صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۹۲۴۶
عباس سلیمی نمین در گفتگو با فرارو
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۵

فرارو- برخی کارشناسان معتقدند در ایران هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب با پدیده «قحط الرجالی» مواجه هستند به طوری که در موسم انتخابات ریاست جمهوری همیشه افرادی تکراری برای نامزدی این پُست مطرح می شوند. ادوار قبلی انتخابات ریاست جمهوری نیز حاکی از این است که یا برخی روسای جمهور که هشت سال در عرصه بودند قصد حضور دوباره داشتند یا افرادی که چند دوره نامزد شده و شکست خوردند دوباره قصد کاندیداتوری کردند.

آیا در ایران با پدیده قحط الرجال مواجه هستیم؟

عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با فرارو گفت: «بنده قطعا قائل به این موضوع نیستم که در کشور با پدیده قحط الرجالی مواجه هستیم، چراکه این موضوع را توهین به مردم و توان ملی می دانم و چنین ادعایی خلاف واقعیت است.»

وی ادامه داد: «اما اینکه چرا دچار این مشکل هستیم که در انتخابات افراد تکراری حضور پیدا می کنند دلایل مختلفی دارد. متاسفانه در کشور ما برخی شخصیت ها در عمل بهای چندانی به مسائل فکری و تولید فکر نمی دهند. یعنی عملا برای جایگاه اجرایی ارزش بیشتری قائل هستند؛ گویا اگر کسی در مقام اجرایی بود دارای مقام و منزلت است و اگر به تولید فکر مشغول شد به این معنا است که هیچ مراجعه ای ندارد و از روی بیکاری به کار فکری پرداخته است.»

این فعال سیاسی اصولگرا اظهار کرد: «این موضوع باعث می شود افرادی که در حوزه اجرایی هستند هرگز به خود بازنشستگی ندهند و فرصت را برای نسل جدید فراهم نکنند. البته این یک بیماری و معضل است. افرادی که سال ها در عرصه اجرایی بودند باید از یک زمانی این تجربیات را به تولید فکر تبدیل کنند.»

وی ادامه داد: «یعنی از یک زمانی نه جسم آنها اجازه کار اجرایی می دهد و نه اصلا شایسته است که همچنان به کار اجرایی مشغول باشند؛ بلکه باید مجموعه این تجارب را گردآوری کرده و به نسل بعدی تحویل دهند. این کار صورت نخواهد گرفت مگر اینکه ما برای تولید فکر منزلتی بیشتر از کار اجرایی قائل شویم.»

وی افزود: «آن چیزی که می تواند نسل بعدی را قوت ببخشد انتقال تجربیات است. انتقال تجربیات به یک ملت قوام می بخشد و مانع از آن می شود که در جا بزند. یعنی باید میان توانمندی نیروی جوان و تجربیات نیروهای مجرب که سنی از آنها گذشته پیوند زد که امروز این پیوند وجود ندارد و به همین دلیل طبیعتا دچار مشکل جدی می شویم.»

سلیمی نمین در پاسخ به این سوال که چرا تمام روسای جمهور ایران بعد از انقلاب (به جز شهید رجایی و آیت الله خامنه ای) نه تنها نتوانستند به انتقال تجربیات خود بپردازند بلکه با حواشی و محدودیت هایی هم روبرو شدند؟، گفت: «این افراد غالبا در ارتباط با بقای خود در قدرت دچار مشکل شدند. یعنی این افراد دچار انحرافاتی شدند که بتوانند بقای خود در قدرت را رقم بزنند.»

وی ادامه داد: «به نظر من اگر رئیس جمهوری که دو دوره فرصت قانونی داشته بعد از هشت سال رضایت بدهد به اینکه در عرصه تولید فکر کار کند، در دوره مدیریت خود دچار این انحراف نشده که خدمت گذاری به خود را جایگزین خدمت گذاری به مردم بکند و بعد هم برای دیگران ایجاد فرصت می شود.»

