صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

«پالتو شتری» در میان کمدی‌های سخیف و مبتذلی که این روز‌ها بر پرده سینما‌های ایران خودنمایی کرده، کمدی قابل دفاعی است که هوشمندانه ساخته شده و بدون توسل به شوخی‌های جنسی رکیک و مبتذل، روایت شیرین و بازیگوشانه خود را پیش می‌برد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۳ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۷

پالتو شتری
کارگردان: مهدی علی‌میرزایی، تهیه‌کننده: مجید شیخ‌انصاری
بازیگران: سام درخشانی، بانیپال شومون، بهاره کیان افشار، لیندا کیانی و...
خلاصه داستان: داستانی درباره پیچیدگی‌های رفاقت و رقابت


بیشتر بخوانید: (تصاویر) حاشیه جنجالی نشست خبری فیلم "پالتو شتری"


روشنفکران متوهم

پرویز جاهد

«پالتو شتری»، تجربه تازه و متفاوتی در ژانر کمدی و طنز ایرانی است که با رویکردی انتقادی و طنزآمیز به وضعیت فرهنگی جامعه ایران ساخته شده. فیلم از یک سو هجویه‌ای بر فضای روشنفکری متظاهرانه و توهم زده امروز ایران است که درگیر بحث‌های فلسفی و روشنفکرانه قلابی در کافی شاپ‌ها و دانشگاه هاست و از سوی دیگر، به نقد بورژوازی نوکیسه و قلابی می‌پردازد که گرفتار سنت‌های عقب مانده و خرافات و جادو جنبل است.

کوهیار، نویسنده‌ای خودشیفته، متکبر و متوهم است که خود را فیلسوف و دیگران را میانمایه می‌پندارد و اندیشه‌های زن‌ستیزانه نیچه را دنبال می‌کند و معتقد است که زن انفعال محض است. اما دوست او فرید که راوی داستان است، آدم آس و پاس و بی‌پول، اما منطقی و واقع بینی است که رفتار متظاهرانه و نارسیستی کوهیار را تحمل نمی‌کند و مدام با هم در ستیزند. روایت خطی است که از دید یک راوی واحد یعنی فرید بیان می‌شود و لحن شوخ طبعانه و بازیگوشانه‌ای دارد که متأثر از کمدی‌های وودی آلنی است.

از جایی که شخصیت لیندا کیانی، همسر سابق کوهیار برای بار دوم وارد قصه می‌شود، فیلم تا حد زیادی افت کرده و جذابیت خود را از دست می‌دهد. ریتم فیلم یکدست نیست و فیلمساز در خلق موقعیت‌های طنزآمیز و کمیک موفقیت چندانی ندارد. با این حال «پالتو شتری» در میان کمدی‌های سخیف و مبتذلی که این روز‌ها بر پرده سینما‌های ایران خودنمایی کرده، کمدی قابل دفاعی است که هوشمندانه ساخته شده و بدون توسل به شوخی‌های جنسی رکیک و مبتذل، روایت شیرین و بازیگوشانه خود را پیش می‌برد.

منبع: ایران


بیشتر بخوانید:

فیلم سرخپوست؛ نقد و بررسی و هر آنچه باید درباره آن بدانید

ماجرای نیمروز ۲: رد خون؛ نقد و بررسی و هر آنچه باید درباره آن بدانید

فیلم «متری شیش و نیم»؛ نقد و بررسی و هر آنچه باید درباره آن بدانید

فیلم «طلا»؛ نقد و بررسی و هرآنچه باید درباره آن بدانید

فیلم «مسخره‌باز»؛ نقد و بررسی و هر آنچه باید درباره آن بدانید

فیلم "تختی"؛ نقد و بررسی و هر آنچه باید درباره آن بدانید


 

تفلسف کُمیک

محسن شهمیرزادی

پالتو شتری نه کمدی است، نه درام، نه در ژانر معمایی جا می‌گیرد نه جنایی! نه قرار است با آن بخندیم، نه هیجان‌زده شویم و نه معمایی برای‌مان گشوده شود. پالتو شتری هجو روشنفکری و ژست خودشیفته همه‌چیزدانی است که در فضایی تفننی روایت می‌شود؛ هجوی که برای روایت آن در بستری تفننی از تئوری حقیقت نیچه و برای ریشه‌یابی مساله‌اش از فروید کمک گرفته شده است.

