دیدگاههای محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در هشت سال دفاع مقدس درباره نحوه ورود سپاه به جنگ، نحوه مدیریت او در این بازه زمانی، چرایی پذیرش قطعنامه و پیشگویی امام درباره قطعنامه ۵۹۸ را در زیر به نقل از فارس میخوانید.
محسن رضایی رشد نیروی انسانی را محصول جنگ میداند و میگوید: تصور ما از وقوع انقلاب، فقط از بین بردن رژیم سابق نبود، بلکه برای آینده انقلاب طرح داشتیم. به همین دلیل همزمان که با گروههای منافقین، فرقان، چریکهای فدایی خلق و توده مبارزه کردیم، پایههای نهاد اطلاعاتی قدرتمندی را نیز بنا میکردیم... الگوی کار این بود که در اقدامات اطاعاتی از محدوده اسلامی و انسانی خارج نشویم؛ بنابراین تأکید بر رعایت احکام شرعی در دستگیریها و بازجوییها میشد. تفکر ما در مقابل امنیت و دفاع مقدس انهدامی ـ تأسیسی بود.
او میافزاید: به صورت کلی رویکرد من این بود که در مسائلی، چون امنیت و دفاع مقدس علاوه بر مبارزه با نیروهای مهاجم یا تجاوزگر، نهادهایی تأسیس کنیم که در حقیقت مانع شکلگیری مجدد جنگ و ناامنی و مواردی از این دست شوند. در اوج درگیری با منافقین تصمیم گرفتم در جنگ کمک کنم. شنیدم که امام مایلند من فرماندهی را به عهده گیرم، ولی نگران اطلاعات هستند. خدمت امام از طریق احمد آقا عرض کردم که با بودن فرماندهی، اطلاعات را بیشتر تقویت میکنم.
فرمانده سابق سپاه درباره شیوه مدیریتیاش ابراز میدارد: من به این نتیجه رسیده بودم همان طور که مردم میتوانند انقلاب کنند، میتوانند در قالب تیپهای انقلابی بجنگند. با توجه به سابقهای که داشتم به این طرح رسیدم.
پیش از اینکه فرمانده سپاه شوم، تفکر درست کردن تیپ وجود نداشت. هنگامی که در آذر ماه سال ۱۳۶۰ در مریوان به احمد متوسلیان گفتم با همت، تیپ درست کنید، به عنوان امری خیلی بزرگ به آن نگاه میکرد.
من معتقد نبودم سپاه باید نظامیگری کلاسیک داشته باشد، بلکه باید مثل سازمان آزادیبخش یا سازمانهای انقلابی مردمی باشد؛ بنابراین تجارب و برداشت و فهم سیاسی من در انقلاب به ورود من به اطلاعات کمک کرد و تجارب امنیتی من در ورود به دفاع مقدس نقش داشت. از اردیبهشت سال ۱۳۵۸ که من مسؤولیتهای امنیتی را بر عهده گرفتم تا شهریور سال ۱۳۶۰که آن را تحویل دادم و فرمانده سپاه شدم، حوزه امنیت از نظر مدیریتی رشد زیادی کرده است.
او درباره افق دیدگاهش در عرصه جهاد ادامه میدهد: اصلاً معتقد نبودم با حل مسأله صدام میتوان انقلاب را سامان داد. باور داشتم باید نیروهای آمریکایی را از خلیج فارس بیرون کنیم. به همین دلیل بود که جنگیدن در برابر صدام را جنگیدن در لبنان در مقابل اسرائیل از هم جدا نمیدانستیم. تحلیل من این بود که باید چهار تنگه جهان را بگیریم تا اسلام بتواند بر جهان مسلط شود.
هدف در ذهن من:
- غلبه اسلام بر کفر
- شکست آمریکا
- صدور انقلاب اسلامی
- و تبدیل اسلام به قدرتی جهانی بود.
این مسائل سبب شد برای آزادسازی سرزمین خود ساختار را تغییر دهیم. تفکر تشکیل تیپ از اینجا شکل گرفت.
رضایی خاطرنشان میکند: پیشبینی من این بود که با ورود بیشتر به خاک عراق، آمریکا مداخله میکند و برای مقابله با آن، باید خودمان را آماده میکردیم. باید به مسألهای اعتراف کنم. در حقیقت تأثیر معنوی امام بر ما به قدری بود که همیشه نقطههای اوج گرفتن را با ایشان تنظیم میکردیم و نه با واقعیت. این بزرگاندیشی را من از امام یاد گرفتم و به شدت به امام معتقد بودم.
