صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۹ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۶
نمایش «مطرب» نوشته و کار بهزاد فراهانی بعد از اجرا در تماشاخانه ایرانشهر از یکم تیر در تالار داوود رشیدی پردیس تئاتر تهران، واقع در خاوران، اجرای عمومی خواهد داشت. 

به گزارش شرق، قصه آن درباره زن نانوا و مطربی است که از سوی دولت برنده یک تراکتور بدون خیش می‌شود و نمی‌تواند خیشی فراهم کند که بتواند زمین‌های کشاورزان را شخم بزند و... . این کمدی موزیکال با بازی شقایق فراهانی، سانیا سالاری، وحید دهشکار، مسعود رحیم‌پور، فهیمه رحیم‌نیا، ابوالفضل شاه‌کرم، حمید صفایی، علی طاهری، نگین ابدالی، زهرا روشن‌ضمیر، علی بی‌غم، بهزاد فراهانی، مهسا اقبالی، سیاوش خادم‌حسینی، حسن یارلو، انسی رمضانی، حمید یعقوبیان، ملیکا رضی، محمد آقامحمدی و عبداِله احسانی اجرا می‌شود. 

درباره این نمایش با فراهانی گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

‌با توجه به راه‌اندازی پردیس تئاتر تهران در منطقه خاوران که بیشتر از چند ماه از آن نمي‌گذرد، با چه تمهیداتی به دنبال جذب مخاطب برخواهید آمد؟
ما توان آنچنانی نداریم و به شکل مستقل و در فضای مجازی شروع به تبلیغ می‌کنیم و همچنین قرار است در خیابان پیروزی یک بنر بچسبانیم و تابلو بزنیم و بیشتر از این دیگر نیرویی نداریم.

‌شما در اواخر دهه ٤٠ کارتان را از کاخ جوانان شوش آغاز کرده‌اید و ما شما را  به‌عنوان کارگردان آن منطقه می‌شناسیم. این بازگشت شما به آن منطقه به نظر چه مفهومی دارد؟
واقعیت این است که من مردم زحمتکش را مقدس می‌دانم و برایشان ارزش والایی قائل هستم و من با این بازگشت اعلام می‌کنم که آماده‌ام که آنها قدم بر چشمم بگذارند و خیلی خوشحال می‌شوم که مردم را بیشتر به بهانه اجرای مطرب ببینم. این کار برای آنها- مردم پایین- بیشتر دلنشین است تا مردمان بالاشهر.

‌به لحاظ موضوعی نیز قصه «مطرب» دربرگیرنده روابط مردم روستاست و به آنها می‌پردازید که برای کار و شکم سیرکردن با چه مشکلاتی دست‌به‌گریبان هستند و این خود مسئله را نزدیک می‌کند به مردمان زحمتکش... چقدر این اشتراک موضوعی در جذب مخاطب مؤثر است؟
برخلاف برداشت برخی از مخاطبان این روستا فقط ابزاری است برای بیان آنچه که مربوط به عموم مردم است؛ یعنی تمام هم‌وغمم پرداختن به جامعه‌ای است که مردمش دلبسته ورود یک نیرو و یک هژمونی هستند تا بیاید آنها را نجات بدهد. آنها می‌خواهند به شرایط بهتر برسند، اما با رسیدن این نیرو به‌جای آنکه بتوانند وضعیت بهتر را ببینند بیشتر دچار اسیری و پايبندی می‌شوند.

‌بنابراین هدف شما بیان تمثیلی از مشکلات جامعه است که چندان ربطی به شهر و روستا هم ندارد و این نمونه‌ای از این مواجهه با مشکلات معیشتی مردم است؟
بله، اینها دلبسته آن مدینه فاضله هستند که زمانه باید برایشان مهیا کند و باید که نیرویی یاریگر آنان باشد و این همان مسئله اصلی من در مطرب است.

‌با توجه به اینکه می‌توان مابازاهای بی‌شماری از این وضعیت را در اقشار پایین جامعه یافت، چقدر نمایش مطرب می‌تواند مخاطبانش را راضی نگه دارد؟
همان تجربه یک‌ماهه در تماشاخانه ایرانشهر برایمان بسیار باشکوه و غرورانگیز بود؛ اینکه وقتی به‌درستی مسائل جامعه را در تئاتر تحلیل می‌کنیم، مردم با آن همسو می‌شوند و این برخلاف آن فرافکنی‌اي است که در تئاتر این روزها دیده می‌شود و بسیاری به دنبال این هستند که رئالیسم را به‌کل کنار بگذارند و بر سر سفره نوعی مدرنیته دروغ بنشینند و زانو بزنند و این به مرور تئاتر ما را زخمی می‌کند و من از نسل جوان می‌خواهم که از رئالیسم دور نشوند و با این تفکر غلط حاکم بر تئاتر این روزها خودشان را فریب ندهند. 

