليف منافع و يک کاسه کردن اولويت هاي سياست گذاري اين جريان فراهم نمود.

واگرايي همگرايانه اصولگرايان شبيه به بنيان فلسفي و مرصوص "کثرت در عين وحدت" است. توسعه برداشت مشترک از گفتمان انقلاب در بين اصولگرايان، پشتيباني از ولايت فقيه، اثبات کارآمدي اسلام در اداره جامعه و باورمندي به نقش مردم در اداره کشور زمينه هاي همگرايي را در بين اصولگرايان فراهم مي کند و شناسايي هويتهاي سياسي مستقل در گردونه کورپوراتيسم هويتي موجد نوعي واگرايي همگرايانه است.

در اين فضا که مهياي تغييرات جديد است اهتمام به تکثرگرايي سياسي در ايران از جانب گروهها و احزاب، دهه آينده را آبستن حضور بازيگران جديدي مي نمايد که ضمن افزايش کيفيت مردم‌سالاري در ايران، امکان حضور تمام گروههاي قانوني و سلايق مختلف را در انتخابات مختلف فراهم مي کند. دراين هندسه جديد حوزه مانور سازمانهاي نيمه مخفي و نيمه علني و برخوردهاي دستوري از بالا به پايين به حداقل مي رسد و از طرفي توزيع مصالحه آميز تمايلات سياستگذارانه تسهيل مي گردد. امروز اصولگرايان تنها يك گروه نيستند. اصولگرايي امروز يك گفتمان است كه گروه سابق تنها مي‌تواند ادعا كند كه جزء اقشار آوانگارد اين گفتمان اجتماعي محسوب مي‌شود. با باز شدن چتر اصولگرايي بر سر کل جريانات سياسي، رويکردهاي اصولگرايانه در ارتباط با طبقات اجتماعي و مطالبات و منافع لايه هاي مختلف اجتماع مي توانند دامنه بازي از تکثر سياسي را به نمايش بگذارند.

 "واگرايي همگرايانه" اصولگرايان ضمن تسطيح و توسعه دايره بازي موجب افزايش کيفيت مردم‌سالاري ديني و تعميق فرهنگ سياسي مشارکتي در ايران خواهد شد. مشارکت بي نظير و
85 درصدي مردم پاي صندوق هاي راي در انتخابات دهم حکايت از يک ظرفيت عظيم و گسترده در دل انقلاب و جامعه ايران دارد که مي توان با بهره برداري صحيح ازاين فرصت بزرگ، فصلي نو و با نشاط را در فضاي رقابتهاي سياسي رقم زد. اگر چه برخي اتفاقات ناخوشايند پس از انتخابات دهم رياست جمهوري را دردهاي زايمان ايران جديد تلقي مي کنند اما بايد تاکيد کرد که با مهندسي دوره گذار از دوقطبي اصولگرايي- اصلاح طلبي به يک سيستم رقابتي چند قطبي و منعطف مي توان بر کيفيت مردم‌سالاري ديني افزود و در مسير پيشرفت و عدالت مصمم تر و پر توان تر گام برداشت. اخلاقي کردن فضاي کلي حاکم بر رقابت هاي سياسي يکي از ويژگي هاي اين دوره جديد است که درآن رقابت جريانات سياسي به شکلي احساسي و تنها بر سر منافع جناح ها نيست. اين تکثر سياسي در عين التزام به مباني و شعارهاي اصلي گفتمان انقلاب اسلامي موجب تصميم گيري‌هاي عاقلانه و مبتني بر منافع مردم مي گردد.
 
سياست روز: گريز حضرت عيسي(ع) از احمق
«گريز حضرت عيسي(ع) از احمق»عنوان يادداشت سردبير روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد:

حضرت عيسي مسيح(ع) هراسان در حال دويدن بود، انگار از چيزي فرار مي‌کرد، بين راه فردي جلوي ايشان را مي‌گيرد و مي‌گويد، از براي چه اينچنين مي‌دوي؟ آن هم هراسان و مضطرب؟!

حضرت عيسي به او پاسخ مي‌دهد، اينگونه؛ از دست آدمي نادان و احمق مي‌گريزم.
آن مرد گفت؛ تو آن مسيحي نيستي که کور و کر را شفا مي‌دهي، تو آن نيستي که سر غيب و اسم اعظم مي‌داني و آن را که بر مرده مي‌خواني، زنده مي‌شود؟
حضرت عيسي(ع) پاسخ مي‌دهد؛ آري من همانم.
آن مرد دوباره مي‌پرسد؛ پس از که مي‌ترسي که اينگونه مي‌گريزي؟
حضرت مسيح(ع) اينگونه پاسخش مي‌دهد؛ با سر غيب و اسم اعظم همه آنها را انجام دادم، اما با همه مهرباني خود هزاران بار آن را بر فردي نادان و احمق خواندم اما درمان نشد.
آن مرد باز پرسيد؛ چرا دفعات پيش چنان شد و اثر کرد، اما اين بار اثر نکرد، هر دوي آنها رنج و عذابي است؟

حضرت عيسي(ع) اين بار پاسخي داد بس عميق؛ رنج حماقت قهر خداوند است، اما رنج کوري و کري ابتلا و آزمايشي براي انسان است. ابتلا موجب مي‌شود که رحمت خداوند به جوش آيد و از گناهان درگذرد، اما حماقت و ناداني، رنجي است که موجب صدمه به خود و ديگر ا نسان‌ها مي‌شود.

اين داستان زيبا را مولانا در قالب اشعار خود آورده و در سه بيت آخر اينگونه نتيجه‌گيري کرده است که آدمي بايد از جهل ديگران چون حضرت عيسي(ع) بگريزد و دوري کند، گريز ايشان نه به خاطر بيم و وحشت بود بلکه به اين خاطر بود که بدي جهل را به مردم نشان دهد.

اين روايت زيبا و پندآموز را از «مولانا» نقل کردم تا به اينجا برسم که، اکنون بيش از ۱۰ سال است، جمهوري اسلامي ايران با آمريکا و غرب درباره فعاليت‌هاي صلح آميز هسته‌اي خود گفت‌وگو مي‌کند. اين گفت‌وگوهاي ۱۰ ساله با همکاري و شفاف‌سازي ايران همراه بوده است، اما همواره غرب هيچ انعطافي که از خود نشان نداده، بلکه فشارهاي خود راعليه جمهوري اسلامي ايران در قالب تحريم و تهديد به حمله افزايش هم داده است.

اصرار آنها بر چيزي که وجود ندارد و نخواهد داشت، مصداق همان جهل و ناداني و حماقتي است که در روايت حضرت عيسي(ع) و آن نادان و احمق تجلي مي‌يابد.

