فرارو- نگاه به مسئله طلاق از بالا اشتباه است. اگر ما بتوانیم طلاق را به ابعاد
طبیعی و غیرطبیعی آن تقسیم کنیم؛ می توان از مشکلات و تبعات آن پیشگیری کرد، وجه طبیعی طلاق به لحاظ ایدئولوژیک مسئله است اما مسئله
جامعه نیست. بنابراین ما باید نگاه کارشناسانه و علمی را جایگزین کلینگری و
نگاه از بالا کنیم.
دکتر سعید معیدفر، با بیان این مطلب در گفتگو با فرارو به واکاوی ابعاد سیر صعودی طلاق در جامعه ایرانی پرداخت و گفت: طلاق نه خود موضوع جدیدی است و نه پرداختن به آن جدید است. اما اینکه به طور کلی از طلاق به عنوان نوعی آسیب سخن بگوییم، اشتباه است. طلاق را نمیتوان فی نفسه یک آسیب تلقی کرد. کما اینکه مسائلی مانند بیکاری و اعتیاد فی نفسه آسیب اند. طلاق هنگامی یک آسیب خواهد بود که از حالت نرمال و طبیعی خارج شود.
وی ادامه داد: هنگامی که طلاق یک امر طبیعی باشد، تبعات آن میتواند آسیب و مشکل به حساب بیاید. عواقب طلاق بر روی زنان پیامدهای منفی تر و بلندمدت تری دارد، در حالی که بر روی مردان این تبعات کوتاه مدت تر خواهد بود. خصوصا اگر طلاق با عجله و نیاندیشیده شده و بدون ارزیابی دقیق صورت گرفته باشد. اما با این وجود، این تبعات بسیار کمتر از تبعات ادامه دادن اجباری به یک زندگی مشترک است.
دکتر معیدفر درباره انواع طلاق، توضیح داد: ما در جامعه دو نوع طلاق را مشاهده میکنیم؛ طلاق عادی و طبیعی و طلاق مَرَضی و مسئلهدار. طلاق عادی هنگامی رخ میدهد که میان زوجین راهی برای ادامه زندگی وجود ندارد و بهترین تصمیم است. این طلاق که در تمام جوامع امروزی وجود دارد، طلاقی است که به دلیل تغئیر در سبک زندگی و جابجایی ارزشها و عدم توانایی تطبیق شرایط جدید با قدیم به وجود میآید. ازدواجی که این طلاقها در زمینه خود دارند، ازدواجیهایی کم دوام است که به دلیل مدرن شدن جامعه و تفاوت انسانها با یکدیگر و پیچیدگی اشکال زندگی رخ میدهد، که میتوان گفت جلوی این اشکال از طلاق را نمیتوان گرفت.
سعید معیدفر در ادامه گفت: بعد آسیبگونه طلاق که در بعد غیرطبیعی آن نهفته است، حاصل شرایط نامناسبی است که جامعه دلیل به وجود آمدن آن است؛ شرایطی مانند فقر، تورم، بیکاری، عدم شناخت دو جنس از یکدیگر و غیره. شرایطی که میتواند به نظام خانواده آسیب وارد کند.
وی گفت: آنچه که امروز نسبت به آن هشدار داده میشود، بیش از همه به دلیل عدم توانایی تمییز بعد طبیعی و مَرَضی طلاق از یکدیگر است. دلیل این امر نیز پیچیده شدن مسائل و مشکلات است که نیازمند پژوهشهای عمیقتر از آمار و ارقام و دادههای رسانهای است.
عوامل اصلی طلاق مرضی
معیدفر با دستهبندی دلایل طلاق مَرَضی گفت: اولین دلیل شرایط بد اقتصادی حاکم در کشور است که سبب بیکاری و تورم شده است که باید آن را در اقتصاد کشور و سیاستگذاریهای اقتصادی جستجو کرد. دومین دلیل ازدواج نامناسب و بدون شناخت کافی دو جنس از یکدیگر است، که دلیل این امر تاکید بیفایده و غیرکارشناسانه بر "تفکیکهای جنسیتی" است که بدون توجه به بطن جامعه در تصمیمات هر روزه بر طبل آن بیشتر کوفته میشود.
ازدواجها در جامعه در حال "خیابانیشدن" است
معیدفر در ادامه گفت: متاسفانه در حال حاضر شاهد خیابانی شدن ازدواج ها هستیم. دلیل این امر وجود نداشتن کافی برای آشنایی عمیق زوج ها است. وقتی که فضاها و عرصههای عمومی وجود نداشته باشند، جاذبههای کاذب پیش میآید که در نتیجه سبب ازدواجهای غلط میشود.
دلیل سومی که میتوان از آن به عنوان دلیل پدیدآمدن طلاقهای غیرطبیعی در جامعه نام برد، مداخلات در زندگی زوجین، چه از طرف جامعه و خانواده و چه از طرف دولتهاست. این مداخلات میتواند به مشکلات دامن بزند. باید در جامعه نوعی همت و تلاش جمعی برای از بین بردن این مداخلات به وجود بیاید که تا کنون به وجو نیامده است.
مشاورههای پیش از ازدواج جایگزین شناخت عمیق نخواهد شد
دکتر معیدفر در ادامه و در رابطه با مشاورههای پیش از ازدواج گفت: مشاورههای پیش از ازدواج قطعا بی تاثیر نیست، اما تاثیر آن مقطعی و سطحی است. هنگامی که در جامعه شرایط عقلانی برای ازدواج وجود نداشته باشد، در نهایت افراد در تصمیمات خود به طلاق میرسند. در کنار این نوع از مشاورهها جامعه باید بتواند شرایط عقلانی انتخاب زوج را برای افراد فراهم کند، در غیر اینصورت این مشاورهها حتی در حالت اجباری آن، تاثیر چندانی نخواهند داشت و مشکلات جدی و ریشهای را حل نخواهند کرد.
راهحل جلوگیری از طلاق
دکتر سعید معیدفر در انتها گفت: ما اگر خودمان را در جایگاه جوانان قرار دهیم، خواهیم دید که معیارهای آنها متفاوت است. نوع اول و طبیعی طلاق و جدایی دیگر در ذهن اکثر افراد مسئله نیست و بدل به امری عادی شده است. شناسایی روند طلاق، نیازمند آن است که به متن جامعه و افراد برویم تا بتوانیم برخورد مناسبی با مسئله داشته باشیم.
معیدفر ادامه داد: نگاه به مسئله طلاق از بالا اشتباه است. اگر ما بتوانیم طلاق را به ابعاد طبیعی و غیرطبیعی آن تقسیم کنیم؛ بسیاری از مشکلات و تبعات آن قابل پیشگیری خواهد بود؛ وجه طبیعی طلاق به لحاظ ایدئولوژیک مسئله است اما مسئله جامعه نیست. بنابراین ما باید نگاه کارشناسانه و علمی را جایگزین کلینگری و نگاه از بالا کنیم.
واقعا" متاسفم
اينو بايد همه درك كنند. بابا ادامه دادن اجباري يعني خيانت يعني جنايت.
مردی که "نمیتونه" خرج خودش رو در بیاره اجبارا داره به زندگی مشترک ادامه میده