عبدالرضا داوری از چهره های نزدیک به احمدی نژاد در صفحه ی خود در یکی از شبکه های اجتماعی خاطره ای از رئیس جمهور سابق منتشر کرده است.
عبدالرضا داوري نوشت: اواخر فروردین امسال در یکی از جلساتی که خدمت دکتر احمدی نژاد بودم، بحث به دوران تحصیلات دکتری ایشان افتاد و دکتر احمدی نژاد خاطره ای را تعریف کرد که جالب و خواندنی است.
دکتر احمدی نژاد گفت: «زندگی من در 45 سال اخیر تماما درگیر مساله انقلاب اسلامی بوده است اما سال 1376 که مدرک دکترایم را گرفتم مدام در ذهنم این درگیری بود که آیا بدون مدرک دکتری نمی توانستم در خدمت انقلاب باشم و آیا اخذ مدرک دکتری و عضویت در هیئت علمی دانشگاه، برای رویکردهای شخصی ام بوده یا تلاش در مسیر انقلاب اسلامی؟»
دکتر احمدی نژاد در ادامه گفت: «این دغدغه ذهنی تا سال 1380 با من بود. دهه فجر سال 80 یک شب خوابی دیدم که این دغدغه ام را بر طرف کرد. خواب دیدم با پژویی که آن زمان داشتم، در جاده هراز، از تهران به سمت شمال رانندگی می کنم و یک شیخ هم که البته نامش را نمی برم کنارم نشسته بود.
در جاده هراز گردنه ای هست که وقتی به آن گردنه می رسید، قله دماوند ظاهر می شود. وقتی به این گردنه رسیدیم و کوه دماوند رویت شد ناگهان دیدم در وسط جاده 3 صندلی گذاشته شده است، در دو صندلی امام خمینی و مقام معظم رهبری نشسته بودند و صندلی سوم خالی بود. پژو را کناری پارک کردم و به همراه شیخی که همسفرم بود به سمت امام و آیت الله خامنه ای رفتیم. من در کناری ایستادم اما آن شیخ همسفر ما مدام تلاش می کرد تا روی صندلی سوم بنشیند که امام خمینی به او اجازه نداد.
داوري نوشت: ناگهان امام خمینی رو به من کردند و با حالت تحکم گفتند: «آقای دکتر احمدی نژاد! بفرمایید روی این صندلی بنشینید!». این گفته امام خمینی باعث شد تا آن شیخ به کناری رود و من بر روی صندلی کنار امام خمینی و آیت الله خامنه ای بنشینم.»
به نوشته داوري، دکتر احمدی نژاد در پایان گفت: «در همین لحظه از خواب پریدم و دیدم که نزدیک اذان صبح است. از اینکه امام خمینی مرا در خواب با عنوان «دکتر احمدی نژاد» مورد خطاب قرار داده بود احساس کردم که تحصیلات دکترایم حتما در خدمت انقلاب اسلامی خواهد بود و همین خواب و خطاب امام خمینی باعث شد تا دغدغه چهار ساله ام پس از دوره دکتری برطرف شود.»
منبع: نامه نیوز
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
من نه طرفدار احمدی نژادم نه طرفدار هاشمی،
نه خواب ها و خاطره های هاشمی رو باور می کنم نه خواب ها و خاطره های احمدی نژاد رو.
اما شماها اینقدر عقده ای و حزبی هستین که خواب یکی رو باور می کنید اما یکی دیگه رو نه.
خدا شفاتون بده
فرارو! مرد باش و نظرمو منتشر کن
بقيه اش زياتى بخودت زحمت دادى محموداقا
گاهی دلش میخواهد خواب ببیند .
بفرمایید کشور را مستعمره چین و روسیه کنید
یادمان نمی رود که ایشان در یکی از خاطرات خود از سفرهای خارجی نقل می کرد: « کودکی که به پشت مادرش بسته بود وقتی چشمانش به من افتاد ذوق زده شده و هی میگفت : مامود مامود ! » .
ما می خواهیم قدر این جوک ساز جوک صورت و جو ک سیرت و جوک روش و جوک منش را بدانیم اما تاسف آور آنکه بسیار پرهزینه است!
فقط نگفتن ادامه سریال چه روزهای پخش میشه ؟!!
وای ی ی ی بر ما
خخخخخخخخخخخخخ
نگفتن کدومشون بوده
نگفتن کدومشون بوده
شاعر به جفنگ آید.......
يادت مياد
امشب زود بخواب حتما مى بين
خدايا ما را از اين خوابهاى عوامفريب نجات بده
من که باور کردم شما اگر نکردید برید ایمانتون رو قوی کنید.