جمهوري اسلامي ايران اگر قصد و هدفي براي ساخت سلاح هسته‌اي داشت که شما نمي‌توانستيد جلو‌دارش باشيد، هنگامي که ولي فقيه مي‌گويد، توليد و استفاده از سلاح هسته‌اي حرام است، به جاي آن که آن را باور کنيد، باز هم پافشاري بر اين موضوع مي‌کنيد که ايران بايد فعاليت‌هاي هسته‌اي نظامي خود را کنار بگذارد. هرگاه هم که از مدعيان اين ادعا خواسته شده است اسناد و مدارک خود را براي اثبات اين ادعا ارائه کنند، چيزي در چنته نداشته و تنها به مي‌گويد و مي‌گويند و گفته‌اند و ... اکتفا کرده‌اند و هر بار هم تحريم‌هاي غيرقانوني را عليه ايران اعمال کرده‌اند به اميد اين که اين فشارها آنها را به خواسته ناحقشان خواهد رساند. غافل از اين که افکار عمومي جهان به ناداني و جهل آنها پي‌برده‌اند.

سياست‌هايي که غرب و آمريکا عليه جمهوري اسلامي ايران به راه انداخته، نزد افکار عمومي جايگاهي ندارد. هنگامي که شبکه بي‌بي‌سي در يک نظرسنجي منفورترين کشور، رژيم صهيونيستي شناخته مي‌شود نشان مي‌دهد که همه آن اقدامات خصمانه و مسموم کردن اذهان مردم کارساز نبوده و اکنون جايگاه ايران اسلامي به عنوان کشوري که پايدار به اخلاق و انسانيت است، در جهان مي‌درخشد و اين درخشش تاثيرات مثبت خود را بر ذهن و فکر مردم آگاه و آزاده جهان گذاشته است که مي‌توانند و بايد در مقابل زور و زياده‌خواهي حاکمانشان بايستند، که آن را شاهد هستيم.

اما با توصيف روايت اتفاقي که براي حضرت مسيح(ع) افتاده است، به نظر مي‌رسد ادامه گفت‌وگوها بيش از اين ميخ به سندان کوبيدن باشد. هر چند جمهوري اسلامي ايران همواره تلاش کرده است صادقانه حسن نيت خود را نشان دهد، اما همواره رفتار سياسي غرب باعث شده است، گفت‌وگوها به نتيجه نرسد.

همانگونه که در روايت نوشته شده است، گريز حضرت عيسي(ع) نه به خاطر وحشت بود که پيامبر را از خلق وحشتي نيست، بلکه به اين خاطر بود که بدي جهل و حماقت را به مردم نشان دهد.

جمهوري اسلامي ايران هم وحشتي از رودر رو شدن با زياده‌خواهان ندارد، اکنون جهل و ناداني و حماقت طرف مقابل براي مردم جهان روشن شده است.
 
تهران امروز: سفر آمانو و چند نكته
«سفر آمانو و چند نكته»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم رضا طلايي نيك است كه در آن مي‌خوانيد:

عملكرد آمانو و آژانس بين المللي انرژي اتمي از سفرش به تهران مهم تر است. انحراف آژانس از مواضع بين المللي و گزارشهاي دو پهلو درباره فعاليتهاي هسته اي صلح آميز ايران كه متناسب با جايگاه حرفه اي و اعتبار بين المللي آژانس نبوده،‌ از انتقادات جدي‌اي است كه به اين نهاد مهم بين المللي مطرح است. ايران بيش از تعهداتش بر مبناي پادمان ها و اساسنامه آژانس و معاهده ان‌پي‌تي براي اعمال نظارتها بر فعاليتهاي هسته اي همكاري كرده است. اما آژانس درانجام تعهداتش طبق اساسنامه و ان پي تي مبني بر حمايت فني و اجرايي ازدستيابي اعضا به سوخت هسته اي درباره ايران حمايت لازم را نداشته است و لذا گزارش هاي دوپهلوي آژانس تاثيرپذيري اين نهاد تضمين كننده حقوق كشورها و مسير صلح‌آميز فعاليتهاي هسته اي را زير سوال برده است. نبايد از سفر آمانو به تهران براي ايجاد انتظارات غير واقعي نسبت به نشست بغداد بهره برداري رسانه اي و سياسي شود. با وجود پاسخگويي جامع ايران به همه سوالات آژانس طي چند مرحله در 10 سال اخير، آمانو و آژانس بايد براي برگرداندن موضوع هسته اي از شوراي امنيت سازمان ملل متحد گام هاي عملي بردارند. پاي بندي آمانو وغرب به معاهده ان پي تي و رفتار عادلانه و قانوني با ايران و ساير كشورها،‌اساس موفقيت در مذاكرات است.

ايران با حفظ حق غني سازي هسته اي براي مصارف صلح‌آميز، ‌طبق معاهده ان‌پي‌تي، ‌ظرفيتهاي مناسب براي همكاري‌هاي فني با آژانس و ساير كشورها را فراهم كرده است. اما هرگونه اصرار مجدد آمانو يا غرب براي تعليق غني سازي و ناديده گرفتن حق طبيعي و قانوني ايران،‌تكرار تجربه هاي ناموفق گذشته خواهد بود. آمانو بين مدير كل آژانس بودن و ماموريت سياسي از سوي غرب بايد انتخاب عاقلانه اي داشته باشد زيرا انتظار جهانيان و به ويژه ايران از آمانو ايفاي نقش در قامت مدير كل حرفه‌اي آژانس و فاصله گرفتن ازتاثيرپذيري هاي سياسي، فشارهاي غرب و صهيونيست‌هاست. نبايد از سفر آمانو به تهران، انتظار كاذب و بدون اعتماد سازي عملي از سوي غرب براي نشست بغداد ايجاد شود.

مواضع و عملكرد آمانو بيش از سفرش به تهران،‌ دركمك به موفقيت نشست بغداد موثر خواهد بود. مداليته جديد بين ايران و آژانس به شرط قرار داشتن در چارچوب معاهده ان پي تي و حمايت عملي آژانس از حق غني‌سازي ايران،‌كمك فني مهمي براي موفقيت در راهبرد گفت و گوهاست. ايران براي اعتماد سازي گام به گام و متقابل‌، قدم برداشته است و اينك آمانو بايد در انجام وظايف قانوني براي كاهش فشارها به ايران از موضع فني و حقوقي آژانس گام عملي بردارد. ايران در ظرفيت سازي فني و اجرايي براي خوداتكايي در فعاليت هاي هسته اي صلح‌آميز توام با خنثي‌سازي سياسي و اقتصادي تحريم‌ها و فشارها،‌موفقيت‌هاي فزاينده‌اي دارد كه آمانو با درك توانمندي فني ايران درچارچوب فعاليتهاي هسته اي صلح آميز و ظرفيت خنثي‌سازي فشارها در 10 سال گذشته بايد از اعتبار و حيثيت آژانس براي مصارف سياسي غرب و صهيونيست‌ها خرج نكند.