درحالی‌که می‌شود با تئاتر رئالیسم با مسائل عمده و قابل لمس جامعه مواجه شد و در آن از فقر و بی‌کاری گفت و از همین فرهنگی که در حال مخدوش‌شدن است. ما وظیفه داریم به اینها بپردازیم و نمی‌گویم شعار بدهیم، بلکه با نگاه تحلیلی و کالبدشکافی درست این موضوعات را در تئاتر مطرح کنیم.

ما باید به این آگاهی‌های تاریخی بپردازیم و باید نسل جوان به این‌سو کشیده شوند. متأسفانه دانشگاه‌ها و سیاست‌های کلان فرهنگی این موارد را کاملا رها کرده و به آن نمی‌اندیشند و اینها به ما لطمه وارد می‌کند.

‌آیا دولت یازدهم توانسته خواسته‌های شما را برآورده کند؟
آقایان شفیعی (مدیر مرکز هنرهای نمایشی) و مرادخانی (معاونت هنری وزارت فرهنگ) به ما کمک کردند و ما مثل این دو عزیز از وزیر ارشاد دعوت کردیم که به دیدن کارمان تشریف بیاورند که مثل دیگر وزرا نیامدند. من بهزاد فراهانی که کارمند ٥٥ساله تلویزیون هستم، از سوی تلویزیون هم تحویل گرفته نشدم... من هم یک اقلیت غریب هستم و هیچ‌کس لطفی به ما نمی‌کند.

‌انتظارتان از دولت دوازدهم چیست؟
من انتظار فردی ندارم، بلکه دارم به یک سازمان مستقل تئاتری فکر می‌کنم؛ چنانچه سازمانی ورزش را غنی کرد و راه‌اندازی سازمان سینمایی در رشدش مؤثر بود و آن را به جای بهتری رسانید. بارها سازمان تئاتر را مطرح کرده‌ایم، اما کسی گوش نمی‌دهد. به ظاهر می‌گویند که کار را می‌خواهند به ما واگذار کنند، اما کلک‌های مافیایی می‌زنند و دیگر هیچ خبری نیست و باز همان مدیران ادواری و اقماری سر کار می‌آیند و باز همان رفتارها در ممیزی و دیگر چیزها تکرار می‌شود. 

دارند شیره سرمان می‌مالند و این در حالی است که باید به همه‌چیز عمل شود و بدانند که تئاتر یک پدیده برقرار و بر مدار است که خودش می‌تواند خودش را اداره کند و باید بودجه‌ای بدهند که تئاتر اقتدار خودش را حفظ کند. و متأسفانه آقایان تفکر این‌چنینی ندارند. آنها فقط به میزشان و مدیران دوروبرشان فکر می‌کنند. 

ما قرار بود که در نشستی به وزیر محترم جدید نیز آنچه باید را بگوییم و آنها هم باید به حرف ما گوش می‌کردند و مثل همیشه حرف‌ها گفته می‌شود و دیگر گوشی هم بدهکار نیست. باز همان قول‌وقرارها و باز همان‌ آش و همان کاسه است؛ و هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

‌بااین‌حساب می‌شود به رشد فرهنگی امیدوار بود؟
رشد فرهنگی تفکر پویا می‌خواهد و باید همه‌چیز ریشه در داستان تاریخی مردم داشته باشد که نه‌خیز این‌طوری نمی‌شود و این راه به ترکستان می‌رود.

‌چه حرفی برای مخاطبان مطرب در پردیس تهران دارید؟
من تئاترم را به خاوران می‌آورم و از همه دعوت می‌کنم که به دیدن این نمایش بیایند. به نمایندگان مجلس که ما به آنها رأی داده‌ایم می‌گویم که سری هم به تئاتر ما بزنند و از اعضای شورای شهر می‌خواهم به دیدن این تئاتر بیایند، هرچند جناب مسجدجامعی آمدند و منت بر ما گذاشتند. 

قول می‌دهم که اگر این دوستان بیایند، حتما میهمان گروه خواهند بود. بیایند و از نزدیک ببینند که تئاتر ابزاری تمدن‌ساز و فرهنگ‌ساز و بسیار مقدس و مؤثر است و تأثیرات روان‌شناختی اجتماعی بسیار بالایی دارد.
ارسال نظرات