صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۵۲۰۰۲
وقتی به سراغ ایمان رفتم و ماجرا را برای او گفتم، او مرا ترک کرد و گفت وقتی توانستی چنین کار وحشتناکی با همسرت بکنی حتماً یک روز هم مرا می‌کشی بعد هم مرا ترک کرد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۲ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
چند روز قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از همسرش به اتهام سرقت وسایل با ارزش خانه و سوء‌قصد به جانش شکایت کرد و گفت در کار خرید و فروش بورس هستم و وضع مالی خوبی دارم. اما مدتی است که همسرم سر ناسازگاری گذاشته و درنهایت هم با نقشه‌ای که قرار بود منجر به قتل من شود، تمام وسایل با ارزش خانه و طلا و جواهرات را سرقت کرد.

کمای ۱۰ روزه
او ادامه داد: مدتی بود که همسرم مدام می‌گفت مرا طلاق بده، اما من او را دوست داشتم و راضی به جدایی نبودم تا اینکه یک شب همسرم شام مفصلی آماده و حتی کیک هم درست کرد و گفت می‌خواهد به خاطر رفتار‌های بدی که در این مدت داشته از من عذرخواهی کند و او را ببخشم.

مرد جوان گفت: بعد از خوردن غذا حالم بد شد و همسرم با دیدن حال جسمی من شروع به سر و صدا کرد. تنها چیزی که به خاطر دارم چهره‌های هراسان همسرم و همسایه‌ها بود و بعد از آن بی‌هوش شدم. ۱۰ روز بعد که به هوش آمدم، روی تخت بیمارستان بودم و از همسرم خبری نبود. پرستار می‌گفت اولین و آخرین باری که مهناز را دیده بودند همان روزی بود که به بیمارستان منتقل شده بودم و بعد از آن همسرم هرگز برای دیدنم نیامده بود. نگران شدم با خودم فکر می‌کردم برای او هم اتفاقی رخ داده باشد. اما زمانی که به خانه آمدم راز ناپدید شدن همسرم برملا شد. مهناز وسایل با ارزش داخل خانه را به همراه دلار‌ها و طلا و جواهرات به سرقت برده بود. ابتدا فکر کردم دزد به خانه زده، اما در ورودی سالم بود و از لباس‌های همسرم هم خبری نبود. این در حالی بود که پزشک معالجم علت مسمومیت و ۱۰ روز جدال با مرگم را غذای مسموم اعلام کرد، غذایی که مهناز به بهانه عذرخواهی به من خورانده بود.

آرزو‌های برباد رفته
با شکایت مرد جوان، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت برای دستگیری مهناز آغاز شد. بدین ترتیب کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و در بررسی‌های صورت گرفته زن جوان بازداشت شد.

مهناز که همه مدارک را علیه خود می‌دید اعتراف کرد: قبل از اینکه سروش وارد زندگی‌ام شود عاشق پسری به نام ایمان شدم که همسایه‌مان بود، اما، چون وضع مالی خوبی نداشت خانواده‌ام با ازدواج ما مخالفت کردند. من هرگز نتوانستم آن عشق را فراموش کنم و همیشه به ایمان فکر می‌کردم. او ادامه داد: چند سال بعد در یک میهمانی با سروش آشنا شدم و ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتیم، اما چند وقت پیش ایمان را خیلی اتفاقی در خیابان دیدم. معتاد شده بود و حال و روز خوبی نداشت.

نقشه‌ای برای جدایی
زن جوان گفت: ایمان از همسرش جدا شده بود به من گفت که اگر با من ازدواج کند می‌تواند شیشه را ترک کند و به زندگی‌اش برگردد.