پيشگامي ايران در جامع ترين و عميق ترين همكاري‌ها براي نظارت آژانس و به موازات ايستادگي منطقي در صيانت از حق غني سازي،‌مي تواند از افتخارات يكي از اعضاي آژانس تلقي شود كه آمانو بايد رفتارهاي اعتماد ساز براي ايران و جهانيان در صيانت از اعتبار و جايگاه حرفه اي و بين المللي آژانس انجام دهد. برخي از مواضع و رفتارهاي اخير غربي ها خوش بيني نسبت به نشست بغداد را كاهش داده است. مواضع اخير اروپا و كنگره آمريكا و برخي از اظهارات كاترين اشتون،‌ ابهامات جديدي در پاي بندي غرب به معاهده ان‌پي‌تي و توافقات استانبول ايجاد كرده است كه فاصله گرفتن غرب از زبان تهديد و راهبرد فشار در رفتار عملي و اتكا به معاهده ان پي تي و استقبال از همكاري هاي هسته اي و غير هسته اي عادلانه با ايران،‌كارايي ديپلماتيك گروه 5+1 را در نشست بغداد محك خواهد زد و آمانو با فاصله گرفتن از نقش آفريني سياسي و دفاع منطقي از حق قانوني ايران براي غني‌سازي و گزارش‌هاي صادقانه از صلح آميز بودن فعاليتهاي هسته‌اي ايران مي تواند نقش حرفه اي و بين المللي خود را ايفا نمايد تا در قضاوت جهانيان و ذهن تاريخي ملت ايران داراي اعتبار و جايگاه حقيقي باشد.

حمايت: بی تحرکی سازمان کنفرانس اسلامی و نقض حقوق مسلمانان
«بی تحرکی سازمان کنفرانس اسلامی و نقض حقوق مسلمانان» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد:

طی روزهای اخیر، تحولات مربوط به چند کشور اسلامی، بازتاب‌های خبری زیادی در سطح داخلی کشور و همچنین در حیطه جهانی داشته است. تحرکات حاکمان عربستان برای سیطره بیشتر بر بحرین به نام ایجاد اتحاد بین دو کشور، فعالیت‌های اعتراضی مختلف در داخل جمهوری آذربایجان و در سطح مناطق مختلف ایران و برخی کشورهای دیگر اسلامی در قبال مسابقات موسیقی موسوم به یوروویژن در جمهوری آذربایجان که گفته شده در جوار آن قرار است هم جنس گرایان نیز رژه‌ای داشته باشند، اقدام دولت ترکیه در پناه دهی به الهاشمی، یکی از مقامات عراقی متهم به دست داشتن در فعالیت‌های تروریستی که هم اینک دستگاه قضایی عراق به صورت غیابی به اتهامات مزبور رسیدگی و حکم جلب وی نیز از طریق پلیس بین الملل صادر شده است، اقدامات القاعده در انجام چند عملیات تروریستی در سوریه به نحوی که افراد زیادی از غیرنظامیان کشته و مجروح شدند و حتی دبیر کل سازمان ملل نیز ناچار شد موضع‌گیری کرده و اقدامات تروریستی القاعده را محکوم کند، از جمله مواردی است که طی روزهای اخیر مورد تحلیل و تفسیرهای مختلف قرار گرفته و همچنان بحث و گفتگو در این خصوص جریان دارد.

نظر به اهمیت این رویدادها و با توجه به اینکه مردم متدین ایران نیز طی روزهای اخیر، خصوصاً پس از نماز جمعه در شهرهای مختلف در قبال برخی از این موارد خصوصاً تحولات بحرین واکنش‌های اعتراضی داشتند و در خود بحرین نیز صدها هزار نفر از مردم این کشور بار دیگر به خیابان‌ها ریخته و نسبت به سرکوب وحشیانه مردم توسط آل خلیفه و همراهان سعودی وی و پیگیری‌های اخیر برای سیطره بیشتر عربستان بر بحرین اعتراض کردند، نکاتی در این خصوص به شرح زیر تقدیم می‌شود. امید است مرضی خداوند سبحان واقع و برای مخاطبان ارجمند مفید باشد. نکته اول اینکه تحولات اخیر بحرین نمونه برجسته و جالبی برای آزمایش مدعیان دموکراسی‌خواهی‌ و حقوق انسانی است.

طی ماه‌های اخیر، انواع سرکوب ها و جنایت‌های سازمان یافته علیه یک ملت انجام شده، حکومت برای سرکوب از نیروهای خارجی خصوصاً نیروهای عربستانی به نحو آشکار بهره مند شده اما دولت‌های غربی در عوض چه کرده اند؟ چند نوبت ملکه انگلیس میزبان حاکم نامشروع بحرین بوده، آمریکایی‌ها بر حجم فعالیت‌های ناوگان پنجم دریایی خود که در بحرین مستقر است افزوده‌اند و فرمانده آن متقابلاً جایزه از آل خلیفه دریافت كرده و اخیراً ممنوعیت فروش سلاح به بحرین که از یکسال پیش در آمریکا وضع شده بود برداشته شد تا این نظام دیکتاتوری به حیات خود ادامه دهد.

در آخرین حلقه از تلاش‌های غرب و همراهان منطقه ای آنها اخیراً عربستان طرح اتحاد در کشور عربستان و بحرین را مطرح نموده تا بدین ترتیب کشور مستقل بحرین به تحت الحمایگی عربستان درآید به این امید که آل خلیفه بتواند سیطره خود را بر ملت بحرین ادامه دهد و اکثریت مردم این کشور از اعتراضات خود دست بردارند.

یقیناً اگر اتفاقاتی به مراتب کوچک تر از آنچه در بحرین به وقوع پیوسته در کشوری دیگر اتفاق می افتاد که از حیث سیاسی مستقل بود یا منتقد غرب بود، تا به حال چند جلسه شورای امنیت سازمان ملل را در این خصوص تشکیل می دادند و مصوبات متعددی برای دخالت و محدودیت را گذرانده بودند اما در قبال ملت مظلوم بحرین همان مدل قدیمی حمایت از حاکمان سرسپرده که قبلاً در مورد حسنی مبارک در مصر، بن علی در تونس، علی عبدالله صالح در یمن و دیگر مناطق جهان اجرا می‌کردند را پیاده می کنند.

دولت‌های زورگوی غربی برای اینکه بتوانند این فضاحت رفتاری خود را بپوشانند نوعی سانسور خبری در قبال بحرین را نیز در دستور کار دارند و عملاً رسانه‌های در اختیار آنها واقعیات بحرین را منعکس نمی کنند چنانچه اخیراً مشاهده شده که در برخی از دیگر کشورهای اسلامی وهابی ها به شدت رویدادهای سوریه را اطلاع رسانی و این طور وانمود می‌کنند که آنجا کشت و کشتار جریان دارد و مثلاً ایران و شیعیان حمایت می‌کنند ولی سخن از اینکه القاعده و دیگر تروریست ها در سوریه چه می کنند یا در بحرین چه می‌گذرد به میان نمی‌آورند.