بعد از آزادی خرمشهر امام گفت: چرا میخواهید وارد خاک عراق شوید؛ این ابهام همیشه در ذهن ما وجود داشت که تا چه حد با نظر امام هماهنگ هستیم. هنگامی که ایشان گفت: جنگ جنگ تا رفع فتنه، ما خیز بلندی برای هدفگذاری انتخاب کردیم. به صورت کلی این پرشهای بلند به شدت متکی به امام بود.
او با تأکید بر اینکه امام هیچ وقت به طور مشخص دستوری نمیدادند، اظهار میدارد: ما اغلب از گفتههای ایشان الهام میگرفتیم. برای نزدیکشدن به نظر امام، طرح میدادیم. از طرف دیگر نیازمند امکاناتی بودیم که باید برایمان فراهم میشد. البته مسؤولان کشور برخی این جملات را شعاری میدانستند، ولی شعارهای امام را واقعیت میدانستیم و برای اجرایی کردن آنها، برنامه و طرح و ایده میدادیم.
موضعی که بین امام و مسؤولان داشتیم، چالشبرانگیز بود. از یک سو میخواستیم در چهارچوب اندیشههای امام تصمیم بگیریم و از سوی دیگر نیاز به امکانات ما را به واقعیتی دیگر مواجه میکرد و اولین واقعیت، مخالفت مسؤولان در حمایت و سرمایهگذاری بیشتر در جنگ بود.
او میگوید: استراتژی کشور مطابق با آرمانهای امام شکل نمیگرفت. این ما بودیم که برای تدوین استراتژی متناسب با آرمانهای امام با کمبود امکانات مواجه بودیم... بعد از رمضان و والفجر مقدماتی از نیمه سال ۱۳۶۲ مسیر تعیین کردیم که مواضع مسؤولان ما را متوقف نکند.
فرمانده سابق سپاه با اشاره به روزهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خاطرنشان میکند: به محض اینکه امام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، به من وقت ملاقات ندادند. هاشمی با من تماس گرفت که مصاحبهای انجام بدهم و قطعنامه را تأیید کنم. من نیز در مصاحبه گفتم، اکنون که مسؤولان کشور به نتیجه رسیدند جنگ را پایان دهند، ما هم تابع امام هستیم.
در ملاقات با امام، ایشان گفت نگران نباشید. بارها برای انجام کارها برنامهریزی کردیم که عملی نشد. اما خداوند متعال ما را در جای دیگری موفق میکند. این مسأله در ذهن من بود و در لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) گفتم شاید در آینده آمریکا بخواهد از سیستان و بلوچستان وارد شود و ما او را سرکوب کنیم و پیروزی بزرگی به دست بیاوریم.
من از گفته امام این گونه برداشت کردم. ولی زمانی که در سال ۱۳۸۸ با آقای هاشمی در سفر به عراق در کاخهای صدام از ارتش عراق سان دیدیم به یاد این گفته امام افتادم.
البته شبی که آمریکا به عراق حمله کرد، گفتم: این همان وعده امام است. تمام حرفهای امام در دوران جنگ تحقق پیدا کرد. قطعنامه، جنگ را به داخل عراق برد. در غیر این صورت درگیر منازعه طولانی مدتی میشدیم.
او با بیان اینکه مقاومت ایران تا تثبیت قطعنامه ۵۹۸ موجب عقب راندن صدام و حمله او به کویت شد، ادامه میدهد: نظر امام از درون مقاومت محقق شد و نه از درون دیپلماسی. پیشنهادهای آقای هاشمی و روحانی، خیلی خطرناک بود. آنها از همان سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ مرتب درباره صلح با صدام صحبت میکردند.
اگر پیش از قطعنامه ۵۹۸ آتشبس را میپذیرفتیم، شرایط بدتری حاصل میشد و چه بسا ایران را نیز از دست میدادیم. پیشبینی ایشان مبنی بر اینکه با ورود ما به بغداد، آمریکاییها آمادگی دارند در ایران مستقیم مداخله کنند، درست بود و اسناد جدید نیز این مسأله را نشان میدهد.
