روز ٢٣ دی ماه سال گذشته بود که زن جوانی به کلانتری ١٤٨ انقلاب مراجعه کرد و در شکایتی به مأموران گفت: «همسرم به نام مهدی ٤٠ ساله صبح برای رفتن به محل کارش در جاده مخصوص کرج از خانه خارج شد و پس از آن پاسخگوی تماس‌های تلفنی من نیست.»
به گزارش شهروند، زن جوان برای این‌که اموال شوهرش را تصاحب کند، نقشه قتل او را اجرا کرد. او بعد از طرح دوستی با مردی، از وی خواسته بود همسرش را برای چندین ماه حبس کند که جنایتی هولناک رقم خورد.
روز ٢٣ دی ماه سال گذشته بود که زن جوانی به کلانتری ١٤٨ انقلاب مراجعه کرد و در شکایتی به مأموران گفت: «همسرم به نام مهدی ٤٠ ساله صبح برای رفتن به محل کارش در جاده مخصوص کرج از خانه خارج شد و پس از آن پاسخگوی تماس‌های تلفنی من نیست.»
با آغاز رسیدگی به پرونده و در شرایطی که همسر فقدانی به نام «لیلا» متولد ١٣٦٠ در اظهاراتش مدعی بود که از ناپدیدشدن همسرش هیچ اطلاعی ندارد، کارآگاهان در تحقیقات پلیسی از محل کار لیلا در یک شرکت خصوصی اطلاع پیدا کردند که وی با یکی از همکارانش به نام «خلیل» متولد ١٣٥٨ طرح دوستی ریخته است. پس از اقدامات پلیسی مشخص شد که خلیل همزمان با طرح شکایت لیلا در محدوده محل زندگی فقدانی یعنی محدوده خیابان جمالزاده شمالی حضور داشته است.
در ادامه مشخصات خودروی فقدانی در سیستم جامع پلیس ثبت و پس از گذشت مدت کوتاهی مشخص شد که این خودرو به صورت پارک‌شده در یک پارکینگ عمومی در شهرستان کیانشهر وجود دارد.
همزمان با کشف خودرو، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی با بررسی سوابق پرونده‌های فقدان افراد در سیستم جامع پلیس اطلاع پیدا کردند که جسد سوخته‌ای در بیابان‌های نطنز در شهرستان بادرود توسط تعدادی از اهالی محل پیدا شده است.
با انجام اقدامات پلیسی و جمع‌بندی اطلاعات به دست آمده در خصوص مشارکت احتمالی خلیل در ارتکاب جنایت، وی دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد.
خلیل که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت، به داشتن ارتباط با همسر مقتول و مشارکت در جنایت اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: «لیلا از من خواسته بود که برای چندین ماه همسرش را در محل ناشناسي حبس و نگهداری کنم تا او بتواند پس از گرفتن امضا و اثر انگشت از همسرش نسبت به انتقال اموال او اقدام کند. روز ٢٢ دی سال گذشته به خانه مقتول در خیابان جمالزاده شمالی رفتم. با هماهنگی قبلی لیلا در خانه را باز کرده بود. من وارد خانه شدم.
لیلا قبل از آمدن من، همسرش را با داروی خواب‌آور بیهوش کرده بود. زمانی که بالای سر مقتول رسیدم، به نظر فوت کرده بود. او را بسته‌بندی کرده و داخل ماشین گذاشتم. داخل ماشین بود که اطمینان پیدا کردم، مقتول فوت کرده است. جسد را به بیابان‌های نطنز برده و پس از انتقال جسد به داخل یک گودال آن را آتش زدم؛ قصد فروش ماشین مقتول را داشتم. ماشین را به ایرانشهر برده و پس از آن به تهران آمدم.»
با اعتراف خلیل به مشارکت در جنایت، همسر مقتول نیز دستگیر شد. لیلا در اعترافاتش به مأموران گفت: «این جنایت به هیچ عنوان توسط من انجام نشده و زمانی که خلیل وارد خانه شد، مرا به داخل اتاقی هدایت کرد. پس از آن به همراه یکی از دوستانش، همسرم را از خانه خارج کردند.»
با توجه به اظهارات جدید لیلا، تحقیقات از «خلیل» درخصوص حضور افرادی دیگر در محل جنایت در دستور کار قرار گرفت و او به‌ناچار به همراهی یکی از دوستانش به نام «سهیل» در انتقال مقتول به خارج از خانه و محل کشف جسد اعتراف کرد.
با شناسایی «سهیل» به عنوان سومین متهم پرونده، او نیز روز دهم بهمن ماه امسال در شهرستان کرج شناسایی و دستگیر شد. «سهیل» در اعترافاتش ضمن اعتراف به همراهی در انتقال مقتول، در اظهاراتی متفاوت به کارآگاهان گفت: «قرار شد تا در ازای مبلغی مناسب همراه خلیل شویم. زمانی که وارد آپارتمان شدم، مقتول به حالت نیمه بیهوش روی زمین افتاده بود اما هنوز زنده بود. پس از بستن دست و پای مقتول دو نفری مقتول را به داخل ماشین شخصی‌اش منتقل کرده و پس از آن به راه افتادیم.»در طول مسیر، هر نیم‌ساعت، خلیل سرنگی را به مقتول تزریق می‌کرد.
خلیل مدعی بود که داروی بیهوشی است.»سهیل در اعترافاتش با معرفی یکی از دوستانش به نام فرشاد گفت: «از آنجا که ماشین ندارم، به همراه یکی از دوستانم به نام فرشاد که ماشین ٢٠٦ داشت به تهران آمدم. پس از آن در زمان انتقال مقتول به خارج از تهران، فرشاد از ما جدا شد و من به همراه خلیل به راه افتادیم.»با توجه به حضور فرشاد در محل سکونت مقتول، او نیز روز ١١ بهمن ماه دستگیر شد و برای تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.