اگر تاکنون همه فیلم‌های مرتبط با دانشگاه، تنها کاریکاتوری از این فضا بودند، این فیلم شرایط متفاوتی را تجربه می‌کند، چرا که دانشگاه فقط میز و استاد و چمن و دوست پیدا کردن نیست. آن چیزی که فضای دانشگاه را متفاوت از محیط بیرونش می‌کند، وجود تیپ‌های مختلفی از افراد است که تنها در این محیط هویت پیدا می‌کنند و ذهنیتی مختص به این فضا دارند که در خارج از آن نمی‌توان یافت. تیپ شخصیت‌های همه‌چیزدانی که بیشتر از هر چیزی ژست هستند! ژست دانایی با ادایی از ظاهر اندیشمندان؛ این ادا می‌تواند سبیل نیچه‌ای یا ... باشد. شخصیت‌هایی که در یک «توهم» بزرگ به سر می‌برند و مثال آنها در هر دانشگاهی به وفور پیدا می‌شود.

حلقه تعلیق ماجرا به این نکته برمی‌گردد که این کاراکترها از چه ریشه‌ای برمی‌خیزند؟ پاسخ فرویدی و ارجاع به بحران‌های کودکی، نسخه نهایی کارگردان است که نه می‌توان آن را نادیده گرفت و نه می‌توان چندان آن را پسندید، چرا که خود کارگردان نیز در این فیلم بارها اظهار فضل تئوریک می‌کند و برای آنکه ثابت کند بر آن چیزی که هجو کرده احاطه دارد، خودش به خودشیفتگی همه‌چیزدانی می‌رسد. شاید اصلا بتوان این قرائت را داشت که فیلم نوعی محصول روانکاوی سازندگان اثر باشد که از زاویه نگاه سام درخشانی روایت می‌شود. اما بزرگ‌ترین دستاورد پالتو شتری حرف گران‌قیمتی است که به مخاطب می‌رسد؛ حرفی که مطرح کردن آن ستودنی است و تنها کسانی آن را بخوبی حس می‌کنند که با شخصیت‌های مابه‌ازای فیلم در واقعیت ارتباط داشته باشند.

اینکه سبیل نیچه‌ای و جمله‌های پرطمطراق و ژست خودشیفته روشنفکرانه در سیاست، فرهنگ و فلسفه هیچ تفاوتی با پوشیدن لباس بادکنکی و نازل‌ترین درجات فرهنگی ندارد که روشنفکری امروزی با فرهنگ بی‌ریشه و جاهلانه، هر دو  روی سکه ابتذال هستند. هر ذو جامعه را مبتذل می‌کنند و به یک اندازه در «توهم» و «پیله» خود غرق‌ هستند. همه آنها ماحصل «عقده‌های درونی» و «سرکوب‌های کودکی» هستند که به دو شکل مختلف درمی‌آیند که در سکانس نهایی فیلم بخوبی امتزاج آنها به تصویر کشیده می‌شود.

پالتو شتری فضایی تفننی و ریتمی مناسب و قصه‌ای نسبتا پرکشش دارد که مخاطب از دیدن و حتی نفهمیدن آن خسته نمی‌شود. می‌توان پالتو شتری را ستود، چرا که اکثر دغدغه‌های مشابهش به یک درام سیاه بدون ریتمِ پایان بازِ بی‌مخاطب منتج می‌شود. در کنار آن باید آن را نکوهش کرد که هر جایی اسم دین می‌آید، خرافات مطرح می‌شود، دین را جادو و جمبل می‌داند و نسخه‌پیچی کارگردان برای رهایی از «توهم» بزرگ، «زمهریر نیستی» است. اثر کاملا نیست‌انگار است و سکانس پایانی فیلم نیز موید همین گفتار. وقتی از نیستی راهی به بیرون نیست، وقتی نمی‌توان پیله را درید، به صدای زنگ شیطان گوش بده، گوش بده و تن به فراموشی بسپار، به آواز ابتذال: اگه تو دلبری، دل منو می‌بری...

منبع: سلام‌سینما


 

ارسال نظرات