روز گذشته دو شهردار در صحن شورای شهر تهران بودند؛ یکی آمده بود تا دم رفتن گزارش عملکرد خود را ارائه کند و آن دیگری که هنوز سرپرست است و هنوز وزارت کشور حکم شهرداربودنش را تأیید نکرده است، برای بدرقه آمده بود.
به گزارش شرق، محمدعلی افشانی، اما کنایه تأخیر در امضای حکم حناچی را در میانه تقدیر و تشکرها به میان آورد و گفت: «خدا را به خاطر آنچه امروز برایم رقم خورده است، شاکرم و از وزیر کشور که چند ساعت بعد از انتخابم به عنوان شهردار تهران حکمم را صادر کرد، تشکر میکنم. خوشبختانه پس از اولین روز انتخابم به عنوان شهردار به جلسه با مقام معظم رهبری هم دعوت شدم».
این بخش از صحبت افشانی را احتمالا باید کنایهای به تأییدنشدن حکم حناچی، شهردار منتخب کنونی شورا، هفت روز پس از انتخابش از سوی شورا دانست. سه روز تا پایان مهلت ۱۰ روزه باقی مانده است و هنوز هم معلوم نیست حکم تأیید او چه زمانی برسد. اصلا میرسد؟ این در حالی است که حکم محمدعلی نجفی، اولین شهردار منتخب اصلاحطلبان هم که شائبه انتخابنشدنش مطرح بود، چهار روز بعد از انتخاب شورا امضا شد.
در همان جلسه دیروز مهمترین خبر، آخرین پیگیریها درباره تأیید حکم پیروز حناچی، سومین شهردار منتخب اصلاحطلبان بود که محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، در جمع خبرنگاران در پاسخ به آن گفت: «خبر موثقی درباره صدور حکم حناچی به عنوان شهردار جدید نداریم. البته اخبار منفی در حال کمشدن است.
از زمان ارسال نامه شورا به وزارت کشور برای صدور حکم ۱۰ روز فرصت دارند و تا سه روز دیگر وزارت کشور میتواند حکم حناچی را به عنوان شهردار تهران صادر کند». او با فرض تأییدنشدن حکم حناچی هم گفت: «نگران نیستیم؛ چراکه حناچی سرپرست است و سه ماه فرصت دارد (داریم)».
پیروز حناچی هم که روز گذشته میهمان شورا بود و از روز یکشنبه هفته جاری به عنوان سرپرست کار خود را در شهرداری تهران شروع کرده است، در میانه اظهارات اعضای شورا درباره افشانی مورد عنایت برخی از اعضای شورا که به او رأی نداده بودند، قرار گرفت. محمد سالاری همان ابتدا به اینکه رأی او عباس آخوندی بوده است، اشاره کرد و گفت: با وجود برخی اقدامات شهروندان از مدیریت شهری راضی نیستند. این شرایط حق شهروندانی که ساعتها پای صندوق رأی ایستادند، نیست و امیدواریم با آمدن حناچی وضعیت بهتر شود».
موضوع تأخیر در امضای حکم پیروز حناچی به عنوان شهردار تهران، از همان روز انتخاب شروع شد و برخی از افراد در جایگاههای مرتبط و غیرمرتبط برخی مسائل را درباره این فرد مطرح کردند. همزمان گروههای دانشگاهی و اجرائی حمایت خود را از انتخاب حناچی به عنوان شهردار تهران در بیانیههایی اعلام کردند. بااینحال، تا زمان تهیه این گزارش وزارت کشور نه حکم را امضا کرده و نه در این زمینه موضعگیری داشته است.
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، از همان روز انتخاب بین عباس آخوندی و پیروز حناچی که حواشی درباره عدم تأیید صلاحیتشان مطرح شد، اعلام کرد که پرونده این دو فرد را برای مراجع مربوطه ارسال کرده است. علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، هم چند روز قبل بخشی از مکالمه خود با وزیر اطلاعات درباره شهردار جدید تهران را به ایسنا گفته بود.
