فرارو- دکتر هوشنگ عطاپور - بعضی وقت ها، انتقاد از خویشتن، بهتر از تعریف و تمجیدی است که شاید به جا هم باشد. زیرا؛ صرفاً خطاهای دیگران را دیدن و از نقص و اشتباه خود غافل ماندن، می تواند فاجعه بار باشد.
مطلبی که در ذیل می آید، دغدغه و دل نگرانی بسیاری از حامیان زجرکشیدهی «دولت تدبیر و امید» در استان هاست که علیرغم توانمندی های بسیار، در حاشیه مانده اند و دردمندانه شاهد تصرف خانهی خود، توسط مهمانانی هستند که هر روزهم پرمدعا تر میشوند. به ویژه آن که، کسی هم نیست که به سخنان و نصیحت های دلسوزانه اشان گوش دهد! سیاست پیشگانی هم که پا بر شانه های این حامیان بی توقع، صاحب ِمنصب و مقامی شده اند، "یا در دسترس نیستند و یا این که تلفن همراهشان برای همیشه خاموش شده است"!
اما اصل مطلب...
وضعیت فعلی «دولت تدبیر و امید» در سطح استان ها، بی شباهت به "کشیده شدن ترمز قطار توسط مسافری نیست که از ترس خطری موهوم تصمیم به توقف قطار گرفته است!"
اکنون یک سال از عمر دولت می گذرد، ولی هنوز بسیاری از فرمانداران و مدیران دولت قبل با آرامشی بی نظیر، گرم فعالیت های اداری خویش هستند. هنوز نسیم تغییرات در وزارتخانه ها، بعضی مدیران کل دستگاه های اجرایی را در استان ها نوازش نداده است. و هنوز هم فرصت، منابع و امکانات کشور را مدیران باقیمانده از دولت قبل در اختیار دارند!
مگر نه این است که همه – اصلاح طلب و اصول گرا- اتفاق نظر دارند که بخش عمده ای از مشکلات و معضلات کشور ناشی از سوء مدیریت ها و بی تدبیری هاست نه تحریم ها؟ مگر واحد متناظر دولت در سطح استان ها، مجموعهی دستگاه های اجرایی تحت مدیریت استاندار هر استان نمی باشد؟
مگر بخش عملیاتی و اجرایی دولت، شعبات وزارتخانه ها و نهادهای عمومی در سطح استان و شهرستان نمی باشند؟ مگر جمع جبری فعالیت های استان ها - موفق یا ناموفق - کارنامه دولت را تشکیل نمی دهد؟
حال، آیا وزراء، روسای سازمان های مرکزی و استانداران، می خواهد آزموده هایی با کارنامه ی مردودی را مجدداً بیازمایند؟
افرادی که امتحان خود را پس داده و بر اساس تفکرات، باورها و توانایی هایی که بایسته و شایستهی دو دولت قبل بود در مصدر امور اجرایی قرار داشتند، می توانند مجری سیاست های دولتی باشند که از نظر شکلی، ماهوی و جهت گیری در تضاد آشکار با سیاست های دولت گذشته است؟
مگر مدیر اجرایی، «روبوت» است که با تغییر دولت ها، سخت افزار و یا نرم افزار وی را حذف(Delete) نمود و برنامه ی دیگر منطبق باسیاست های دولت جدید در آنها نصب(install) کرد و یا ارتقاء داد(Upgrade)؟
مدیران باقیمانده از دولت قبل، چه در سطح وزارت کشور و چه در سطح دستگاه های اجرایی، افرادی هستند که در پایان دولت قبل، عدد و رقم مستندی از عملکرد 4 و 8 ساله ی خویش نتوانستند ارائه بدهند! به عنوان نمونه و با کمال تاسف و تاثر، خود شاهد بودم که استاندار همان دولت دراستان آذربایجان غربی، در جلسه ی تودیع، از چهار سال استانداری خود حتی نتوانست یک عدد ورقم ساده از آن همه اقداماتی که ادعا می کردند در دولت نهم و دهم در کشور انجام داده اند ؛ارائه نماید و تنها به موعظه و پند و اندرز پرداخت. وقتی که نوبت به استاندار دولت تدبیر و امید رسید ؛ گفت که "فلانی چرا به مردم نگفتی رتبه ی درآمدی این استان را به 28 کشوری تنزل دادی؟(قریب به مضمون)"
حال دوستان و همقطاران همان استانداران و فرمانداران دولت قبل، در نهادهایی که مستقیماً زیرنظارت، سرپرستی و مدیریت «دولت تدبیر و امید»هستند ؛ به مانع اساسی برای تغییر مدیران استانی باقیمانده از دولت دهم تبدیل شده اند!
استانداران محترم و وزراء، باید این نکته را قبول بکنند که دولت قبل با ایجاد فضای امنیتی، کمر به حذف دائمی نیروهای کاردان، نخبه و مدبری بسته بود که در طی سی سال گذشته و در دولت های کارآمد انقلاب اسلامی، با صرف هزینه های سنگین به بودجه و امکانات ملی، تربیت شده بودند. واقعیت آن است که در دوره ی دو دولت قبل ، برای بسیاری از مدیران دلسوز متعهد و انقلابی نظام که حتی از خانواده ی محترم شهدا، جانبازان، آزادگان بودند؛ صرفاً به خاطر مخالفت باسیاست های دکتر احمدی نژاد ، پرونده سازی شد. بسیاری از مدیران دلسوز نظام، تنها به گناه اصلاح طلب بودن، فتنه گر، جاسوس و ... نامیده شدند.