ولی اگر دفاع را ادامه نمیدادیم، شکست سختی میخوردیم. با مقاومت در برابر عراق بود که در نهایت ما توانستیم جنگ را به خودشان برگردانیم. اختلافی که در عراق پیش آمد، نتیجه مقاومت ما بود... شعارهای امام درباره سقوط صدام نیز به تحقق پیوست. بعد از پذیرش قطعنامه صدام با دست خالی به عقب رانده شد و به کویت حمله کرد.
من دیگه حرفی ندارم
کلا تو فریبه . خودشو میفریبه . ملتو میفریبه . امریکارو میفربه . یارانه رو میفریبه . و.....و. .میفربه . عجب حال و هوایی سیر میکنه حاج محسن فریبا.
الانم مملکت ویران شده و فلاکت زده سالهاست که درغیاب امثال هاشمی به طور مطلق ویکدست دست شما وتفکر خانمان سوز و خسارت بار شما بی مغزهای نظامی است ونتیجه اش خالی شدن و جمع شدن سفره اکثر مردمه
برید فقط خجالت بکشید نمونه اش اقتصاد فروپاشیده وویران شده کشور در همین یکی دوماهه که تو معاون اقتصادی دولتش هستی!!!!!تویی که سالها کاندید رییس جمهوری میشدی و با همین شعارهای بچگانه و خنده دار وادبیات نظامی میخواستی بیای درستش کنی و بلاخره به اروزت رسیدی وزدی کاملا کورش کردی
تا هاشمی زنده بود این آقا جرات حرف زدن نداشت
اي پيشگو
اي دوربين
در زمان جنگ امثال محسن رضایی دوست داشتند سر مردم بیاورند . یعنی مدارس و کارخانه های تعطیل و مردم همگی به عنوان نیروی انسانی مفت در خدمت مغز اینها باشند برای جنگ .
مهم ترین علت مفلوک کردن مردم هم این است که در روح و اعتقاد اینها ، جان و مال مردم در اولویت نیست و ارزش و اهمیت ندارد . زیرا مردم عوام و رعیت هستند و عقل شان نمی رسد که راه درست را انتخاب کنند ، پس مردم باید در مسیری که اینها به عنوان خواص انتخاب می کنند حرکت کنند . چه با رضایت و چه با زور و کتک . درست مثل حیوان . البته لازم هم نیست به سوالات مردم جواب دهند . و مردم حق سوال کردن و اعتراض هم ندارند .
مدیریت مرحوم هاشمی و عدم تعصب امام باعث شد موجودیت مردم در آخر جنگ حفظ شود . وگرنه ایران در آخر جنگ به شدت در حال ضعیف تر شدن و عراق در حال قوی تر شدن بود .
متاسفانه وقتی به عملکرد امثال محسن رضایی در جنگ رسیدگی نشد باعث شد اینها به این اطمینان برسند که بدون مجازات می توانند هر کاری دلشان خواست با جان و مال مردم انجام دهند .
در زمان جنگ امثال محسن رضایی دوست داشتند سر مردم بیاورند . یعنی مدارس و کارخانه های تعطیل و مردم همگی به عنوان نیروی انسانی مفت در خدمت مغز اینها باشند برای جنگ .
مدیریت مرحوم هاشمی و عدم تعصب امام باعث شد موجودیت مردم در آخر جنگ حفظ شود . وگرنه ایران در آخر جنگ به شدت در حال ضعیف تر شدن و عراق در حال قوی تر شدن بود .
متاسفانه وقتی به عملکرد امثال محسن رضایی در جنگ رسیدگی نشد باعث شد اینها به این اطمینان برسند که بدون مجازات می توانند هر کاری دلشان خواست با جان و مال مردم انجام دهند .
فقط فکرکنم عرزه درست باشه نه عرضه
البته این چیزی از علم وقلم وکلا توانایی ها وروشنگریهای شما کم نمیکنه
روحانی رو هم یه سر ببرین استخر
مرد حسابی اگه اینه پیشنهادشون اینقدر خطرناک بود چرا هنوز که هنوز اینقدر جایگاه ها و پست های مهم در این مملکت داشتند و دارند؟
کلا این مرد بزرگ منشی داره در حد لالیگا.
دکتر اقتصاد- متخصص
خدا خودش به داد این مملکت برسه و جوابگوی اینهمه خسارتی که تو و امثال تو به این ملک و ملت زدید باشید در درگاه الهی......