معاون بین الملل مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه بر این باور است که گام اول از پرونده هستهای ایران برداشته شده و دو طرف درگیر رفته رفته خواسته های یکدیگر را بطور نسبی می پذیرند ولی در گام دوم چالشهای جدیدی به آن اضافه میشود. او میگوید که پرونده هستهای ایران به این زودیها بسته نخواهد شد و باید انتظار داشت که ایران از طریق این پرونده وارد مسایل استراتژیک منطقهای و جهانی شود که به نوبه خود می تواند یک فرصت باشد.
کیهان برزگر در گفتوگو با درباره ارزیابی خود از چشم انداز پرونده هستهای ایران گفت: «نگاه من رو به جلو و خوشبینانه است و معتقد هستم که یک فرد دانشگاهی و استراتژیست باید به دنبال راه حلها با نگاه حل المسائلی باشد.»
وی افزود: «اعتقاد من این است که پرونده هستهای ایران به گونهای جلو میرود که آمریکاییها در نهایت مجبور میشوند که حق مشروع ایران را بپذیرند. البته آنها خیلی تلاش کردند تا این برنامه را بطور کامل متوقف کنند اما همچنان موفق نشده اند.»
وی در این باره که چرا آمریکا مجبور به پذیرش حق مشروع ایران میشود، اظهار کرد: «پرونده هستهای ایران یک موضوع ملی است و به مرحله ای رسیده که دیگر غیر قابل بازگشت است و کسی در ایران نمیتواند بگوید که غنی سازی را متوقف کنید.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اگر غنی سازی در این مرحله متوقف شود آنگاه انتقاد این است که چرا 5 سال پیش چنین کاری صورت نگرفته، گفت: «غنی سازی یک اصل استراتژیک و نقطه انسجام نخبگان تصمیم گیر در درون حاکمیت است. علی رغم آنکه برخی افراد نسبت به سیاستهای هستهای آقای احمدینژاد انتقاداتی دارند، ولی هیچ وقت نگفتهاند که غنی سازی اورانیوم در خاک ایران کاملا متوقف شود.»
وی با اشاره به مذاکرات وین در سال گذشته گفت: «اگر به یاد داشته باشد در اکتبر سال 2009 وقتی ایران موافقت کرد که پروژه انتقال سوخت را با ترکیه انجام دهد، بسیاری از منتقدان گفتند که شما شل دادهاید. گروههای سیاسی در داخل غنی سازی در خاک ایران را با نگاه راهبردی می نگرند.»
وی اضافه کرد: «اگر ایران بر حق مشروع خود تاکید کند و این پروژه را جلو ببرد، آمریکا چطور میتواند ایران را متوقف کند. اکنون دو گزینه روی میز آمریکا وجود دارد. یا وارد جنگ با ایران شود یا آنکه حق ایران را به رسمیت بشناسد.»
این کارشناس مسایل سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که چرا آمریکا گزینه نظامی را انتخاب نخواهد کرد، گفت: «ارتش آمریکا در آن شرایطی نیست که وارد جنگ دیگری در منطقه شود. مردم آمریکا و افکار عمومی جهان را هم نمی توان برای شروع جنگ دیگری در خاورمیانه بسیج کرد. اگر اوباما گزینه حمله نظامی را انتخاب کند، سرنوشت دمکراتها را تا یکی دو دهه به ضررشان رقم خواهد زد. اوباما با شعار صلح و وعده تغییر جلو آمد و الان نمیتواند درگیر جنگ شود. او برای انتخاب مجدد نیاز به آرامش و حل بعضی از چالش های سیاست خارجی آمریکا دارد. مدیریت برنامه هسته ای ایران بدون ورود به جنگ می تواند شانس او را افزایش دهد.»
برزگر جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران را جنگ بدون منطق خواند و گفت: «آمریکا اگر بخواهد به ایران حمله کند، دلیلاش این خواهد بود که ایران از حق قانونی خود در ان پی تی برای غنی سازی در خاک خودش استفاده میکند. یعنی آمریکا به دلیل چیزی که حق مشروع ایران است، وارد جنگ یا بمباران ایران میشود. در اینجا هیچ منطقی و مشروعیتی وجود ندارد.»
وی با اشاره به جنگ عراق گفت: «آمریکا وقتی توانست علیه صدام ائتلاف جهانی بوجود آورد که اطلاعات سری را دست کاری کرد. این اطلاعات میگفتند که عراق تسلیحات شیمیایی دارد و صدام با القاعده ائتلاف کرده و قصد دارد که امنیت دنیا را به هم بریزد. حتی در آن موقع هم بسیاری از کشورها و حتی متحدان آمریکا در اروپا به این ائتلاف شکننده نپیوستند.»