وی افزود: «عمده مشکلاتی که درباره روسای محترم جمهور در دوره های گذشته وجود دارد از جایی آغاز شد که برای بقای خود در قدرت یا بقای نیروهای حلقه اول مرتبط با خودشان تلاش کردند که این مسئله مقاومت هایی در جامعه ایجاد کرد و مسائلی بوجود آورد که باعث شد حتی از تجارب آنها نیز محروم شویم.»

سلیمی نمین خاطرنشان کرد: «البته رهبری تلاش کردند این افراد را در مجمع تشخیص مصلحت نظام حفظ کنند اما آنها خود هرگز به این قانع نیستند و نبودند. به نظر من عمده این مسئله به همان ارزش قائل نشدن برای تولید فکر برمی گردد.»

وی ادامه داد: «در کشور ما اگر کسی کار فکری کند می گویند وی از همه جا درمانده شده و لیاقت کار اجرایی ندارد و حتما یک کاستی و ضعفی دارد. در حالی که در کشورهای دیگر اینطور نیست و مثلا فردی بعد از دو دوره نخست وزیری وقتی برای سخنرانی دعوت می شود بیشترین دستمزد را به وی می پردازند چون در حال کار فکری و انتقال تجربیات خود است.»

وی افزود: «به نظر من شخصیت ها خود باید این مسیر را اصلاح کنند. یعنی آنها باید داوطلبانه بگویند بعد از دو دوره ریاست جمهوری یک ارتقاء جایگاه پیدا کردند و آن انجام کار فکری است تا به جامعه القاء شود که شان آنها بعد از ورود به عرصه فکر ارتقا یافته است.»

سلیمی نمین در پاسخ به این سوال که آیا می توان گفت نسل اول انقلاب در ایران در بیانی خوشبینانه در پرورش نیروهای بعد از خود کم کاری کردند و در بیانی بدبینانه اساسا اجازه نمی دهند نسل های بعدی به عرصه مدیریت کشور ورود کنند؟، گفت: «بله، هر دو گزاره در برخی موارد صادق است و می توان نشانه های هم این نگاه بدبینانه و هم نگاه خوشبینانه را در برخی مصادیق مشاهده کرد.»

سلیمی نمین در پاسخ به این سوال که اگر جنابعالی به پدیده قحط الرجالی معتقد نیستید آیا می توانید نام چند نفر را نام ببرید که قبلا نامزد انتخابات نشده باشند و شایسته ریاست جمهوری باشند؟، گفت: «می توان نام برد اما فضای سیاسی موجود فضای خوبی نیست. لذا می توان یکی دیگر از علل این مشکل را علاوه بر نگاه شخصیت ها به کار فکری، فضای نامناسب کار اجرایی در کشور نام برد.»

وی ادامه داد: «این فضا را باید تغییر داد در غیر این صورت خیلی از کسانی که توانمندی خدمت به کشور را دارند اما پوست آنها خیلی کلفت نیست و اگر کمی جسارت به آنها بشود از صحنه کنار می روند و یا وقتی ببینند در مقام کار اجرایی فشارهای زیادی وجود دارد و باید خیلی از مسائل را تحمل کنند، اساسا وارد این عرصه نمی شوند و صرفا کسانی که انگیزه زیادی برای پست و مقام دارند باقی می مانند.»

وی افزود: «لذا باید هزینه کار سیاسی در کشور را کاهش داد. هزینه بالای کار سیاسی در کشور باعث می شود برخی ها وارد این عرصه نشوند و برخی دیگر را از صحنه خارج کند.»

این فعال سیاسی اصولگرا اظهار کرد: «دلیل اینکه فضای کار سیاسی در کشور نامناسب است این است که جریان های سیاسی نگاه کلانی به مسائل سیاسی ندارند و فکر می کنند اگر در یک انتخاباتی پیروز نشوند همه چیز تمام می شود و لذا هر شیوه ای را برای شکست حریف مجاز می دانند که این نگاه فضای سیاسی را نامناسب می کند.»

