فرارو- قاسم توکلی؛ «انسانها نه صرفاً برای زیستن، بلکه برای خوب زیستن، به زندگی در جامعه ادامه می دهند.» شاید به جرات بتوان گفت که فراهم آوردن شرایطی برای «خوب زیستن» وجه مشترک تمام کسانی بود که در 24 خردادماه سال جاری به حسن روحانی رای دادند. آن ها که مایل بودند در کنار چرخ سانتریفیوژها «چرخ زندگی» شهروندان هم بچرخد. آنها که از ادعای«مدیریت جهان» خسته شده بودند و فشار «کاغذپاره های تحریم» را بر زندگی عینی خود حس می کردند. آنها که گوششان از وعده های مکرر و امروز و فردا کردن برای «فروپاشی غرب و نظام سرمایه داری» آزرده شده بود و خواهان گشودن عزت مندانه و هوشمندانه درهای کشور به روی جهان خارج بودند.
مردم در یک خرداد پرهیجان دیگر به دخالت برخی نظامیان در سیاست و اقتصاد نه گفتند، مردم به «بی عدالتی» نوکیسه گان مدعی «عدالت محوری» نه گفتند، مردم به «دیپلماتهای مانوی مسلکی» که به شکل ساده انگارانه ای جهان پیچیده سیاست را عرصه تقابل خیر و شر می دیدند نه گفتند. مردم به «معجزه» و «هاله نور» و برگزیدگان موهوم «عالم ماوراء» چنین پاسخ دادند: «از طلا گشتن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید.»
اما عقبه فکری جریانی که طی 8 سال کشور را به خطرناک ترین ورطه ها کشاند هنوز فعال است، آنان که باید پاسخگوی اقدامات دیروز خود باشند امروز از موضع طلبکار به تقابل با دولتی برخاسته اند که هنوز حتی برآورد دقیقی از عمق و شدت آسیبهای اقتصادی و اجتماعی سالهای اخیر ندارد. (وزیر نفت در هفته گذشته خبر از کشف فسادهای اقتصادی دیگری همانند پرونده بابک زنجانی داده است!)
آقایانی که می گفتند «اطاعت از احمدی نژاد، اطاعت از خداوند است.» (روزنامه اعتماد. شماره 2025. 22/5/88) و برای 8 سال، کشور را لابراتوار فرضیه های غیرعلمی و اقدامات و نقشه های چندین و چند بار آزموده و بارها شکست خورده خود ساخته بودند امروز رفع تحریم ها و به سامان کردن نان و معیشت مردم را «انحطاط فکری» می خوانند. معیشتی که اگر نا به سامان شود، دین و اخلاق و عزت و سایر ارزش ها را نیز نا به سامان می کند.
آنها که تا دیروز به نام امام زمان (عج) بزرگترین فسادها و انحرافها و اختلاسها را رقم زدند و حتی ابایی از کشاندن پای آن حضرت به بازی سیاسی خود نداشتند امروز بار دیگر در زیر عَلَم «ارزشهای دینی» گرد آمده و اتهام زنی به دولتی را که رئیس جمهورش خود پرورش یافته حوزه دین است آغاز کرده اند.
آنان که تا دیروز به بهانه دور زدن تحریمها، مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش فرآورده های نفتی و... گلوی اقتصاد کشور را در مشت خود داشتند امروز که زمان تنش زدایی با جهان خارج فرا رسیده و قرار است همه چیز به روال قانونی و عقلانی خود بازگردد برآشفته اند و با تابلوی دفاع از ارزشها و خون گران بهای شهدای انقلاب و دفاع مقدس در مقابل دولت صف آرایی کرده اند. اینان همان اند که به قول فردوسی بزرگ «زیان کسان از پی سود خویش / بجویند و دین اندر آرند پیش.»
کسانی که در گذشته حتی یک بار نسبت به فساد و قانون شکنی اعتراض نکرده اند، کسانی که بر پرونده مرتضوی، رحیمی، مه آفرید خسروی، کهریزک، بابک زنجانی و... چشم پوشیدند امروز به نام دفاع از انقلاب و ارزشهای والای آن منتقدین فکری خود را متهم به «سکولاریسم»، «ماکیاولیسم»، «لیبرالیسم»، «بلغور کردن نظرات دیگران»، «پیروی از مجاهدین خلق» و... می کنند.