این تحلیلگر مسایل بین الملل با بیان اینکه در مورد ایران همه چیز روشن است، تاکید کر : «آمریکا با بمباران ایران به خاطر غنی سازی اورانیوم نمیتواند ائتلاف جهانی علیه ایران به وجود بیاورد. »
برزگر در تشریح گزینه دوم آمریکا گفت: «راه دوم این است آمریکا کمی صبر کند و ببینند که آیا تحریمها اثر گذار است یا خیر؟»
وی ادامه داد: «به نظر من آمریکاییها غنی سازی در خاک ایران را بطور ضمنی پذیرفتهاند ولی میخواهند که تا میتوانند امتیازات خود را بیشتر کنند. آنها الان چانه زنی میکنند که نوع جدیدی از پروتکل الحاقی را تعریف کنند که در آن بازرسیهای خیلی سخت گنجانده شده است. بدین وسیله آنها می خواهند تا کنترل کامل خود بر برنامه هسته ای را از دست ندهند.»
این استاد دانشگاه مبارزه جدید میان ایران و آمریکا را توافق در زمینه چگونگی انجام بازرسیها و وضع قوانین جدید، اصلاحیه ها و غیره دانست و عنوان کرد: «پرونده هستهای ایران از یک مرحله گذشته و چالش اصلی اکنون این خواهد بود که چگونه پروتکل الحاقی جدید با بازرسیهای سخت تر را به ایران تحمیل کنند.»
برزگر برنامه هستهای را کارت استراتژیک برای ایران توصیف کرد و گفت: «برنامه هستهایی ایران ممکن است با یک توافقاتی از حالت فعلی خارج شود اما باید توجه کرد که این برنامه، ایران را وارد بازیهای استراتژیک منطقه ای و جهانی هم میکند.»
وی با اشاره به تاثیر برنامه هستهای پاکستان بر روی این کشور بیان کرد: «از زمانی که پاکستان هستهای شد ارزش و اعتبارش افزایش پیدا کرد. اکنون پاکستان مسایل داخلی خود از طالبان افغانستان گرفته تا سیل، اقتصاد و فقر را به برنامه هستهای و ارزش استراتژیکش وصل میکند.»
این کارشناس مسایل بین الملل افزود: «یعنی اینکه دولتمردان این کشور استدلال میکنند که پاکستان چون یک کشور هستهای است، آمریکا باید در آنجا هزینه کند. چرا که اگر آمریکا از دولت فعلی حمایت نکند و حکومت سقوط کند، تسلیحات هستهای پاکستان به دست طالبان یا گروه های تندروی دیگر مثل جماعت اسلامی میافتد. در واقع به همین دلیل است که آمریکا مجبور میشود که سالیانه میلیاردها دلار به آنها کمک مالی کند. البته طبیعی است که برنامه هسته ای ایران ماهیتی صلح آمیز دارد و کاملا با برنامه هسته ای پاکستان متفاوت است اما از لحاظ ارزش استراتژیک این دو برنامه با یکدیگر فرقی ندارند.»
برزگر با بیان اینکه برنامه هستهای تبدیل به یک برنامه استراتژیک شده است، گفت: «این پرونده رو به جلو دارد و متوقف نمیشود چرا که ایران با این پرونده وارد بازیهای استراتژیک جهانی میشود، یعنی ما میتوانیم از لحاظ استراتژیک به وسیله برنامه هستهای بسیاری از مسایل و نگرانی های امنیتی خود را با قدرت های بزرگ حل کنیم. بنابراین انتظار نداشته باشید که برنامه هستهای به این زودی بسته شود.»
وی ادامه داد: «این پرونده از حالت جنگ و بحران فوری خارج میشود ولی چالش و چانه زنی ها باقی میمانند. چالشهایی از قبیل اینکه بازرسیها چگونه باید باشد، جایگاه ایران در آژانس و ان پی تی چگونه باید باشد، خلع سلاح عمومی هسته ای در منطقه خاورمیانه به چه نحوی باید انجام پذیرد و با تسلیحات اتمی رژیم اسرائیل چه کار باید کرد، استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای در منطقه چگونه باید باشد،همه چالشهایی هستند که از قبال برنامه هستهای و نقش ایران در مسائل مربوطه بیرون می آیند به طوری که می توانند سالها ایران و منطقه را با موضوعات استراتژیک مشغول کنند که البته باید گفت که این خود یک فرصت است.»