وی ادامه داد: «متاسفانه توسعه یافتگی در فضای سیاسی رقابت احزاب کشور اصلا وجود ندارد. به نظر من توسعه یافتگی ملت ایران بعضا از فرهیختگان کشور بیشتر است. به عبارت دیگر نوع تعاملات طرفداران جریانات سیاسی بعضا بسیار مقبول تر از تعاملات خود آقایان است.»

وی افزود: «به طور مثال در سال 84 که خود آقایان مجری انتخابات بودند باز هم نتیجه انتخابات را نپذیرفتند در حالی که دوستان آنها از سالم بودن انتخابات گفتند و این عدم پذیرش فضای سیاسی را آلوده و خصمانه می کند. وقتی فضای سیاسی خصمانه شد هزینه رقابت بالا می رود که در این شرایط کسانی که پوست کلفت نیستند دیگر وارد عرصه نخواهند شد.»

سلیمی نمین در پاسخ به این سوال که نام چند نفر از افرادی که شایستگی ریاست جمهوری را دارند را نام ببرید؟، گفت: «اجازه دهید من نام نبرم. اما قطعا از این افراد فراوان داریم. اگر بخواهم اسم ببرم باید فکر کنم و لیستی تهیه کنم و چون فی البداهه ممکن است به دیگران ظلم شود فعلا نامی نمی برم.»