این تلاش وهابی ها گویا در برخی کشورها باعث شده که مسلمانان دفاتر نمایندگی ایران و یا رهبران شیعیان را مورد سوال قرار داده که چرا در قبال مظالم در سوریه واکنشی نشان نمی‌دهید. این اقدامات وهابی‌ها قطعاً طراحی شده توسط اربابان آنهاست و جزئی از همان سیاست وارونه سازی حقایق برای ادامه سیطره بر ملت‌های مسلمان وغارت سرمایه‌های ملی آنهاست.

نکته دوم اینکه رویدادهای به وقوع پیوست در جمهوری آذربایجان نیز نمونه جالب دیگری است از سبک تجدد خواهی ضد مبانی فرهنگی و اعتقادی برخی حاکمان کشورهای اسلامی که می خواهند کورکورانه دیکته‌های فرهنگ و سیاست غربی را اجرا کنند و با این رفتارهای تقلیدی، خود را پیشرفته نشان دهند حال آنکه انواع مشکلات و مسایل داخلی را مردم این کشورها تجربه می‌کنند. شبیه این تقلید کورکورانه را قبلاً رژیم پهلوی نیز در اعلی ترین درجات تجربه کرد ولی گویا سرنوشت آن رژیم نیز درس عبرتی برای مقلدین بعدی در کشورهای اسلامی قرار نگرفته است.

به هرحال جمهوری آذربایجان در قبال اعتراضات مختلف گویا اخیراً مدعی شده که اصلاً رژه همجنس گرایان در کار نیست و برنامه مسابقات موسیقی را نیز قرار شده که در یک کشتی برگزار کند که مجموعاً حاکی از آن است که مجبور شده اند بی سر و صدا برنامه‌های از قبل طراحی شده را کوچک کنند.

به موازات این موارد، همچنان رهبران دینی و بسیاری از فعالان سیاسی این کشور در زندان و زیر انواع فشارها هستند. بدیهی است عموم فعالان حقوق بشر در سراسر جهان حق دارند که نسبت به نقض حقوق انسانی و سرکوب در آذربایجان یا هر کشور دیگر جهان واکنش نشان دهند.

همچنین مسلمانان در کشورهای اسلامی حق دارند نسبت به نقض حقوق همکیشان خود در سراسر جهان واکنش نشان دهند. البته به طور کلی حکومت‌های اسلامی هرچه خودشان پرونده عملکردی بهتری داشته باشند با دست بازتر می توانند مدافع حقوق مسلمانان و مخالف موارد نقض در دیگر کشورها باشند و بالعکس، اگر خودشان ناقض حقوق انسانی و دچار اشکالات مربوطه باشند حتی اگر در قبال عملکرد کشور دیگر واکنش نشان دهند با این پاسخ روبرو خواهند شد که وضع خودتان نیز تعریف ندارد فلذا چطور به خود حق می دهید که در امور ما مداخله کنید.

در مجموع، به نظر می رسد با توجه به سرمایه گذاری‌های صهیونیست ها در جمهوری آذربایجان لازم است کشورهای اسلامی به نحوی با مسئولین آذربایجان تعامل کنند که به دامان صهیونیست ها بیشتر غلطیده نشوند و بدانند که در کنار اعتقادات مردم خود و همراه با دیگر ملت‌های اسلامی حرکت کنند عزت مستمر و پایدار خواهند داشت و این عزت به مراتب از نوکری غرب و تقلید کورکورانه از فرهنگ آنها ارزش بیشتری دارد. نکته سوم قابل توجه این است که متاسفانه در قبال رویدادهای مختلف نقض حقوق انسانی در کشورهای اسلامی و زمینه‌های واگرایی و اختلاف بین دولت های اسلامی سازمان کنفرانس اسلامی (نام جدید سازمان همکاری های اسلامی) تحرک قابل قبولی ندارد.

گویی استقرار دبیرخانه این سازمان در عربستان باعث شده که در مدار بسته ای حرکت کند و همین بی تحرکی سازمان و حتی در مواردی همراهی با خواسته های دولت میزبان مقر این سازمان، منجر به آن شده که خارج جهان اسلام نیز فعالیت ها و تلاش های زیاد اسلام ستیزانه‌جریان یابد بی آنکه این نهاد نقش بازدارندگی یا مقابله موثر از خود نشان دهد. این وضعیت، ضرورت تأمل بيشتر در خصوص سازمان یاد شده و تلاش برای ایجاد نهادهای فعال تر بین کشورهای اسلامی را نشان می دهد. در این خصوص حقوقدانان بین المللی کشورهای اسلامی که دغدغه بهبود وضعیت را دارند لازم است پیشنهادات فنی خود را عرضه دارند.

سخن آخر
پادشاه بحرین علیرغم اعتراض برخی از گروه های فعال حقوق بشری در انگلیس بنا به دعوت ملکه این کشور در مراسم تاج گذاری ملکه انگلیس شرکت کرد. قبل از این رویداد، آمریکایی ها فروش سلاح به بحرین را از سرگرفتند. مجموع این رویدادها رسوایی بزرگی برای دولت های غربی مدعی دموکراسی و حقوق بشر است و عدالتخواهان جهان را با واقعیات ناعادلانه جهان معاصر بهتر آشنا می سازد.

در عین حال روشن است که اگر فشار و مطالبه مردمی استمرار و گسترش یابد مجریان وحامیان ظلم و ستم ناچار می‌شوند عقب نشینی کند و دست از زورگویی و رفتار ناعادلانه بردارند. حق طلبان عالم از جمله در کشور عزیزمان لازم است به دقت رویدادهای مختلف مربوط به حقوق مسلمین را رصد کنند و در قبال هر مورد تحلیل درست و اقدام شایسته را مورد نظر داشته باشند.

چنانچه دولتمردان موظفند روز به روز تلاش کنند تا تصویر بهتری از عملکردهای خود برای رعایت حقوق مردم و کارآمدی مدیریت مبتنی بر اندیشه دینی ارایه کنند تا نقد و نظرهای آنان در سطح جهانی بیشتر مورد توجه صلح دوستان و عدالت‌خواهان قرار گیرد و بدین طریق بتوانند نقش موثرتری برای حمایت از مظلومان و ستمدیدگان ایفا نمایند.

از یاد نبریم که در پرتو رویدادهای اخیر در برخی کشورهای اسلامی صهیونیست‌ها ممکن است ابراز خوشحالی کنند که توجهات از آنها دور شده و مشغول امور دیگر شده است فلذا همه موظفیم که همواره به عنوان مهم‌ترین دغدغه نقض حقوق مسلمانان، سرزمین های اشغالی فلسطین را مورد توجه قرار دهیم و از ظلم و ستم صهیونیست ها تبری بجوییم و آن را محکوم کنیم. غرب نیز تا هر زمان که از جنایات صهیونیست‌ها حمایت کند شریک در این جنایات محسوب شده و محکوم است وهر رویداد دیگر نمی تواند توجه راهبردی مسلمانان به جنایات در فلسطین را مخدوش سازد. به امید پیروزی ستمدیدگان بر ظالمان عالم.