«بی سوادی» فقط ناتوانی در خواندن و نوشتن نیست، بی سوادی فقط این نیست که «ان. پی. تی» را «ام. پی. تی» بنویسیم. امروزه در عرصه سیاست بی سوادی، ناتوانی در درک معادلات پیچیده اقتصادی و سیاسی حاکم بر جهان است، امروز بی سوادی ندیدن آمار فساد و جرم و جنایت و تورم و بیکاری و فقر در داخل کشور است. بی سواد کسی است که رشد اقتصادی منفی 6 درصد را نمی بیند، بیسواد کسی است که نرخ 35 درصدی بیکاری (در برخی استانهای محروم 50 درصد) را نمی بیند، بی سواد کسی است که نمی بیند تنها در سال 92 و آن هم تنها در شهر تهران 2700 نفر به علت آلودگی هوا جان باخته اند، آلودگی ای که مهمترین علت آن مصرف بنزین بی کیفیت و غیراستاندارد است. (بنگرید به سخنان رییس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران در تاریخ 7 آذر 92)
بی سواد کسی است که نمی داند راه افتادن سونامی سرطان (با رشد حیرت انگیز 181 درصدی در سال 91) نتیجه مصرف بنزین غیراستاندارد بهعنوان سوخت است. (بنگرید به سخنان اخیر موید حسینی سخنگوی فراکسیون محیطزیست و توسعه پایدار مجلس در گفتگو با روزنامه شرق). بی سواد کسی است که زندگی 45 درصد مردم ایران در زیر خط فقر (آن هم با آمارهای سال 1391) را مخالف «عزت» نمی داند اما مذاکره با امریکا و پنج بعلاوه یک را مخالف عزت کشور می داند.
بی سواد کسی است که نرخ50 درصدی «شاخص فلاکت» زندگی مردم برایش اهمیت ندارد اما کراوات بستن یک استاد دانشگاه در سوئیس را مغایر آرمانهای انقلاب می داند، بی سواد کسی است که توافق ژنو را «ژنو-چای» (مترادف ترکمنچای) و مغایر با ارزشهای اسلامی می داند اما کاهش سن فحشا به 13 سال و قاچاق دختران ایرانی برای تن فروشی در دبی را مغایر با ارزشهای اسلامی نمی داند. بی سواد کسی است که با ذره بین بدنبال برجسته کردن معضلات اجتماعی کشورهای اروپایی و امریکا است اما مرگ سالانه 200 هزار نفر از شهروندان کشور خود را به دلیل اعتیاد و عوارض سوء آن نمی بیند! (بنگرید به
سخنان بابک دین پرست «معاون کاهش تقاضا و مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر»)
بی سواد کسی است که کسب رتبه سوم از حیث داشتن تورم اقتصادی در میان 161 کشور جهان و کسب رتبه 144 از میان 177 کشور جهان از حیث «فساد اداری» او را شرمنده نمی کند اما از انگلیسی صحبت کردن وزیر امور خارجه خشمگین و شرمسار است. برشمردن مصادیق بیسوادی بیش از این در این مقال نمی گنجد، سخن کوتاه کرده و با تبیین دو تجربه آسیایی یادداشت را خاتمه می دهم.