وی ادامه داد: «بنده قطعا معتقدم ما توان فراوانی در زمینه نیروی انسانی داریم اما این چرخه تا حدودی معیوب شده و خود آقایانی که سال ها از توان و امکانات ملت بهره گرفته و تجارب کسب کردند نباید عامل انسداد شوند در حالی که اکنون برخی ها عامل انسداد شده اند.»
ارسال نظرات
قدرت طلب
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۸
اگر قحط الرجال نیست چرا عده معدودی بعد از انقلاب بر حاکمیت وسرنوشت این کشور وملت چمباته وچنبره زدند با انتخابات شد با انتخابات، نشد با انتصابات در مجالس انتصابی ویا شوراهای مختلف چه مردم رای به انها بدهند چه نده اند چه مخالف شدید انها باشند چه نباشند چه سمت های انها ومقام انها بر اساس قانون غصبی باشد چه نباشد انها هستند؟!!!! وما نفهمیدیم که اینها بقول شهیدمظلوم بهشتی تشنه قدرت هستند یا شیفته خدمت؟
ناشناس
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
والا من معتقدم که دقیقا قحز الرجال داریم چرا که نتیجه مدیریت تاپترین و مخ ترین رجالمان این شده!!!
واقعیت این است که ما تنها یک عده سیاست باز داریم! مدیر نداریم. آدمی نداریم که ده سال بعد را هم ببیند. آدمی نداریم که بفهمد باید برای تغییر رویه ها هزینه بدهد. آدمی نداریم که منافع ملی را بشناسد. آدمی نداریم که نبض جامعه را بشناسد و به عنوان نماینده جامعه بر آن اساس حرکت کند
احسان
۱۸:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
رجال در ایران وجو دارد
ولی حق اظهار نظر و مدیر ارشد شدن ندارن
نسل اول انقلاب
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
جناب آقای سلیمی نمین، لطفا نگاهی به لیست افرادی که قبل از تبدیل سیستم پارلمانی به ریاست جمهوری مسولیت داشتند و بعد از آن بیندازید. تنها کسانی مانده اند که در قبل از آن تبدیل چندان جایگاهی نداشتند. عملا دولتمردان نسل اول انقلاب یا خانه نشین هستند و یا مانند سایر مردم بدنبال روزی خود میدوند.
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
من معتقدم که ایرانیها هرقدر هم که شایسته و باسواد باشند از آن جهت که بمحض رسیدن به قدرت مستبد شده و حاضر به ترک آن نیستند نباید درپستهای مدیریتی کشور قرار گیرند و همانطور که مربی خارجی برای 11 نفر با میلیاردها پول میاوریم برای مدیریت کشور هم از کره و ژاپن مدیر واقعی بیاوریم
ناشناس
۱۲:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
واقعاً جای تاسف است. جامعه ما یک عده افراد مسن و بازنشسته که فکر بروز ندارند اداره می کنند
ناشناس
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
با نظر امیر کاملاً موافقم.
(همین آقایانی که چهل است به نوبت و البته که با دوز و کلکهای سیاسی و چاله هایی که برای همدیگر می کَنند تا قدرت را زودتر در دست بگیرند، با عناوین اصلاح طلب و اصولگرا در این چرخه و پروسه مشغول قدرت نمایی و قدرت افزایی هستند هیچگاه،نه خسته و نه سیر میشوند، بازنشستگی هم ندارند!!!!!) چنانچه میبینیم وزرا و مسئولین بالای 70-80 سال.
بازم بگم یا کافیه.....
ناشناس
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
تمام مشکلات از آنجایی شروع میشود که عده ای برای خود حق آب و گل قائل هستند!
ناشناس
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
مير حسين موسوي يكي نمونه بارز در فرهنگ سياسي است كه توسط بيگانگان و به طرز بسيار مهارانه اي ايشان را از دهه شصت احيا نمودند و همه مي دانند و ديدند كه اين فرد خواسته و يا ناخواسته چه خسارات زيادي به انقلاب و كشوروارد آورد. عمر سياسي افراد مي بايست محدود و مشخص باشد و مسير ارتقاء افراد صلاحيتدار بر اساس رزومه ، شايسته سالاري و ايجاد فرصت هاي برابر فرهنگ سازي شود.
سعید
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
از منفی هایی که بهت داند جوابت رو بگیر!!!!!
امیر
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
چهل سال شاهد چهره های تکراری و نیز تغییر و تحول چهره جوان آنها به پیرمردهای ناتوان از تلویزیون به اصطلاح ملی هستیم.
بس است. از شیفتگی خدمت است یا تشنگی قدرت؟!
اگر به خدا و معاد اعتقاد دارید، از فرصت باقیمانده استفاده کنید و میز را رها کنید.
مطمین باشید بدون وجود شما هم آفتاب طلوع خواهد کرد و کاینات مطابق کارکرد خود عمل خواهد نمود.
ضمنا مطابق سوره توحید نیز خدا فرزند و شریکی هم ندارد.
"اموری بر شما مشتبه شده است!"