آفرينش: چرايي سفر آمانو به ايران
«چرايي سفر آمانو به ايران» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد:

يوکيا آمانو مديرکل آژانس بين المللي اتمي در سفري غير منتظره و از پيش تعيين نشده قرار است روز يکشنبه(امروز) به تهران سفر کند. اين اولين باري است که وي از سال 2009 به کشورمان سفر مي کند. آمانو، روز يکشنبه وين را به مقصد تهران ترک مي کند و هرمان نکائرتس، مذاکره کننده ارشد آژانس با هيات هسته اي ايران وي را در جريان اين سفر همراهي خواهد کرد. گفتني است که بنا بود ايران و آژانس روز دوشنبه در وين تشکيل جلسه دهند اما اکنون سفر آمانو به تهران ، جايگزين نشست وين شده است.

اما اهميت سفر آمانو آنجاست که روز چهارشنبه هفته جاري ايران و 1+5 بايد برسرميز مذاکرات در بغداد بنشينند و تصميمات مهمي از سوي دو طرف اتخاذ گردد. حضور اين مرد ژاپني گمانه زني هاي سياسي را تقويت کرده و اظهارنظرهاي بسياري را به منصه ظهور رسانده است. تفسير حضور آمانو از دوحالت خارج نيست يا وي پيام آور نويد براي مثبت بودن مذاکرات بغداد است يا حامل هشدارهاي تهديد کننده براي ايران مبني بر محدود بودن فرصت مذاکرات است.

اعلام نظرات آژانس در مورد پرونده هسته اي کشورمان يکي از محورهاي تعيين کننده سطح مذاکرات آتي مي باشد. در نشست گذشته آژانس با مسولان اتمي کشورمان اعلام شد که طرفين به توافقات سازنده اي رسيده اند. اما پاسخ ها هر دوطرف به گونه اي ديپلماتيک بيان شد و خط مشي مشخصي از آن استخراج نشد. به نظر مي رسد اگر ايران و آژانس به توافقاتي درمورد دسترسي ها به سايت پارچين و اطلاعات دانشمندان هسته اي رسيده باشند، سفرمديرکل آژانس نيز براي ادامه رايزني ها با مسولان مذاکره کننده کشورمان براي تسهيل اين امر و دادن نويد نسبت به سازنده بودن مذاکرات آتي باشد. ضمن اينکه پيش از اين آمانو سفر قبلي خود به تهران را لغو کرده بود و اعلام کرد تا تهران مشکلات موجود در پرونده هسته ايش را مشخص نکند به ايران سفر نخواهد کرد.

اما فرض ديگر ايجاب مي کند تجربه هاي قبلي مذاکرات ايران و آژانس را مورد استناد قرار دهيم و سفر آمانو به تهران را اتمام حجتي با ايران تلقي کنيم. از زمان حضور آمانو در آژانس هيچ توافق چشمگيري در مذاکرات ايران و آژانس ديده نمي شود کمااينکه بسياري از خواسته هاي نامعقول بازرسان آژانس نيز دليلي بر اين امر بوده است.

سفر مقامات تلاويو به آمريکا و اظهارات مقامات غربي در يکي دو هفته اخير مبني بر تعليق فعاليت هاي غني سازي در ايران و خروج اورانيوم غني شده از کشور اين گمان را ايجاد مي کند که توافقي ضمني ميان ايران و آژانس صورت نگرفته و آمانو براي دادن آخرين هشدارها پيش از مذاکرات بغداد به ايران سفر کرده است. اما شرايط موجود در جهان و افزايش بحران هاي سياسي و اقتصادي در غرب از ديگر شواهدي است که مي توان براساس آنها پيش بيني هايي را ارائه داد. در اين زمينه کشورهاي اروپايي به سبب معضلات اقتصادي و بحران هاي داخلي بسيار گرفتار مشکلات خود هستند و ايجاد تنش ها و تحريم هاي جديد، منجمله تحريم نفت مي تواند اوضاع را براي حاکميت آنها وخيم تر نمايد. از سوي ديگر آمريکا به عنوان يک قدرت بزرگ در آستانه انتخابات قراردارد و براي اوباما بسيار حياتي است که بتواند در مساله هسته اي ايران تحولي ايجاد کند که جذابيت داخلي داشته باشد. چون استفاده از ابزار تحريم ها گزينه جديدي نيست و ادامه آن نيز بازخورد جالبي نخواهد داشت.

همچنين يک طرف ديگر قضيه ايران قراردارد. اين تنش ها و تحريم ها براي ايران نيز هزينه هاي فراواني را داشته است. لذا تمايلي به افزايش و تمديد تحريم هاي جديد ندارد و ترجيح مي دهد پاي ميز مذاکره اين اختلافات برطرف گردد . آنچه در اين مذاکرات بسيارمهم است و طرفين درمورد آن ترديد دارند، رسيدن به نتيجه برد برد در مذاکرات مي باشد. قطعاً رسيدن به توافق بايد هرکدام از طرفين مقداري از مواضع فعلي عقب نشيني نمايند. اين فرض لابي هاي مختلفي را در ميان غرب و اسرائيل ايجاد کرده است که با عقب نشيني مبني بر قبول روند غني سازي عملاً ايران برنده مذاکرات خواهد بود لذا سنگ اندازي‌هاي اين چنيني وجود دارد. از سوي ديگر در داخل ايران نيز عقب نشيني از مواضع کنوني بدون داشتن منفعت ملي براي کشور، خط قرمزي غير قابل عبور مي باشد.

لذا بايد ديد سوغاتي که آمانوي ژاپني با خود به همراه آورده چيست و چه توقعاتي را از کشورمان خواهد داشت.

مردم سالاري: اجاره‌نشين‌ها و عدالت
«اجاره‌نشين‌ها و عدالت» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد:

مشکلات معيشتي و اقتصادي هر روز بيش‌از روز قبل گريبان‌ مردم را مي گيرد اما دولتمردان، تنها وعده مي‌دهند. در اين مجال اندک، نمي‌توان تمام مشکلات اقتصادي مردم را بر شمرد چرا که بررسي تورم و گراني و بيکاري و مشکل مسکن و... در اين مقطع زماني، هر يک نياز به مثنوي هفتاد من کاغذ دارد. در اين مختصر من تنها به مشکل اجاره‌نشين‌ها اشاره مي‌کنم که با نزديک شدن به فصل نقل و انتقالات، که معمولا از خرداد ماه آغاز مي‌شود، مشکلات آنها هم دو چندان مي‌شود.

اين که ميزان اجاره بها در طول يک سال به حدي رشد مي‌کند که از مجموع حقوق دريافتي يک خانوار در طول همان سال بيشتر است نياز به حساب و کتاب خاصي ندارد. در حال حاضر وضعيت به گونه‌اي شده که اگر خانواده‌اي در طول يک سال 10 ميليون تومان درآمد داشته باشد، در انتهاي سال بايد همان مقدار را به اجاره خانه خود- حال به صورت رهن يا اجاره- اضافه کند.