مطهری بهنقل از محمود علوی، وزیر اطلاعات گفت: «ما به چیزی که موجب رد صلاحیت ایشان (حناچی) باشد، نرسیدهایم». مطهری گفته بود: «امیدوارم آقای حناچی بهزودی به عنوان شهردار تهران مشغول کار شوند و وزیر کشور و وزیر اطلاعات تسلیم فشارهای غیرقانونی نشوند. آقای حناچی یک انقلابی خوشفکر است. سابقه طولانی در جبهههای جنگ دارد و در فن خودش تخصص کافی دارد و بر اصول شهرسازی هم پایدار است و قطعا اجازه تخلفات بزرگ گذشته را نمیدهد».
محمدعلی افشانی که چند روز بیشتر از شش ماه شهردار تهران بود، زمانی کوتاه بعد از تصمیم مجلس به عدم بهکارگیری بازنشستگان در دستگاههای دولتی، در این مسئولیت قرار گرفت. اگرچه او در گفتگوهای مختلف و بهویژه در نشست خبری خود بر تمکین از این قانون تأکید کرد، اما در این مدت این قانون را نهتنها در شهرداری اعمال نکرد، بلکه خودش تا آخرین روزی که قانون برای ترک پست تعیین کرده بود، به امید مستثنیشدن یا درخششی از غیب پشت میز شهرداری تهران باقی ماند. البته درحالیکه قانون منع بهکارگیری بازنشستگان باید درباره جمع قابل توجهی از مدیران در مسئولیتهای کلیدی تا به حال انجام میشد، اما نشده و حتی در این میان شاهد استثناهایی با شرایط خاص و تبصرههایی نامعلوم در دستگاههایی حساس هستیم، شاید باید به افشانی هم برای این اصرار به ماندن حق داد.
بههرروی او در روزی که باید از شورا و شهر خداحافظی میکرد، گزارشی کوتاه از عملکرد خود یا عملکرد شهرداری در این مدت ارائه کرد. او البته مواردی را ارائه کرد که در بسیاری از موارد شروع یا انجامشان مربوط به این دوره نبوده است و او تنها عاملی برای افتتاح یا فتحبابشان بوده که البته همین هم در جای خود ارزشمند است. شروع تعاملاتی مبهم و بازگونشده با مجموعه خاتمالانبیاء در مدیریت شهری شاید یکی از اقداماتی بود که اعضای شورا آن را اقدامی ارزنده خواندند، اما رسانهها و مخاطبان بیرونی چیزی از این تفاهمات جدید نمیدانند.
جز این، افشانی در این مدت افتتاحهایی نظیر افتتاح تونل آرش و اسفندیار را داشت که آنها هم از ماهها قبل و از دوران مدیریت سابق شهری باقی مانده بودند. او در گزارش کوتاه خود گفت: اولین قدمم در شهر ایجاد آرامش در شهرداری بود. از همان روز اول فارغ از نمایش و تبلیغات پیگیر مطالبات شهرداری از سازمانها و شرکتها بودم و در همین راستا با فرمانده سپاه و رئیس ستاد کل جلسه داشتم و اگر این اتفاقات یکماهه رخ نمیداد، احتمالا صورتجلسه نهایی امضا میشد.
در این شش ماه دیون چهار هزارو ۵۰۰ نفر از پیمانکارانی که زیر صد میلیون تومان بدهی داشتند تسویه و اقدامات زیادی در حوزه عمرانی، خدمات شهری و... انجام شد، اما به نظر، افشانی بیشتر از آنکه فرصتی برای کارهای این دوران بخواهد، نیاز به زمان برای بیان حرفها یا بازگوکردن دلخوریها داشت و شورا هم این فرصت را به او داد تا مجلس را به باد انتقاد بگیرد؛ مجلسی که با او راه نیامده بود.
افشانی با بیان اینکه با کمال تأسف باید بگویم که برخی با فریبکاری سعی کردند صحنهگردان موضوع عدم بهکارگیری بازنشستگان شورا و شهرداری باشند و توانستند موضوع را وارونه جلوه دهند، بهگونهای که در جامعه جا انداختند که ما بهجای اجرای صحیح قانون به دنبال سوراخکردن قانون هستیم. من بارها گفتم که قانون منع بهکارگیری بازنشستگان مشمول شهرداری میشود، اما مشمول شخص شهردار نمیشود، چراکه شهردار فاقد پست سازمانی و انتخابی است و در همین راستا ظرف سه ساعت ۱۴۰ نفر امضای نمایندگان مجلس را جمع کردم، اما آنقدر فشار روی نمایندگان از طرف اصحاب ثروت و قدرت زیاد بود که تاب نیاوردند.
