سهشنبه شب گذشته، سردار فرهاد نظری در ارتباط تلفنی با برنامه جهانآرا که از شبکه افق پخش شد، با اشاره به ماجرای کوی دانشگاه ۷۸ در واکنش به اینکه «در گزارشی که شورای عالی امنیت ملی وقت در آن زمان منتشر کرد، شخص او محکوم شده و ورود ناجا هم به کوی دانشگاه مورد اعتراض قرار گرفته است»، گفت: «آمدند نشستند و گزارش را تنظیم کردند و آن را در روز جمعه قرائت کردند. اما شما هم این گزارش را ببینید، اصلا چیزی بهنام آدمربایی و گروگانگیری در دو مرحله نمیبینید، آنها نوشتند پلیس را بردند در محلی نگهداری کردند و تعریف قانونی را به مردم نگفتند».
خاتمی روش جوانمردانهای به کار برد
به گزارش جماران درباره این موضوع، محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر وقت رئیسجمهور گفت: «آن ماجرا سه فرمانده داشت و نظری را قربانی مافوقها کردند».
ابطحی در پاسخ به مصاحبه اخیر فرهاد نظری گفت: «آقای نظری مدتهاست بازنشسته شده و به زندگی جاری خود مشغول است. کاش آنچه را که بارها درباره کوی دانشگاه به من یا دوستان دیگر گفته یا حتی نوشته است، همانها را در این مصاحبه مطرح میکرد».
او افزود: «واقعیت این است که آقای نظری که بارها به من و احتمالا دیگران گفته بود در ماجرای کوی چندین مقام نیروی انتظامی درگیر بودند و سه فرمانده مافوق من هم در صحنه حضور داشتند، اما فقط من را قربانی کردند. شاید اصل اعتراض ایشان نیز این بود که اگر قرار بود در روند محاکمه، مسئولیت انتظامی و سلسله مراتب انتظامی مورد توجه قرار گیرد، باید فرماندهان وی محاکمه میشدند نه ایشان؛ بنابراین از این لحاظ من اظهارات آقای نظری را تأیید میکنم که مورد اجحاف قرار گرفته است».
ابطحی ادامه داد: «مکاتباتی هم میان آقای نظری و آقای خاتمی شکل گرفت و آقای نظری از اینکه چرا فرماندهان عالیرتبهتر از او در شب حادثه مورد محاکمه قرار نگرفتند، انتقاد داشت. فکر میکنم بهتر بود سردار نظری در مصاحبه خود به این نکته اشاره میکرد. به نظرم آقای خاتمی روش جوانمردانهای به کار گرفت و با توجه به سوابق جبهه و جنگ و مجروحیت او، از فرهاد نظری دلجویی کرد و در حقش بیانصافیهای رایج را انجام نداد. این حرف آقای نظری درست بود که اگر قرار است سلسله مراتب مورد محاکمه قرار گیرد، چرا سلسله مراتب بالاتر از ایشان محاکمه نشده است؟».
بیشتر بخوانید:
روایت زیباکلام از حادثه ۱۸ تیر؛ نخستین شک دکارتی به اصلاحات
سکوت سردار فرهاد نظری، فرمانده انتظامی تهران در سال ۷۸ شکست؛ مرا خانهنشین کردند!
او ادامه داد: «ماجرای کوی دانشگاه ابعاد بسیار گستردهای دارد که به نظر میرسد باید در بخش ورود نیروی انتظامی و لباسشخصیها به داخل کوی دانشگاه و ضربوشتمهایی که صورت گرفت، دقتهای بیشتری میشد و سردار نظری نیز باید بیشتر توجه میکرد. چراکه حتی رهبری هم در سخنرانیای که بعد از این ماجرا داشتند، نسبت به این بخش از اتفاق ابراز تأسف کرده و ناراحت شدند و برای دانشجویان مظلومی که در حال درسخواندن بودند، ولی به آنها حمله شده بود اشک ریختند». ابطحی در پایان گفت: «به آقای نظری که سوابق بسیار خوبی دارد و شخصا هم با او مراوده و دوستی داشتم توصیه میکنم که در بازی افرادی که این روزها میخواهند بار دیگر از وجود ایشان برای پیشبرد اهداف خود بهره ببرند قرار نگیرد».
