صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۸۱۵۶
تاریخ انتشار: ۰۱:۳۸ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۵
دکتر سیدحسین موسویان، دیپلمات سابق ایران، در گفت‌و‌گویی با «دنیای اقتصاد» نقش لابی‌های ضد‌ایرانی در آمریکا را تشریح کرد.

موسویان که پیش‌تر و در زمانی که حسن روحانی ریاست تیم هسته‌ای را برعهده داشت، از اعضای ارشد و سخنگوی این تیم بود، تاکید می‌کند که لابی‌های ضدایرانی در آمریکا از چهار جبهه علیه جمهوری اسلامی فعال هستند و پنج هدف مشترک را پیش از برجام پیگیری می‌کردند که مهم‌ترین آن تلاش برای «تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران» بود. موسویان که بین سال‌های 1369 تا 1376 سفیر ایران در آلمان بوده‌است تاکید می‌کند که این لابی‌ها پس از توافق هسته‌ای هم با 11 هدف مشترک به فعالیت خود ادامه می‌دهند و اصلی‌ترین هدف آنان «شکست برجام و ایجاد شرایط مناسب برای بازگرداندن وضعیت ایران به شرایط قبلی، با هدف براندازی نظام است.» معاون اسبق سیاست خارجی و امنیت بین‌الملل شورای عالی امنیت ملی برای خنثی کردن اقدامات خصمانه این لابی‌ها 6 راهکار پیشنهاد می‌دهد و بر این باور است که «جمهوری اسلامی باید یک برنامه مشخص و موثر برای چنین هدفی داشته باشد؛ برنامه‌ای که مورد اجماع باشد و به‌طور هماهنگ و در سطح ملی هم اجرا شود.» موسویان که اکنون به‌عنوان محقق دانشگاه پرینستون آمریکا فعالیت دارد، تاکید می‌کند که در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری برای شکل‌گیری فعالیت‌هایی برای مقابله با لابی‌های ضد‌ جمهوری اسلامی در آمریکا زمینه وجود دارد.

 

ریشه لابی‌گری در آمریکا به چه زمانی باز می‌گردد و اساسا نقش لابی‌ها در تعیین سیاست‌های داخلی آمریکا تا چه اندازه است؟

لابی‌گری در آمریکا چند دهه سابقه دارد که عمدتا توسط صهیونیست‌ها شکل گرفت و ظرف یک دهه نیز توانست تحول بنیادین در سیاست‌های آمریکا در مورد اسرائیل به‌وجود آورد. درمورد تاثیر لابی‌ها در آمریکا هم به یک جمله بسنده می‌کنم و آن اینکه در هیچ کشوری در جهان به اندازه آمریکا روی لابی‌گری سرمایه‌گذاری نشده و لابی‌گری هم در هیچ کشوری به اندازه آمریکا بر سیاست‌های این کشور و صحنه بین‌الملل تاثیر گذار نبوده و نیست.

این روزها ما شاهد فعالیت بیش از پیش لابی‌ها در آمریکا به‌ویژه علیه ایران هستیم. مثلا لابی «اتحاد علیه ایران هسته‌ای » که تلاش بسیاری برای تخریب برجام انجام می‌دهد، یکی از این لابی‌ها است. لابی آیپک هم که بیش از هر لابی دیگری مشهور است. زمزمه‌هایی از گسترده شدن لابی جی- استریت هم در آمریکا به گوش می‌رسد. سوال من دقیقا اینجاست:«در حال حاضر چند لابی در آمریکا له یا علیه برجام و ایران در حال فعالیت هستند و این لابی‌ها چه لابی‌هایی هستند؟»

اولا: کشورهای زیادی در آمریکا از جمله عربستان، ترکیه، ارمنستان، اروپا، جمهوری آذربایجان و کوبا اقدام به ساماندهی لابی‌گری در آمریکا برای تامین منافع ملی خود کرده‌اند. آنها به‌خوبی درک کرده‌اند که لابی‌گری در آمریکا چه تاثیر مهمی در تعیین سیاست‌های آمریکا دارد و سیاست‌های آمریکا هم چه تاثیر مهمی در روابط دوجانبه و بین‌المللی این کشورها دارد.

ثانیا: در مورد ایران هم حقیقت این است که لابی طرفداری از ایران در دوران گذشته ایجاد شد و لابی ضدایران در آمریکا که بعد از انقلاب اسلامی 57 شکل گرفته، روزبه‌روز تقویت شده و اقدام قابل توجهی هم برای دفع این توطئه‌ها صورت نگرفته است.