مهناز ادامه داد: ایمان عشق قدیمی‌ام بود و دلم می‌خواست که او را نجات دهم و با او زندگی کنم. برای همین تصمیم گرفتم از سروش جدا شوم. اما سروش طلاق نمی‌داد، کلافه و ناراحت بودم و ماجرا را برای یکی از دوستانم که در باشگاه ورزشی با او آشنا شده بودم تعریف کردم. او هم پیشنهاد داد همسرم را به قتل برسانم و به این روش او را از سر راه بردارم.

متهم جوان ادامه داد: شب حادثه طبق نقشه‌ای که کشیده بودم داخل غذا و کیک آفت گیاهی ریختم تا با آن همسرم را به قتل برسانم. وقتی حال سروش بد شد شروع به داد و فریاد کرده و با کمک همسایه‌ها او را به بیمارستان رساندم و بعد از آن به خانه آمدم و وسایل با ارزش را سرقت کردم. وقتی به سراغ ایمان رفتم و ماجرا را برای او گفتم، او مرا ترک کرد و گفت وقتی توانستی چنین کار وحشتناکی با همسرت بکنی حتماً یک روز هم مرا می‌کشی بعد هم مرا ترک کرد. با اعتراف زن جوان به دستور بازپرس پرونده، او در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
برچسب ها: سم در غذا
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
شوهربایدبگه عشق شو دوست داره ایجوری زندگی بی معنامیشه موافقید
Z
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
مردبایدبه زنش بگه که عاشق زنش وگرنه چه فایده زندگی
Z
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
مردبایدبه زنش بگه که عاشق زنش وگرنه چه فایده زندگی
ناشناس
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
نتیجه اخلاقی؛ زن نگیرید اما اگر گرفتید و زن اصرار به طلاق داره،طلاقش بدید.اینقدر با زور و اجبار زنی را که طلاق می خواد نگه ندارید.
Sh
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
ناشناس ١١:٢١خيلي بيشعوري
حرفهايي كه زدي لايق مادر و خواهرت هست كه همچين موجود بدبيني تحويل جامعه دادن
ناشناس
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
خاک توسرت این زن دیوانه است بخدا
سعید
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
خدا رو شکر این یکی نیومده ادعا کنه به من تجاوز شده
ناشناس
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
اگه قصه هم میگید دیگه تا این حد آبدوغ خیاری نباشه
ناشناس
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
حالا اسم مهناز عادی و معمول هست ولی سروش و ایمان خیلی نادر، اگر قراره اسامی داستانها عوض بشه چرا از نامهای متداول و پرکاربرد استفاده نمیشه؟
ناشناس
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
بانوان محترم؛ جدا پوزش می خواهم! یعنی انقدر خانم ها لاقید هستند؟!!
ناصح
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
وقتی چشم هرزه باشه همین میشه
ناشناس
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
زنای شوهرداری که خیلی راحت به اسم اجتماعی بودن با همکاراشون رابطه دارن و بگو و بخند میکنن
بهزاد
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
وقتی یه زن‌طلاق میخواد چرا طلاقش نمیدید؟ مگه به زور میشه کسی رو نگه داشت؟ به نظرم بهتره همه خانمها روز عقد حق طلاق رو بگیرند
سامان
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
ایمان با اینکه معتاد بوده حرف عاقلانه ای زده.
ناشناس
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
اتفاقا معتادها همیشه حرف درست میزنند
ناشناس
۱۱:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
" در کار خرید و فروش بورس هستم و وضع مالی خوبی دارم "
ناشناس
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
خاک توسربی لیاقتت
حاج محمدرضا
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
وقتی اخلاق و حجاب و عفاف رنگ ببازد سم وارد غذا میشود
ناشناس
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
قال حاج محمد رضا
ناشناس
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
خانومای متاهل خسته نباشید بازم حماسه خلق کردید
ناشناس
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
زنها 99 درصدشون همینن
اوناییشونم که ظاهرا وفادار هستن وقتی یک روز نفقشون نرسه همین میشن
ناصر
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
دوست دخترا انقد خیانت نمیکنن که زنای شوهردار