راه انداختن بساط تاب بازی برای کودکان با استفاده از طناب و شاخه محکم یک درخت بخش ثابت جشن های ترکمن هاست. آن روز اما جشن سالانه ترکمن ها در روستای «کرد آق قلا» به عزا تبدیل شد. خدیجه 7 ساله در تاب خوردن زیاده روی کرد، طناب دور دستش پیچید و بعد از یک دور چرخیدن بین زمین و آسمان، دست چپ دخترک از آرنج قطع شد. در حالی که همگان برای آینده دخترک تاسف می خوردند، «خدیجه پقه» همان روز در بیمارستان مادرش را دلداری می داد و می گفت: «غصه قطع دستم را نخورم، خواهی دید که بدون این دست هم بهتر از بقیه زندگی می کنم»! خدیجه 7 ساله پس از مرخصی از بیمارستان و بهبود نسبی حالش، پای دار قالی و چرخ خیاطی نشست و به مرور همه فوت و فن های آن را آموخت. از همان دوران برای خودش درآمد مستقل داشت و در عین حال در کشاورزی هم عصای دست پدرش بود. «خدیجه پقه» با وجود نقص عضو به آسانی ازدواج کرد. خودش می گوید: «به این دلیل که به همه ثابت کردم با وجود نقص عضو از دیگران موثرترم». او 6 فرزند دارد و یک دستی همه شان را به بهترین شکل بزرگ کرده است. نیازمندی فرزندان خدیجه به او فراتر از «وابستگی» طبیعی هر فرزندی به مادر خویش است، بلکه کمیت این خانواده ترکمن از پدر گرفته تا فرزندان بدون حضور خدیجه لنگ است. «خدیجه پقه» در 57 سالگی همچنان مشغول بافتن فرش، گلیم، جاجیم و ... است. محصولاتش را در بازار می فروشد و درآمد مناسبی از این راه بدست می آورد. او همچنان با علاقه در کنار شوهرش کشاورزی می کند. خانم پقه معتقد است کار کردن احساس جوانی و باور توانایی را در وجودش جاری می کند. او هرازگاهی پای درختی که آن روز شاهد قطع شدن دستش بود، حاضر می شود و به آن لبخند می زند.
زنده باشی مادر.
اگر نحوه بافت فرش ها وکارهای هنرمندانه اش به خوبی معرفی شود ارزش کارهایش نیز از نظر مادی می تواند بیشتر از نمونه های مشابهش باشد چون عملا دست باف نیست وشاید اسمش را بتوان "دست و پا" باف نامید واین هنر است ونشان از عزم والای این خانم.