در شرایط فعلی دو راه پیش روی ماست، دو تجربه، دو انتخاب، دو گفتمان: چین و کره شمالی. دو تجربه متفاوت از یک مکتب واحد: سوسیالیسم. هر دو دارای حکومت متمرکز و اقتصاد دولت محور، هر دو معتقد به ارزشهای ضد غربی، هر دو چالشی هستند پیش روی امریکا اما براستی کدام یک موفق تر عمل کرده و توانسته است ارزشهای کشور خود را بهتر به جهان ارائه کند؟ امریکا هیچ رابطه و مذاکره ای با کره شمالی ندارد اما در پکن سفارتخانه دارد، با این وجود قضاوت کنید که کدام یک از آنها چالش جدی تری در مقابل امریکا هستند؟
آنکه از موضع ستیز و تهدید با جهان برخورد می کند بیشتر غرب را به چالش کشیده یا آنکه با جهان مراوده هوشمندانه دارد؟ رهبران چین 2014 پایبند به دیسیپلین انقلاب خود و در زیر تصویر بزرگ مائو کشوری ساخته اند مرفه، مقتدر، با عزت و کارآمد. اقتصادی ساخته اند که تمام بازارهای اروپایی و امریکایی را به تسخیر خود درآورده است. چین تا آنجا پیش رفته که به قول یکی از استراتژیست های معروف آمریکایی (فرید زکریا)، در حال ارائه «الگوی توسعه بدیل» در برابر الگوی توسعه غرب و امریکاست و از همین رو بزرگترین چالش پیش روی غرب در قرن 21 است! و دقیقا به همین دلیل تمرکز استراتژیک امریکا در قرن 21 از خاورمیانه به شرق آسیا انتقال خواهد یافت، نه برای مقابله با کره شمالی که برای مهار چین.
در سال 1979 نسیم «تغییر» در چین جهان سومی وزیدن گرفت، در سالهای دهه 90 چین درهای خود را به روی سرمایه گذاران خارجی باز کرد و در سال 2000 به سازمان تجارت جهانی پیوست و اکنون در حالی که اقتصادهای بزرگ جهان همچون ایالات متحده، (برخی از کشورهای) اروپایی و ژاپن (بعد از فاجعه فوکوشیما) با بحرانی عظیم دست و پنجه نرم می کنند، چین همچنان روند تبدیل شدن به بزرگترین قدرت اقتصادی در جهان را طی می کند. در حال حاضر هدف بلند مدت چین دستیابی به سهم 20درصدی از کل تولیدات جهانی در سال 2025 می باشد، که این رقم در مقایسه با سهم 12درصدی این کشور در سال 2012 و 3 درصدی در سال 1975 رقم قابل توجهی است.
چین با در اختیار داشتن منابع عظیم مالی، در حدود 3000 میلیارد دلار، می تواند به عنوان فرشته نجاتی برای اقتصاد بحران زده اروپا محسوب گردد، این کشور ابزار مقابله با بحران اقتصاد جهانی را در اختیار دارد و در شرایطی که جهان در حال توسعه، غرق در رکود اقتصادی، بیکاری، جرم و بدهی است چین همچون جزیره ای پابرجا در برابر امواج سهمگین بحران مالی با رشد 9.5 درصدی در اقتصاد به پیش می تازد.
امروزه چین کمونیستی نماد عقلانیت، توسعه، بومی گرایی، تنش زدایی و دیپلماسی است و کره شمالی نماد انزوا، جنگ طلبی، خشونت، دیوار آهنین، تحریمهای فرساینده، بلندپروازیهای نظامی و... است. کره شمالی روز به روز فقیرتر می شود و می رود که از یک کشور جهان سومی به جهان چهارم سقوط کند اما همزمان پسرعموی چینی اش قله های توسعه را یکی یکی در می نوردند. آیا بهتر نیست با درس گرفتن از این دو تجربه عبرت آموز به جای رویکردهای هیجانی و سلبی بر روی سیستم اقتصادی و شیوه حکومتداری خود برای تبدیل شدن به یک الگوی موفق و تاثیر گذار کار کنیم. عقل سلیم می گوید که در قرن 21 حتی برای ترویج ارزشهای انقلابی و فکری هم، کارآمدی، توسعه و دیپلماسی راه های بهتری هستند تا ورشکستگی و فقر و قهر و غضب نا هوشمندانه.
قرار نیست کسی از شما دلسوزان!تو قبر من بخوابه!پس از چیزی نترسید! !
