صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۷۴۷۲۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۹ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی- حسن حمزه*؛ جنگ های امریکا در مرحله ی بعد یازده سپتامبر منجر به سرنگونی دو دشمن اصلی ایران در منطقه گردید: طالبان در افغانستان و رژیم صدام در عراق. در حالی که این جنگها (افغانستان و عراق) و مرحله بعد از آن، جز افزایش حجم مشکلات برای امریکا، هیچ گونه نقشی و کمکی در کنترل و مدیریت بهتر اوضاع منطقه برای امریکا به بار نیاورد.

اما بالعکس در مرحله بعد ازاین جنگها (جنگ های افغانستان و عراق)، ایران توانست شبکه ی قوی از نفوذ را در بین گروه های شیعی، سنی و کردها ی عراق برای خود شکل ببخشد. با توجه به اینکه ایران توانست روابطی را در بین گروههایی در افغانستان برای خود ترتیب دهد در مقابل سیاست ناتو در انجا با ناموفقیت هایی همرا بوده است. همچنین با خروج نیروهای امریکایی از عراق ایران نفوذ خود در عراق تحکیم بخشید.

از سوی دیگر ایران ممکن است هم پیمان اصلی عربی خود در منطقه (سوریه) را که با بحران اساسی مواجه شده است را از دست دهد در واقع اگر نظام سوریه سرنگون شود، ایران فقط سوریه را از دست نمی دهد بلکه پل استراتژیکی خود که حزب الله و حماس و فلسطین را به هم متصل می کند را از نیز دست خواهد داد.

اگر نظام سوریه سقوط کند در واقع ایران متحمل بزرگترین شکست استراتژیکی خود، بعد از جنگ ایران و عراق در منطقه خواهد شد.

 این عوامل یعنی: سقوط طالبان و رژیم صدام در عراق، افزایش بهای نفت در سال٢٠٠٦ و عملکرد قوی و نیرومند حزب الله لبنان هم پیمان اصلی ایران در مقابل جنگ با اسرائیل درسال ٢٠٠٦ باعث سوار شدن ایران برموج افزایش نفوذ منطقه ای گردید و این در حالی است که سقوط نظام سوریه  می تواند نشانه ی بارزی در نهایت این قوس صعود وشروع دوره ی کاهش نفوذ ایران در منطقه ی خاورمیانه باشد.

علاوه بر این، ایران قدرت نرم خود در منطقه را به شکلی وسیع از دست خواهد داد. از سوی دیگر بنا بر نظر سنجی هایی که در سال ٢٠١٠ که برای سنجش محبوبیت ایران و رئیس جمهور وقت محمود احمدی نژاد انجام شد محبوبیتشان ٨٠ در صد ثبت گردید ولی با توجه به نظر سنجی مشابه در سال ٢٠١١ محبوبیت ایران  به کمتر از ١٥ درصد کاهش یافت. دلیل این موضوع را می توان سیاست های اتخاذ شده ی ایران، را در قبال بهار عربی دانست.

در صورتی که ایران سوریه را از دست دهد این امر انگیزه ای را برای اعمال نفوذ بیشتردر عراق به عنوان جایگزینی برای سوریه شکل خواهد بخشید. در واقع هر دو گروه شیعی و سنی در عراق از سقوط نظام اسد ترس دارند: حکومت شیعی مستقر در عراق از تبدیل شدن حکومت علوی در دمشق به دولتی دشمن که اهل سنت و اخوان المسلمین آن را رهبری نمایند ترس دارند و در مقابل اهل سنت در عراق نیز از این ترس دارند که اگر دولتی در سوریه با اکثریت سنی در دمشق در جهت منافع اهل سنت شکل بگیرد ممکن است ایران برای جبران این خسارت سعی در به حاشیه راندن اهل سنت در عراق نماید.

با این وجود نفوذ ایران در عراق آینده امری است که نباید از آن غافل شد. ملی گرایی و هویت عربی از ریشه های عمیقی در عراق برخوردار است و این امر ایران را با مشکل اساسی در نحوه کنترل بر عراق همانگونه که برای امریکا حاصل شد مواجه خواهد ساخت.

یکی از جنبه های بعد ی جنگ در عراق تلاش برای عمران کشور توسط دولت خواهد بود (حتی تحت رهبری دولت شیعی غیر متمایل به تهران) و بین توجه ایران برای ابقای این دولت ضعیف و پراکنده و متشتت، و یادمان نرود که ایران و عراق جنگ هشت ساله ای را بین خود تجربه کردند که این امر بر محبوبیت ایران حتی بین شیعیان عراق اثر گذار بوده و از سوی دیگر بین دوکشور بر سر رهبری دینی بین قم و نجف رقابت تاریخی وجود دارد و اضافه بر آن حکومت مستقر در بغداد برای حفاظت از رقابت استراتژیک و قوی با ایالات متحده به منظور بالا بردن ظرفیت ذاتی خود و عدم وابستگی به ایران متامیل و ترغیب خواهد شد.

از نگاهی دیگر ممکن است سقوط نظام اسد پویایی جدیدی در مناقشه ی اعراب – اسرائیل ایجاد کند همچنین بدون حمایت سوریه، حزب الله از ناحیه ی استراتژیکی شدیدا آسیب خواهد دید و این امر اسرائیل را برای ایجاد جنگی دیگر در صورت حصول اطمینان از حضور دولتی جدید در دمشق که دیگر حزب الله همانگونه که در سال ٢٠٠٦ از طریق پل سوریه به سلاح دسترسی پیدا نکند برای شروع جنگی دیگر ترغیب خواهد شد.


* کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا

ارسال نظرات
فاطمه
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۰
مقاله ی مفیدی بود سپاس از سایت فرارو و نویسنده محترم
رضا
۲۲:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۳
بسیار عالی بود