وی با بیان اینکه من به ایستادگی خود افتخار میکنم، اما موضوع را وارونه جلوه دادند، تصریح کرد: متأسفانه در این رابطه یک نفر حقوقدان ندیدم که به دفاع از این موضوع بپردازد و وقتی شریفترین حقوقدانان به مجلس رفتند تا بگویند این قانون نباید به شهرداران تعمیم داده شود، با آنها در کمیسیون اجتماعی مجلس برخورد بدی شد.
افشانی با بیان اینکه از روزی که به شهرداری آمدم توپخانهای شکل گرفت که هر روز یک دروغ منتشر میکرد، گفت: یک روز گفتند افشانی با سپاه بسته تا به دیدار بیت برود، اما باید بگویم که بهترین ارتباط با بیت در دوره من بود. یک روز دیگر گفتند که افشانی با لاریجانی تا هزارو ۴۰۰ بسته؛ اما این قانون نشان داد که چه کسانی با لاریجانی بستهاند.
او درباره یکی از انتقاداتی که از روز اول به او درباره انتصاباتش مطرح بود، هم گفت: این حرفها از همان روز اول شروع شد و تا الان هم ادامه دارد. من در این مدت ۲۷ مدیر را منصوب کردم که تنها شش نفر مربوط به یک قوم خاص بودند که حالا فهرست آن را نیز منتشر میکنم. درباره آخرین انتصاب در سازمان ورزش هم که حواشی داشت باید بگویم که قرار بود من تا ۱۵ آذر بمانم و به همین دلیل به شجاعپوریان، معاون اجتماعی، گفتم که انتصاب رئیس سازمان ورزش را صورتجلسه کند، اما با اینکه قرار بود شنبه آن را تحویل بدهد، نداد.
برخی از اعضای شورای شهر تهران هم در حمایت از افشانی مواردی را مطرح کردند. حسن رسولی به ارتباط افشانی با سپاه اشاره کرد و گفت: افشانی توانست تعامل خوبی با قرارگاه خاتم، ارتش و... برقرار کند و من بهعنوان خزانهدار شورا شهادت میدهم که افشانی اهل رانت و باجدادن نبود، اما فضای مجازی به افشانی جفا کرد. محمود میرلوحی هم بر پاکدستبودن افشانی شهادت داد و گفت: رسانههای منتقد عنوان میکنند که چرا شهر آنگونه که ادعا میشود اداره نمیشود، اما از آنها میخواهم که ششماهه گذشته شهر را با توجه به وضعیت کشور و مشکلات باقیمانده از قبل رصد کنند.
اگرچه قانون اساسی بر اصول مربوط به شوراها تأکید داشته است و انتخاب شهردار با همه جزئیات آن صراحتی بدون چکوچانه دارد، اما موضوع جایگاه شهردار تهران مسئلهای حل نشده است که قطعا نمیتوان در مجالی که همه بخشها اختلافات اساسی روی آن دارند و امورات مردم روی زمین و هوا مانده، به دنبال حل آن بود. واقعیت این است که جایگاه شهردار تهران در چند دوره گذشته که شوراها بر سر کارند و شهردار تهران از سوی شورا و نه وزارت کشور انتخاب میشود، تحولات و بالاوپایین زیادی داشته، اما هنوز هم محتاج به یک امضا از وزارت کشور و وابسته به انبوهی تأییدات پیداوپنهان است.
شاید لازم باشد اعضای شورا در مجالی دیگر موضوع قدیمی اختیارات شهردار تهران و جایگاه قانونی او را از کشوهای خاکخورده بیرون بیاورند و به شکلی جدی به دنبال شفافیت این جایگاه و اختیارات و قدرت آن باشند. شاید دلیل اصرار محمدعلی افشانی برای ماندن تا روز آخر در این سمت دفاع از این مسئولیت و جایگاه بوده باشد، اما در شرایطی که زور شوراییها و لابیهای ضعیف اصلاحطلبان به جایی نمیرسد، تنها امورات شهر و شهرداری متوقف میماند و بس و بعد ناگهان خیلی زود دیر میشود.