باید گفتههای نظری را با گزارش شورای عالی امنیت تطبیق داد
در همین رابطه، غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر فرهنگ و آموزش عالی در سال ۷۸، گفت: «هیچکس نمیتواند از زاویه خود به ماجرای کوی دانشگاه بپردازد و گزارش شورای عالی امنیت سندی ملی است که جناحی هم نیست». ظریفیان درباره این موضوع اظهار کرد: «گزارشی که شورای عالی امنیت در دو صفحه از وقایع ۱۸ تیر ۷۸ ارائه کرد، چکیدهای از اتفاقاتی بود که آن زمان افتاد. سردار نظری در شورای عالی امنیت ملی که مسئولان دولتی و سایر دستگاهها حضور داشتند، گزارش خود را ارائه کرد و نهایتا سندی رسمی که جناحی هم نبوده از وقایع ۱۸ تیر منتشر شد. اگر بخواهیم صحبتهای سهشنبهشب سردار نظری را راستیآزمایی کنیم باید آن را با این سند تطبیق دهیم». او افزود: «چارچوبهای سند شورای عالی امنیت ملی مشخص است. آن سند بهخوبی بازگو کرده که چه کسانی در ماجرای ۱۸ تیر نقش مؤثری داشتند یا اینکه چه خودسریهایی صورت گرفته است. به نظر میرسد میتوان گفتههای سهشنبهشب سردار نظری را با محتویات آن سند تطبیق داد».
گزارش شورای عالی امنیت جناحی نیست
معاون دانشجویی وزیر فرهنگ و آموزش عالی در آن مقطع ادامه داد: «هیچکس نمیتواند از زاویه خود به ماجرای کوی دانشگاه بپردازد و گزارش شورای عالی امنیت ملی سندی ملی است که جناحی هم نیست. هرچند دانشجویان و بخشی از دولت معتقد بودند این سند گرچه سند خوبی است، ولی کف ماجرا را تعریف کرده و ظلم و ستمی که به دانشجویان و دانشگاه رفته، بیش از آن بوده است».
او بیان کرد: «همینطور که آقای خاتمی بیان کرد که هر ۹ روز یک بحران برایش ایجاد کردند، آن طرف هم مدعی است که ماجرای کوی دانشگاه سازماندهیشده بود؛ حتی شورای عالی امنیت ملی نیز نتوانست بهطور قطعی روشن کند که این قضیه سازمانیافته بوده یا اینکه ناشی از یک خطای سازمانی بوده است. اما طبیعتا دولت مستقر برای خود بحران ایجاد نمیکند؛ بلکه برایش بحران ایجاد میکنند. باید پرسید که بحران خودتراشیده چه حاصلی میتواند برای یک دولت داشته باشد، جز آشفتگی بیشتر؟».
نظری دانشگاه را با کانون ضدانقلاب اشتباه گرفته بود
ظریفیان گفت: «منطقی به نظر نمیرسد دولتی که خود پس از انتخابات ۷۶ درپی بسط فعالیتهای علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و صنفی در جامعه بهویژه در دانشگاهها بوده، به نحوی که هزاران تشکل دانشجویی تنها در بازه ۷۶ تا ۷۸ از همه طیفها فعالیت میکردند، بخواهد چنین بحرانی برای خود درست کند. میتوان پرسید چرا باید دولتی که خود دنبال ایجاد فضای تعامل و گفتگو است، آن فضای مدنی و روبه رشد را برهم بزند؟ بههرحال قطعا سند شورای عالی امنیت ملی حرفهای آقای نظری را تأیید نمیکند و بهنظر میرسد که ایشان فرافکنی میکند».
او گفت: «آقای نظری دانشگاه را با کانون ضدانقلاب اشتباه گرفته بود. طرز رفتار و نحوه مدیریتی که در آن حادثه شد، اشتباه بود. زیرا قبل از آن هم اتفاقاتی از این دست میافتاد و دانشجویان به بیرون خوابگاه میآمدند. ولی پلیس با متانت و هوشیاری دانشجویان را همراهی میکرد و آنها را به خوابگاهایشان میفرستاد. در سال ۸۱ نیز با اینکه میتوانست حادثهای بزرگتر از سال ۷۸ اتفاق بیفتد، ولی، چون کسانی که بر مصدر نیروی انتظامی بودند با درایت بودند، برخوردی مناسب انجام دادند و مانع گسترش بحران شدند؛ بنابراین به دلیل درایتی که فرمانده جاافتاده آن زمان، یعنی سردار طلایی از خود نشان داد، بسیاری از حوادث به بحران منجر نشد».
ظریفیان در پایان گفت: «سردار نظری بهتر است به نحوه رفتار و شیوه عمل خود نگاه کند؛ چرا که آنچه در عمل ایشان اتفاق افتاد خود عاملی مهم برای رخدادن ماجرای تلخ کوی دانشگاه بود. درنهایت این خود دانشگاه و دانشجویان بودند که با هوشمندی توانستند آن حادثه تلخ را مهار کرده و نگذاشتند از آنچه روی داده بود، سوءاستفادههای ابزاری شود».