طبيعي است که يک خانواده آنقدر مخارج مختلفي دارد که نه تنها نمي‌تواند ريالي پس‌انداز کند، بلکه براي تامين هزينه‌هاي خوراک و پوشاک و تحصيل و... هم مجبور به قرض کردن يا، در خوشبينانه‌ترين حالت، در دو شيفت يا سه شيفت کار کردن است. آن وقت معلوم نيست که رشد سرسام‌آور اجاره‌ها در طول يک سال، به حدي که از مجموع درآمد يک خانوار هم بيشتر باشد با کدام عدالت سازگار است؟

هم اکنون بخش اعظم درآمدهاي خانوارها در شهرهاي بزرگ به اجاره بها اختصاص مي‌يابد و نه تنها خريد خانه براي بسياري از مردم به رويا تبديل شده بلکه براي اجاره کردن آپارتمان مناسب هم مردم دچار مشکل هستند به طوري که به دليل رشد سرسام‌آور اجاره بها، اغلب شهروندان مجبورند در پايان مدت قرار داد خود، از آنجا که توان پرداخت اجاره بهاي اضافي را ندارند، خانه را تخليه کرده و در ساختماني کوچکتر يا در محله‌اي ارزان‌تر از محله فعلي خود، آن هم با کمي‌بيش از اجاره بهايي که سال قبل پرداخت مي‌کردند ساکن شوند.

براساس آمار و ارقام رسمي که ديگر صداي حاميان دولت را هم درآورده، قيمت مسکن در 6 سال گذشته حداقل 400 درصد رشد داشته و به تبع آن ميزان اجاره‌ بها هم اگر نگوييم بيشتر از قيمت مسکن، بلکه به همان اندازه افزايش يافته است اما ميزان افزايش درآمد کارمندان و کارگران و اقشار مشابه چقدر بوده است؟ هنوز مشخص نيست دولت با افزايش 15 درصدي حقوق کارمندان در سال جاري هم موافقت کند و مبلغي پايين‌تر را در نظر دارد اما در خوشبينانه‌ترين حالت طي سال‌هايي که قيمت مسکن و اجاره‌بها بيش‌از 400 درصد رشد داشته، ميزان رشد درآمدها به صددرصد هم نرسيده است و اينگونه شکاف طبقاتي روز به روز افزايش مي‌يابد و اين سوال بيش‌از گذشته ذهن را به خود مشغول مي‌سازد که دولت عدالت محور کجاست؟

ملت ما: رزمايش شير غران به دنبال تشكيل ناتوي شرقي
«رزمايش شير غران به دنبال تشكيل ناتوي شرقي» عنوان يادداشت روز روزنامه ملت ما به قلم حسن هاني‌زاده است كه در آن مي‌خوانيد:

رزمايش شير آماده يا همان شير غران قرار است با شركت 19 كشور از جمله امريكا، انگليس، فرانسه، كشورهاي حوزه خليج فارس و اردن در خاك اردن برگزار شود. از طرفي به دليل حجم و گستردگي، اين رزمايش به لحاظ منطقه‌اي از اهميت بسيار بالايي برخوردار است، چرا كه در آن انواع مقابله با موشك‌ها و بمباران مواضع استراتژيك در صحراي اردن به نمايش گذاشته مي‌شود. برخي هدف اصلي برگزاري اين رزمايش را حمله به سوريه مي‌دانند. شايد بتوان گفت كه با ترسيم نقشه‌اي فرضي نبرد احتمالي با سوريه را بازسازي كرده و اين رزمايش مانند تمرين براي جنگ با سوريه است.

از طرفي احتمال دارد كه در آينده سوريه بخواهد با استفاده از موشك‌هاي اس 200 رژيم صهيونيستي را مورد حمله قرار دهد. برخي معتقدند كه اين رزمايش براي تامين امنيت رژيم صهيونيستي و براي حمله پيشگيرانه از حمله موشكي سوريه به سرزمين‌هاي اشغالي است و در آن انواع شيوه‌هاي حمله به سكوهاي پرتاب موشكي و حمله به مواضع استراتژيك مورد توجه قرار خواهد گرفت. از طرفي حضور برخي از كشورهاي حامي سوريه و حتي برخي از كشورهاي بي‌طرف حوزه خليج فارس در اجراي شيرآماده به چشم مي‌خورد.

در واقع آنها نگرانند جنگ محتمل آينده از مرزهاي سوريه فراتر رود، بنابراين با شركت و كمك مالي به اين رزمايش سعي دارند تا خود رابراي شركت در اين نبرد آماده كنند. توجه داشته باشيد كه هدف رزمايش شير غران تنها به سوريه ختم نمي‌شود، در صورت بروز جنگ در سوريه طبيعي است كه ايران و لبنان هم از خود عكس‌العمل نشان دهند بنابراين ايران و لبنان از ديگر اهداف برگزاري اين رزمايشند و در واقع شير غران خط و نشاني است براي اين دولت ها!

هرچند كه دولت‌ها مي‌كوشند تا از طريق اين رزمايش وسيع و حساب شده امنيت رژيم صهيونيستي را در صورت بروزجنگ احتمالي فراهم كنندو از گسترش جنگ احتمالي در آينده جلوگيري كنند. اما هدف ديگري در اين ميان وجود دارد كه شايد كمتر به آن توجه شده باشد. در واقع هدف ديگر و مهمي كه اين رزمايش دنبال مي‌كند تشكيل ناتوي شرقي يا همان ناتوي منطقه‌اي است.

19 كشور از جمله كشورهاي منطقه، اردن، كشورهاي حوزه خليج فارس، كشورهاي اروپاي و امريكايي براي تشكيل ناتوي شرقي دست به كار شده‌اند كه در اين ميان امريكا و كشورهاي اروپايي نقش فرادستي و آموزشي خواهند داشت. آنها مي‌خواهند از اين طريق و با هزينه‌اي كمتر جلوي توانمندي‌هاي نظامي ايران و سوريه رابه عنوان دو قدرت منطقه در دهه آينده بگيرند. با اين همه مي‌توان گفت همچنان سوريه هدفي مهم براي كشورهاي شركت‌كننده در رزمايش است.

اين احتمال وجود دارد كه در صورت شكست طرح كوفي عنا ن از دو نقطه به سوريه حمله شود، تركيه و اردن. در واقع تنها راه براي يورش به سوريه اين دو كشور است چرا كه تركيه و اردن با سوريه مرز مشترك دارند. از طرفي با وجود ارتباطات سياسي و نظامي كه اردن با امريكا، اروپا و كشورهاي غربي دارد بهترين گزينه برا ي حمله به سوريه به حساب مي‌آيد و اگر طرح كوفي عنان در سوريه با شكست مواجه شود قطعا گزينه بعدي، گزينه نظامي خواهد بود.