لابی‌های ضدایران در آمریکا در دوران مذاکرات هسته‌ای و با هدف ناکام کردن این مذاکرات رشد چشمگیری داشتند و بعد از توافق هم روزبه‌روز فعالیت این لابی‌ها برای فلج کردن برجام گسترده‌تر می‌شود. لابی‌گری‌های ضدایران هم ابتدا توسط صهیونیست‌ها شکل گرفت اما در دوران مذاکرات هسته‌ای تا به امروز سعودی‌ها و برخی از دیگر کشورهای عربی، گوی سبقت را از صهیونیست‌ها ربوده و سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی کردند و روز به روز آن را افزایش می‌دهند و قراردادهای بزرگی با شرکت‌های لابی‌گری در آمریکا امضا کرده‌اند. بنابراین جبهه لابی ضدایران در آمریکا گسترش بی‌سابقه‌ای یافته و به لابی «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» و «آیپک» هم محدود نمی‌شود.

اهداف هرکدام از این لابی‌ها به تفکیک چیست؟ در روزهای اخیر گزارش‌هایی منتشر شده مبنی بر اینکه یک نهاد نیرومند غیردولتی به نام اتحاد علیه ایران هسته‌ای به شدت در حال فضا‌سازی و سم پاشی علیه برجام است و با نامه‌نگاری به شرکت‌های اروپایی آنان را از معامله با ایران منع کرده است. هدف اصلی این نهاد چیست و چه لابی‌های دیگری به موازات این نهاد در حال فعالیت علیه برجام و ایران هستند؟

لابی ضدایران از چهار جبهه فعال است: اول: جبهه صهیونیست‌ها، دوم: جبهه اعراب متخاصم که سعودی‌ها در راس آن قرار دارند،سوم: جناح نومحافظه‌کاران و بازهای داخل آمریکا و چهارم: ضدانقلاب برانداز به رهبری منافقین.

پنج برنامه و اقدامات مشترک لابی ضدایران قبل از برجام:

1- «تغییر رژیم» در ایران به‌عنوان هدف اصلی.

2- از ابتدای مذاکرات هسته‌ای هدفشان این بود که پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل کشانده تا ایران از سوی عالی‌ترین مرجع سیاسی و امنیتی جهان به عنوان کشوری تهدید کننده صلح و امنیت شناخته شود و قدرت‌های جهانی نیز در این مورد به اجماع برسند که متاسفانه موفق شدند.

3- اعمال تحریم‌ها با اجماع بین‌المللی و با امضای هر پنج قدرت عضو شورای امنیت سازمان ملل سومین هدف کلیدی بود که موفق شدند.

4- تشدید تحریم‌های یکجانبه و چندجانبه چهارمین برنامه آنها بود که باز هم متاسفانه موفق شدند.

5- جلوگیری از توافق هسته‌ای قدرت‌های جهانی با ایران به منظور استمرار فشارها و انزوای ایران تا سقوط نظام جمهوری اسلامی دردستور کار آنها بود که این توطئه با برجام ناکام ماند.

برنامه یازده گانه جبهه لابی ضدایران در آمریکابعد از برجام: شما صرفا با مطالعه رسانه‌های آمریکا و جهانی متوجه خواهید شد که لابی ضدایران 11 برنامه به‌شرح زیر در دستور کار دارد:

1- شکست برجام و ایجاد شرایط مناسب برای بازگرداندن وضعیت ایران به شرایط قبلی با هدف «براندازی و تغییر رژیم» که هدف اصلی آنها است.

2- لجن مال کردن برجام در افکار عمومی هدف دوم است. با مقالات و سخنرانی‌های مرتب به افکار عمومی آمریکا و جهان تلقین کنند که برجام برد
صد درصدی برای ایران بود و آمریکا و جامعه جهانی هم کاملا باخت.

3- سوم متهم کردن اوباما و تیمش به اینکه در قضیه برجام به ایران باج داد و به آمریکا و اسرائیل و متحدان عربش خیانت کرد.

4- جلوگیری از ورود شرکت‌های آمریکا، اروپا و غرب برای تجدید روابط اقتصادی و سرمایه‌گذاری و فاینانس. در این مورد برنامه بسیار حساب‌شده و جامع و پیچیده و چند لایه‌ای تنظیم شده که در حال اجرا است.

5- بلوکه کردن هرتحول مثبت جدید در جهت گشایش کار آمریکا و غرب با ایران.

6- تخریب و از میدان به‌در کردن همه افراد و سازمان‌ها و ارگان‌های آمریکایی و ایرانی که در جهت جلوگیری از حمله نظامی آمریکا به ایران و فروپاشی نظام بین‌المللی تحریم‌ها از طریق یافتن راه‌حل مسالمت‌آمیز برای بحران هسته‌ای تلاش کردند و می‌کنند.

7- تشدید اتهامات در مورد تروریسم و حقوق بشر علیه ایران.

8- بهره‌برداری تبلیغاتی انتخاباتی از فعالیت‌های ضدبرجام برای تخریب دولت اوباما و دموکرات‌های وفادار به برجام.