علی
۰۸:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
توهین به توان ملی! دقیقا کدوم نوان ملی؟!
توانایی اقتصادی یا تکنولوژی یا سیاسی یا اجنماعی یا ...؟ ما تو همه موضوعات تو دنیا با اقتدار آخریم. توان ملیمون کجا بود؟!
مهدی مهدی
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
آریستوکراسی
قحط الرجال شدیده با وجود این فیلترهای پر اشتباه
ناشناس
۰۱:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
اگر دایره تنگ پذیرش کاندیداها از جناح خاص را کمی باز کنید و به نخبگانی که وابستگی به جناحهای در قدرت ندارند اجازه دهید که رد صلاحیت نشوند... آن وقت میبینید که چقدر رجال داریم .
ناشناس
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
کجایند مردان بی ادعا----------آری اگر در بین مسئولین کشور دلسوزی بود از حق آب وگل خود به نفع کشور ومردم که همان حفظ میراث شهدا ست میگذشتند وامور را به خبرگان فن می سپرد .آری اگر قحطالرجال نبود ازاعضای یک خانواده یا فامیل نمی توانستند هر کدام دریکی از قوای سه گانه دارای مسئولیتی باشند ......چرا مسئولیتها در بین کسانی که مدعی حق آب وگل وخدمتند دست به دست میشود؟............امروزه دیگر گفتن این جمله (که ایشان دارای تجارب ارزنده ای برای تصدی فلان مسئولیت است )طنزی بیش نیست.آری امروزه تجارب ارزنده در نزد مردم یعنی همان توانائی دور زدن قوانین وبا حرافی اشتباهی را توجیح کردن .
ناشناس
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۶
در ایران مشکل قحط الرجال وجود ندارد نه تنها در میان مردان بلکه در میان زنان ما هم اشخاص زیادی وجود دارند که لیاقت و شایستگی و توا نمندی و شعور آنان برای مدیریت کلان کشور اگر از مقامات بعد از انقلاب برتر نباشد کمتر هم نیست . مشکل اساسی کشور ما اینست که گروه حاکم نمی تواند از قدرت دل بکند و از انحصار طلبی دست بردارد و به تداول قدرت بین احزاب وگروههای سیاسی تن دهد تا ملت بتواند شایسته ترین گروه را برای مدیریت کشور سر کار آورده و کشور را از بیکاری ، تورم ، کم رشدی و فساد افسار گسیخته نجات دهد.
ناشناس
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۶
در ایران قححط الرجال مصنوعی درست کردن. 95 درصد مردم نقشی در حکومت ندارن غیر از رای دادن! در کشورای پیشرفته دنیا مدیران موسسات و نهادها و سازمان ها و از بین نخبگان کشور انتخاب میشوند چرا که متضمن عملکرد صحیح اون موسسه، نهاد و یا سازمان خواهند بود. اینجا باید در حلقه اون 5 درصد باقیمونده باشی تا در رده های مدیریت ارشد انتخاب بشی پس تعجبی نداره که عملا در مملکت قحط الرجال باشه. تو امریکا مدیران عامل موفقترین و معتبرترین شرکتها و موسسات و وزارت خونه ها و یا وکلای مجلس و روسای جمهور و ....همه از فارغ التحصیلان معتبرترین دانشگاه های آمریکا و کشورای دیگه هستن نه.......
عاطفه
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
درست میگین قحط الرجال نداریم فقط اجازه نفس کشیدن بهشون نمیدن
امیرمیلاد
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۶
دراین چنددهه بعدازانقلاب به بسیاری ازافراداجازه رشدداده نشدیا شرایطی پدیدآمدکه رشدنکنند
مهران صادقیان
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۶
یکی از مهمترین علل کمبود نیروهای اجرایی در سطح کلان ، تنگ نظری حیرت انگیز در انتصاب در مشاغل حساس می باشد که نتیجه آن عدم تربیت نیروهای کارآمد بوده است
پروسه ای که با هدف یک دست کردن حاکمیت از اواخر دهه شصت خورشیدی رقم خورد
و فسادهای اعجاب آور اقتصادی و اخلاقی و نزول شان مدیریتی را در کشور رقم زد.
وجود مراکز خاصی هم چون دانشگاه امام صادق ع و....این تلقی را در نخبه گان به وجود آورده است که گروه تمامیت خواه درون حاکمیت ، گویا برای مدیریت های کلان خود و جامعه ، نیازی به سایر منابع فکری کشور ندارد.
آیا با این همه خسران و...وقت آن نرسیده که تنگ نظری ها را کنار گذاشته و با گسترش حلقه مدیران ، جایی و فرصتی برای تربیت مدیران توانمند فراهم آوریم ؟
ناشناس
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۶
نسل اول و دوم نداره نظام ما نظام مردمی است و همه چیز متعلق به مردم فقر بدبختی ظلم رشوه بالا کشیدن بیت المال و عدالت مخصوصا و رانت و اقازاده ها که تمامی نداره
ناشناس
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۶
ملوک الطوایفی اداره میشود