ابتكار: چراغ هاي مسير بغداد يکي پس از ديگري سبز مي‌شوند
«چراغ هاي مسير بغداد يکي پس از ديگري سبز مي‌شوند» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم سيد علي محقق است كه در آن مي‌خوانيد:

در هفته‌اي که گذشت به سياق همه هفته‌هاي پيش از نشست‌ها و مذاکرات هسته‌اي در طول يک دهه گذشته، رسانه‌هاي غربي جرقه آتش تازه‌اي را عليه فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران کليد زدند. ادعاهاي جعلي و جديد درباره تاسيسات نظامي”پارچين” و دامن زدن به عملکرد وزير امورخارجه کشورمان در زمان رياست دانشگاه صنعتي شريف، آخرين تير ترکش برخي از طيف‌هاي غربي براي کارشکني در مذاکرات هسته‌اي تهران بود.

اين تلاش‌ها اما راه به جايي نبرد و در اولين روز هفته، ناگهان به نقل از مسئولان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي خبر رسيد که”يوکيو آمانو” براي گفت‌وگو با”سعيد جليلي” و ديگر مسئولان ارشد کشور، طي امروز يا فردا به تهران خواهد آمد. سفر آقاي آمانو به تهران از آن جهت غيرمنتظره و قابل توجه است که تا همين چند هفته پيش، اين مقام ارشد آژانس با لحن گزنده‌اي ازعملکرد تهران در پرونده هسته‌اي انتقاد مي‌کرد و سفر خود به ايران را به شرط‌هاي گوناگوني گره زده بود. از سوي ديگر، اين سفر ناگهاني به فاصله دو روز پيش از نشست ايران و نمايندگان 1+5 در بغداد صورت مي‌گيرد.

چندسالي است که پرونده اختلافات ايران و کشورهاي 1+5 در خصوص فعاليت هاي هسته اي باز است و هر از گاهي گفت‌وگوها تا يک قدمي تفاهم و حل نهايي پيش مي‌رود اما ناگهان همه چيز در محاق اختلاف نظرها و بي‌اعتمادي‌هاگرفتارمي شود و به حالت اول برمي‌گردد.

امسال اما اولين سالي است که پس از هر دور گفت‌وگو چه در حوزه ديپلماتيک و چه در بخش فني و حقوقي، ديپلمات‌هاي دو طرف از سازنده بودن گفت‌وگوها، گام هاي رو به جلو و اميدواري به آينده سخن مي‌گويند. چه در جريان نشست استانبول و چه پس از مذاکرات فني ايران و آژانس در وين، به طرز محسوسي روايت‌ها از نزديک شدن ديدگاه‌ها به هم حکايت داشت. اما اعلام ناگهاني سفر آمانو به تهران و جايگزين شدن اين سفر به جاي انجام دور دوم مذاکرات اتمي در وين را مي‌توان نقطه عطف اين روند و گامي بلند و اميدوارکننده براي باز شدن گره کور اين مناقشه تفسير کرد.

تحليلگران مسئله هسته‌اي ايران در غرب، ماموريت اصلي آمانو در سفر به تهران را نهايي کردن مداليته با افراد داراي اختيار کامل، براي اطمينان از نتيجه‌بخش بودن اين توافقات تفسير کرده‌اند. وزير امورخارجه کشورمان گفته‌است که علي‌رغم دعوت پيشين ايران از آمانو، اين سفر ناگهاني و به خواسته خود وي صورت گرفته‌است. آنگونه که صالحي گفته، آمانو خود خواستار سفر به تهران و گفت‌وگو با مقامات کشورمان پيش از آغاز مذاکرات بغداد شده‌است که اين خواسته نيز با موافقت تهران همراه شد.

به هر حال سفر مدير کل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به تهران -از هر زوايه‌اي که بررسي شود - گوياي نزديک شدن ديدگاه‌هاي تهران و اتحاديه اروپا و کشورهاي 1+5 در حوزه مسائل سياسي مرتبط با فعاليت‌هاي هسته‌اي و همچنين حصول توافقي جدي مابين تهران و آژانس بين‌المللي در مباحث حقوقي و فني است.

به طور طبيعي، هر آنچه که ميان آمانو و جليلي در تهران رد و بدل شود و به عنوان توافق و يا تقابل در تاريخ گفت‌وگوهاي هسته‌اي ثبت گردد، به فاصله دو روز بعد در سرنوشت گفت‌وگوهاي بغداد تأثيري شگرف خواهد گذاشت؛ تأثيري که مي‌تواند يک توافق تاريخي را رقم بزند و يا بهار هسته‌اي پيش رو را بار ديگر به محاق ببرد.

از سوي ديگر همزمان با اعلام سفر روز يکشنبه آمانو، يک روزنامه آمريکايي به نقل از ديپلمات‌هاي غربي، از تدارک غربي‌ها براي تهيه بسته‌اي از مشوق‌هاي بي‌سابقه براي ارائه به تهران در جريان”نشست سوم خرداد بغداد” خبر داد.

نيويورک تايمز در گزارشي نوشت که مقامات دولت”باراک اوباما” اعلام کرده‌اند، با توجه به نشانه‌هايي که از رسيدن به توافق درباره برنامه هسته‌اي تهران حکايت دارد، آمريکا و 5 کشور ديگر مذاکره‌کننده آمادگي ارائه بسته‌اي از مشوق‌ها را به ايران دارند تا به توافقي قابل اثبات با تهران در زمينه تعليق غني‌سازي‌هاي اورانيوم مورد نياز براي ساخت تسليحات هسته‌اي دست يابند. اين مقامات آمريکايي اعلام کرده‌اند که اين مشوق‌ها مي‌تواند شامل کاهش اعمال محدوديت روي مواردي مانند واردات قطعات هواپيما و کمک‌هاي فني به صنعت انرژي ايران باشد.

سفر ناگهاني آمانو به تهران، زمزمه تدوين ارائه مشوق‌هاي جديد 1+5، اعلام آمادگي براي پذيرش ايران هسته‌اي، موافقت با غني‌سازي با غلظت پايين از سوي واشنگتن و مواردي از اين دست به عنوان چند گام جدي اعتمادسازي غربي‌ها، تاحدودي توانسته‌است اميدها را در تهران به برخورد سازنده طرف غربي اميدوار کند.

در مقابل، ايران مانند هميشه ضمن اعلام آمادگي براي تداوم گفت‌وگوهاي جدي- چه در مذاکرات فني و چه در مباحث ديگر - باب اعتمادسازي متقابل براي شکل‌گيري بهار هسته‌اي را بيش از هر زمان ديگري باز کرده‌است. اظهارنظرهاي مثبت و اميدوارانه مقام‌هاي هسته‌اي و ديپلماتيک کشورمان درباره برداشتن گام‌هاي رو به جلو مويد اراده جدي تهران در اين مقطع است. چراغ سبزهاي تهران و غرب به همديگر نشان مي‌دهد که تاکنون گامهاي لازم از سوي هر دو طرف براي برگزاري موفقيت آميز نشست بغداد برداشته شده‌است و چانه‌زني‌ها حتي در مواردي، جلوتر از انتظارات و برنامه گام به گام و تدريجي توافق شده در استانبول پيش مي‌رود.