9- جلوگیری از نفوذ و قدرت ایران در منطقه.

10- ایجاد زمینه‌ها و آماده‌سازی‌های لازم در هر دو کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا. در این مورد سرمایه‌گذاری بیشتر روی هیلاری کلینتون انجام می‌شود چون احتمال می‌دهند او پیروز انتخابات باشد. اینکه برخی از نومحافظه‌کاران تندرو آمریکا مثل پل ولفوویتز از کلینتون حمایت می‌کنند نیز بخشی از این سناریو است.

11- نفوذ در سایرکشورها همچون اروپا، کشورهای مسلمان، ژاپن و کانادا و حتی روسیه و چین درجهت پیشبرد اهدافشان.

آیا در آمریکا لابی وجود دارد که به نفع برجام فعالیت کند؟نقش لابی اعراب و لابی مخالفان ضدانقلاب در آمریکا درباره برجام تا چه حد است؟

لابی قدرتمند و قوی در آمریکا، لابی ضدبرجام است. منتها یک لابی خودجوش به نفع برجام به‌وجود آمد. بخشی از این لابی را خود آمریکایی‌ها تشکیل دادند. اینها افرادی در رسانه‌ها و دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی و تینک تنک‌ها و سازمان‌های غیردولتی بودند. هدف آنها تامین مصالح ملی خود آمریکا بود و نه ایران؛ آنها معتقد بودند که حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان خسارت محض بوده و نباید این اشتباه با حمله به ایران تکرار شود و بنابراین دنبال راهکار دیپلماتیک و صلح‌آمیز بودند.

بخش دوم لابی اروپایی‌ها بودند که در داخل آمریکا به نفع دیپلماسی لابی می‌کردند چون آنها هم مخالف حمله نظامی آمریکا به ایران بودند و خواهان تجدید روابط اقتصادی با ایران.

بخش سوم هم ایرانی‌های مقیم آمریکا بودند که به‌خاطر علایق ملی مخالف جنگ و تحریم بودند. مجموعه کار این لابی قابل مقایسه با لابی ضدایران نبود، به‌ویژه اینکه لابی ضدایران از حمایت کنگره آمریکا هم برخوردار بوده و هست. منتها چون دولت آمریکا به دنبال حل مسالمت‌آمیز پرونده هسته‌ای ایران بود، در مجموع توانستند بر افکار عمومی آمریکا و جهان تاثیر مثبت و مهمی داشته باشند.

آیا راهی برای مقابله با لابی‌ها و نهادهایی مانند «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» وجود دارد؟ خودتان در چند سال گذشته در خط مقدم دیپلماسی عمومی ایران از منافع کشور دفاع کرده‌اید به‌طوری‌که برخی از رسانه‌های داخلی و خارجی شما را روابط عمومی نظام جمهوری اسلامی و برجام در خارج از کشور خوانده‌اند. با این تجربه‌ای که کسب کرده‌اید، آیا فکر می‌کنید که اساسا ایران در وضعیتی قرار دارد که بتواند یک لابی قدرتمند به نفع خود در آمریکا ایجاد کند؟ آیا این اقدام شدنی و عملیاتی است؟

حتما هست و زمینه آن هم از همیشه فراهم‌تر است. منتها شش شرط دارد:

اول: جمهوری اسلامی به‌عنوان یک نظام، این ضرورت را قبول داشته باشد که من در این مورد مطمئن نیستم. مدتی قبل یک مقاله‌نویس نیویورک‌تایمز مقاله‌ای علیه عربستان نوشت. بلافاصله سلمان وزیر دفاع عربستان او را دعوت کرد و پذیرایی مفصلی از او کرد و شخصا هم دو ساعت با او نشست و حرف زد. شما آیا می‌توانید تصور کنید ما چنین روش‌هایی داشته باشیم؟ احتمالا برخوردی که با چنین خبرنگاری می‌شود این است که به او ویزای ورود به ایران ندهند. اخیرا یکی از ژورنالیست‌های آمریکایی که درحمایت از برجام و تعامل با ایران زیاد مطلب نوشته و سخنرانی کرده، ازمن سوال کرد که در دوره آقای احمدی‌نژاد من دوسه بار به ایران دعوت شدم و با وزیر برایم ملاقات گذاشتند و کلی تحویلم گرفتند منتها الان یک‌سال است که می‌خواهم به ایران بروم اما به من ویزا هم نمی‌دهند.

دوم: در جمهوری اسلامی یک برنامه مشخص و موثر برای چنین هدفی، مورد اجماع باشد و به‌طور هماهنگ و در سطح ملی هم اجرا شود.