البته اقتدارگرایان، خود می دانستند که تسلط آنها بر قدرت، زیاد پایدار نخواهد بود، و دیر یا زود، مردم آگاه و انقلابی ایران، آنها را از اریکه ی قدرتی که شایستگی آن را نداشتند، به زیر خواهند کشید. به همین دلیل، با دوراندیشی که جزو خصلت همهی اقتدارگرایان است، سعی نمودند که «کارخانهی حذف» خود را طوری طراحی نمایند که بعد از آنها نیز همچنان فعال باشد که متاسفانه همچنان فعال است...!
متاسفانه الان ، مشاهده می شود که خود بدنهی دولتی که باید سریعاً راه را برای تغییر و تحول مدیریتی، روان و تسهیل نماید؛ «ترمز تغییرات را کشیده است» و دست استاندار، فرماندار، را در جذب نیروهای همسو، حامی، طرفدار و مدافع دولت بسته اند.
وزارتخانه ها و روسای سازمان ها و نهادهای عمومی غیر دولتی، به بیماری روزمرگی مبتلا شده و پس از یک سال از گذشت عمر دولت، نه تنها مدیران قبلی را عوض نکرده اند؛ بلکه بعضی از آنها را در اجابت خواست نمایندگان، در مسوولیت های ملی و استانی ابقاء کرده و حتی تاکنون سری به استان ها نیز نزده اند که درد دل کارکنان خود را بشنوند. دفاترشان نیز به روی کارشناسان استانی و شهرستانی مدافع دولت بسته است.
«آفت مرکز زدگی» و تشریفات اداری، ارتباط موثر بین وزرا و مدیران کشوری را با کارشناسان و نخبگان طرفدار دولت قطع نموده و اکنون نیز ارتباط کارشناسان حامی دولت با وزراء و روسای سازمان های مرکزی، از طریق مدیران قبلی برقرار می شود که البته آن هم یک سویه و ناکارآمد است.
باید بدون هر نوع اغماضی، تاکید گردد، "برخلاف شخص رئیس جمهور که از سرعت و اقتدار و جسارت کافی در حوزه های مسوولیت خود برخوردار هستند ، برخی وزرا و استانداران شان، هنوز یخشان آب نشده و مقهور و مرعوب سیاه نمایان باقیمانده از دولت قبل و فشارهای نمایندگان افراطی شده اند. در استان هایی هم که نمایندگان کاری به استانداران ندارند ، خود نماینده ی دولت از تحرک کافی برخوردار نیست.
نگارنده این انتقاد را در سال اول دولت تدبیروامید از مدیران پایه می کنم.چون هم سابقه و هم تجریهی تاریخی از این نوع رفتارهای کند و ناخوشایند دارم. زیرا اگر زود نجبند و سریعا تصمیم نگیرند، پیش از آن که به خود آیند؛ باد بی تدبیری و سهل انگاری آنها را خواهد برد و مردم از دولت تدبیر و امید رویگردان خواهند شد. زیرا مهمترین تاکتیک رقبا، دلسردی زودرس مردم از دولت تدبیر و امید است!
مردم عقد اخوت با کسی نبسته اند. مردم به دولت تدبیر و امید، رای داده اند که منشا تغییرات اساسی در حوزهی قوهی مجریه در کشور باشند، نه اینکه کابینه ای در تهران تشکیل شود و استان ها به سبک و سیاق قبلی اداره شوند.
از یاد نبریم که بخش عمده ای از مرجع رأی این دولت، به نخبگانی بر می گردد که در دورهی دو دولت گذشته، به حاشیه رانده و تحقیر شده بودند. اما همین مراجع آرای متعهد به آرمان های اصلاحات بودند که باردیگر مردم را به «تغییر» امیدوار نمودند و آنها را بار دیگر پای صندوق های رای کشاندند.
دولت باید به جد و با قدرت، عملکرد استان ها را رصد بکند و انجام تغییرات مدیریتی را از وزرا، روسای سازمان ها و استانداران بخواهد. اگر نسیم تغییرات همسو کننده با سیاست های دولت تدبیروامید ، به استان ها نرسد، اگر همچنان کسانی که در ستادهای دکتر روحانی صبح تا شام زحمت می کشیدند و مردم را بسیج می کردند؛ در حاشیه ها بمانند - با عناوین مختلف- و کسانی که حتی یک دقیقه برای دولت تدبیر و امید، نه تنها زحمت نکشیدند، بلکه حتی ستادهای دکتر روحانی را در شهرستان ها می بستند و فعالین ستادها را مسخره و تخریب می کردند، در حرکتی خزنده، بار دیگر بر مسوولیت های اجرایی تکیه بزنند و پنجه به روی حامیان واقعی دولت تدبیر و امید بکشند و خود را «معتدل» بنامند، باید در همین لحظه از عمر دولت اعلام نمود که، "خطر در کمین است و انتخابات مجلس شورای اسلامی دو دستی تقدیم رقبا خواهد شد".