از اين روست که تحليلگران مسائل سياسي در مقطع کنوني بيش از هر زمان ديگري به موفقيت”بسته شدن پرونده اختلافات موجود” اميدوار شده‌اند. شايد نتايج حاصله از اين سفر، اميد را حتي به کساني که گمان مي‌کردند راه حلي براي مجادله هسته‌اي ايران وجود ندارد، باز گرداند.

ناگفته نماند که در اين بين، ساز مخالف در روند اميدوارکننده مذاکرات همچنان از تل‌آويو کوک مي‌شود و از سوي برخي کشورها، نهادها و سازمان‌هاي متحد با صهيونيست‌ها پارازيت‌هايي فرستاده مي‌شود اما گامهاي مثبت و اعتمادسازي‌هاي متقابل تا حدود زيادي در روزهاي منتهي به مذاکرات بغداد، مي‌تواند اين تفکر را نيز خلع سلاح نمايد.

دنياي اقتصاد: بازار ارز كليد معماست
«بازار ارز كليد معماست» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان صفت است كه در آن مي‌خوانيد:

اثرات برخي پديده‌ها در كوتاه مدت بر كسب و كار و زندگي شهروندان ديده نمي‌شود و به همين دليل درباره آنها نيز كمتر گفت‌وگو مي‌شود.

كيفيت و كميت پديده‌اي مثل «رشد اقتصادي» از همين جنس مسائل است كه در كانون توجه قرار نمي‌گيرد و پيامدهاي مثبت و منفي رشدهاي پرشتاب، كم نوسان و منظم با رشدهاي كم شتاب و نامنظم توسط شهروندان احساس نمي‌شود. كاهش رشد اقتصادي ايران در سال‌هاي اخير به رغم اهميت فوق‌العاده‌اي كه دارد، در سايه رشد مجادلات سياسي تحت‌الشعاع قرار گرفته و بحث درباره آن به محاق رفته است.

در حالي كه با كاهش رشد اقتصادي و دور شدن ميانگين رشد از پيش‌بيني برنامه‌هاي توسعه و اسناد بالادستي، شهروندان ايراني با سرعت كمتري درآمدشان افزايش مي‌يابد و توان اقتصاد ملي نيز در برابر ساير كشورها مخدوش مي‌شود، اما درباره دليل اصلي كاهش رشد كه كاهش تمايل به سرمايه‌گذاري است، بحث نمي‌شود. چرا رشد سرمايه‌گذاري در سال‌هاي اخير روندي كاهنده را تجربه كرده است؟ يكي از دلايل اصلي آن، كه در چند ماه اخير تشديد شده است، نوسان و بي‌‌ثباتي در سياستگذاري است. بي‌ثباتي در سياستگذاري در ماه‌هاي اخير بازارها را از تعادل نسبي گذشته دور و فعالان اقتصادي را سردرگم و حيرت‌زده كرده است.

اين بي‌ثباتي به ويژه در «بازار‌ارز» به خوبي ديده مي‌شود. دقت در آنچه در بازار رخ مي‌دهد و آنچه بر زبان مسوولان جاري مي‌شود و آنچه كه انتظارات فعالان اقتصادي است، ريشه‌هاي عدم تعادل در اين بازار را به خوبي نشان مي‌دهد. به اين معني كه هرگز دلايل كارشناسانه و رسمي براي رشد نرخ ارز در بازار در زمستان پارسال كه قيمت دلار را تا مرز 2 هزار تومان رساند و كاهش نرخ دلار در ماه‌هاي اخير شناسايي و اعلام نشده است.

وقتي روند كاهنده نرخ ارز در بازار مشاهده مي‌شود، برخی مقامات ارشد دولتی ناگهان از اينكه قيمت‌ها بايد به بهار 1390 برگردد صحبت كرده و نوعي انتظار در ميان فعالان اقتصادي، صنعتي و بازرگاني ايجاد مي‌كنند.

در حالي كه وزير اقتصاد از وجود حباب در نرخ تبديل دلار به ريال سخن گفته و باور دارد كه نرخ ارز باز هم كاهش مي‌يابد، اما بازار برعكس عمل مي‌كند، باز هم بر سردرگمي و ابهام فعالان اقتصادي و صنعتي افزوده مي‌شود و انتظارات گوناگون شكل مي‌گيرد. با توجه به اينكه بازار كالا، بازار پول، بازار سهام و بازار سكه تا اندازه زيادي تحت تاثير تحولات «بازار ارز» قرار دارند و در حال حاضر همه آنها به دليل فقدان ثبات در سياستگذاري و خواسته‌ها در بازار ارز از تعادل نسبي هم خارج شده‌اند، چه بايد كرد؟ آيا براي عبور از اين مرحله دشوار كه كسب‌وكار ايرانيان با آهنگ ناشناخته سیاستگذاري‌ها جور نمي‌شود، راهي وجود دارد؟ برخي باور دارند كه در يك سال آينده و حتي با شروع به كار مجلس نهم به دليل مسائل سياسي داخلي و خارجي نمي‌توان به راه حل مطمئني دل بست و بايد منتظر دولت بعدي بود. برخي اما باور دارند كه دست روي دست گذاشتن به مدت يك سال و چشم به آينده دوختن كار مفيدي نيست و بايد از تصمیم‌سازان خواست بازار ارز را به ثبات برساند.

جهان صنعت: روزهای سیاه بورس بیشتر از روزهای سبز
«روزهای سیاه بورس بیشتر از روزهای سبز» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم هادی مومنی است كه در آن مي‌خوانيد:

ادامه معاملات کم‌رونق بورس در اولین روز هفته جاری به دنبال روز‌های منفی اواخر هفته گذشته به خوبی نشان‌دهنده جو واقعی معاملات سهامداران در تالار شیشه‌ای است.

در شرایطی که بازده بورس براساس آخرین آمارها به زیر پنج درصد رسیده است، عدم وجود برنامه‌های مشخص حمایتی از سوی دولت به نگرانی از اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانه‌ها که با محوریت افزایش قیمت حامل‌های انرژی انجام می‌شود، منجر شده و از سوی دیگر انتظارها برای نتیجه مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای 1+5 تداوم ریزش شاخص‌ها در بورس را در پی داشته است.

در اینکه ذات معاملات بورس بر مبنای نوسان‌های همیشگی بنا شده است بر کسی پوشیده نیست اما استمرار رکود معاملات، کاهش قیمت سهم‌ها، ترس سرمایه‌گذاران حقیقی و حقوقی که همچنان بر موج منفی ادامه پیدا کرده است، آرام‌آرام از حالت طبیعی خود خارج می‌شود.

نگاهی به عملکرد و آمارهای بورس از ابتدای سال‌جاری به وضوح مشخص می‌کند که تعداد روزهای سیاه بورس از روزهای سبز آن کمتر شده است و این یک اعلام خطر آشکار و رسمی برای همه سرمایه‌گذاران و مسوولان است، آیا کسی آن را جدی خواهد گرفت؟


منبع: جام جم
مجله خواندنی ها
مجله فرارو