سوم: رابطه فعال با همه افراد و مراکز علمی و تحقیقاتی و آکادمیک و سازمان‌ها و نهادهایی که در آمریکا خواستار کاهش تشنج و درگیری و تقابل با ایران بوده و هستند و در مخالفت با حمله نظامی و تحریم ایران در مقابل لابی اعراب تکفیری و صهیونیسم ایستاده و سخنرانی و مصاحبه کرده و مطلب نوشته و می‌نویسند، برقرارشده و حمایت شوند. ابدا هم به حمایت مالی جمهوری اسلامی نیاز نیست.

چهارم: از هرسخن و رفتاری که می‌تواند مورد بهره‌برداری جناح صهیونیست‌ها و جبهه لابی ضدایران قرار گیرد، بپرهیزند.

پنجم: جمهوری اسلامی برای خنثی کردن برنامه یازده‌گانه لابی ضدایران که در بالا برشمردم، برنامه‌ریزی کند. اجازه هم ندهد که عده‌ای در داخل با شعارهای به‌ظاهر انقلابی دانسته یا ندانسته همان اهداف یازده‌گانه را تامین کنند.

ششم: مراقب نفوذ جبهه لابی ضدایران در داخل برای عملیاتی کردن اهداف شومی که برشمردم باشند. بالاخره سعودی‌ها و صهیونیست‌ها درمقابل هر 100 دلاری که برای نفوذ در آمریکا خرج می‌کنند، قاعدتا بعید نیست که 10 دلار هم در داخل ایران هزینه کنند. اخیرا جناب امیر عبداللهیان معاون سابق وزیر خارجه و مدیر فعلی بین‌الملل مجلس در مصاحبه‌ای نکته مهمی را گفتند که: «عربستان سعودی 10 یا 12 ساعت قبل از اینکه حادثه‌ای در مقابل سفارتش روی دهد و چند ساعت قبل از اینکه اصلا تجمعی در مقابل سفارت تشکیل شود، به برخی از سفارتخانه‌ها در تهران یادداشت آنی داده و گفته بود خودروهای دیپلماتیک خود را فورا به فروش می‌رسانیم؛ یعنی قبل از اینکه اتفاقی برای سفارت بیفتد، عربستان در راستای تنش‌آفرینی تصمیم خودش را برای قطع رابطه گرفته بود.» معنی این مطلب هم می‌تواند این باشد که سعودی‌ها توسط عوامل نفوذی خودشان چنین حادثه‌ای را طراحی کرده بودند.

اما بد نیست اینجا نکته‌ای هم در مورد خودم بگویم؛ اینکه این اغراق است که من روابط عمومی نظام یا برجام در آمریکا یا خارج هستم و واقعا هیچ ارتباط و هماهنگی با داخل کشور نداشته‌ام و حمایت هم نشده‌ام. به تشخیص خودم و به‌عنوان وظیفه ملی و دینی، درطول چند سال اقامت در آمریکا شبانه‌روز در سطح افکار عمومی آمریکا و جهان سعی کردم با انجام سخنرانی، مقاله، مصاحبه و انتشار کتاب در مقابل جبهه لابی ضدایران بایستم و برای حل مسالمت‌آمیز بحران هسته‌ای و رفع تحریم‌ها و پذیرش حق غنی‌سازی ایران و خروج پرونده از فصل هفت منشور سازمان ملل تلاش کنم.

در این راستا و طبیعتا با جوسازی و فشار و تخریب سنگین جبهه لابی ضدایران در آمریکا مواجه بوده و روزبه‌روز هم بیشتر شده و می‌شود در حدی که منافقین که مجری دستورات سعودی‌ها و صهیونیست‌ها هستند، بعد از ده‌ها بیانیه و مقاله و فیلمی که علیه من ساختند و منتشر کردند، به اوباما رئیس‌جمهوری آمریکا نامه سرگشاده نوشته و من را مزدور و مامور جمهوری اسلامی خوانده و هدف فعالیت‌های من را هم تغییر رژیم در آمریکا خوانده‌اند و همین مطالب را هم به تک‌تک اعضای کنگره نوشته‌اند و درحال لابی هستند.

اما متحیرم از اینکه همزمان و همراه با تخریب‌های لابی ضدایران در آمریکا، جوسازی‌های گروهی هم در داخل ایران با طرح اتهامات دروغ و بی‌اساس و نخ‌نما افزایش یافته است. در این مورد نمی‌خواهم قضاوت کنم. این وظیفه دستگاه‌های سیاسی و امنیتی کشور است بررسی کنند که آیا این حادثه اتفاقی است، یا صرفا بخشی از دعوای جناحی برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است یا بخشی از طرح سرمایه‌گذاری لابی ضدایران در داخل ایران است تا همه عواملی که در آمریکا در مقابل صهیونیست‌ها و منافقین و اعراب تکفیری ایستاده‌اند را از داخل زخمی کرده و از پیش روی خود بردارند.

ارسال نظرات
ناشناس
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
تمام مقاله =لابيهاي پشت پرده (ايران +آمريكا+ انگليس)