ّّ
فرصتها چون ابر بهاریند و میگذرند فرصت طلبانی که چنین فرصت سوز که برای درمی مملکتی سوخته اند وچنین از ترس مرگ خود را وملتی را به کام مرگ بردند و با اینکه توهماتشون را علنی کرده بودند باز گروهی بیسواد وگروهی فزصت طلب وگروهی خود شیفته وعاشق کیم وپوتین ونفت چنان کردند که بیتی و دانی زمانی میگفتند چو ایران نباشد تن من مباد و خود شیفتگان که خود عمود افزینش و بینش بسرایند اگر من نباشم که ایران مباد بدین بوم وبر زنده یکتن مباد چنان خو گرفتند با پول مفت که چیزی از ایشان نباشد درست تهی مغز تر پر صداتر شود
فرارو تو هم نظرات رو سانسور کن. فقط نظراتی رو که تعریف و تمجید دولت محبوبتونه پخش کن. آفرین. از شماها بیش از این انتظاری نمیره
زنده باشید و آفرینی رسا برای نویسنده متن و االبته فرارو .
سپاس
احتمالا یکی یکی کارکنان شما پیام میذارید و بعد هم خودتون رو تایید میکنید که مثلا بگید ما زیادیم
جان سخن از زبان ما گفتی.
کدام اصول؟منفعت طلبی و دیگر هیچ!
(مدعیان آزادی بیان
نظر بی سوادهارو هم نشون بدید)
پیروز باشید
شنیدم اون روز میگفت طرح اقتصادی تهیه کرده کلا جهان از پول بی نیاز میشه خخخخخخخخخ
اینا گل سر سبد جبهه پایداری هستنا ،مبادا فکر کنید قاطی دارن خخخخخخ
حرفاشون به درد اینده میخوره مثلا یه میلیون سال بعد....
چین کمونیسته؟ بعد آمریکا بیشترین میلیاردرهای جهان در چین هستند.
آیا اصلاحطلب ها فرشتن ؟یا اصولگرها ناجی؟ تو 8 سال احمدی نژاد کارهای که صورت گرفت چندین برابر دولت های قبل بود اما چرا به او نقد داریم ؟ چون او وقتی خواست مصرف سوخت اصلاح کند همه ارگان ها را بسیج کرد و بدون هیچ مشکلی اجرا شد اما چرا در یک هفته قیمت یک وسیله چندین بار گران میشد ؟ این نشان دهند تغییر در تفکرات دولت است یا اینکه دست های پشت پرده است؟ اما فساد ها ، چرا فسادهای بزرگ در این دوران افشا شد؟ چون میبینیم همه کسانی که دستی در فساد داشتند به کارگزاران ارتباطی دارند! .کسی که در دوران خاتمی وزیر بود و زندگی معمولی داشت و بعد از پایان کار مدیر چن شرکت و سهام درا و خانه ها ی گوناگون شدند؟ خب این ها نشان مید هد که هیچ دولتی خب نبوده؟ جمع کسی از بدنه اطلاحات فراری خارج هستند چرا؟ چرا اطولگرا ها سه سال آخر احمدی نزاد را به توپ بستند؟ و چرا آنوقت رسانه های اصلاحطلب نقطه روشن و امید بخش از جامعه نشان نمیداد ولی امروز فکر کنم تو8 ماه همچی درست و حل شده است؟!!!
سعی کنیم منصف باشیم بر اساس کینه هاو خواسته و غریزه شخصی نظر ندهیم بیایم نسبت به شرایط جامعه واقعه بین باشیم .این مرزو بوم شهید داه جانبازاشو هنوز میبینیم اما گاهی خاص ها را میبینیم و نظر درستی بیان نمیکنیم!اینجا جمهوری اسلامی ایران است نه جمهوری منفعت طلب ها بی شرم و بی منصفانه. بیایم سعی کنیم رسالت شهدار ادامه دهیم و اگر نمیتوانیم از این کشور برویم.
هیچ نیازی به توضیحات نیست! متن خودتان را فقط یک بار از رو بخوانید؛
مقرضانه، نضراتشان، دولت های که دودوره بودند،اصلاحطلب، فرشتن، اصولگرها، نشان دهند، مدیر چن شرکت، سهام درا، اطلاحات،اطولگراها، همچی، شهدار،
یعنی تو یک پاراگراف این همه غلط املایی داشتی!
تحلیل محتوایی بماند!
حالا یک کم تحلیل کن ببین مخاطب رئیس جمهور کدام اشخاص و جناح فکری بودند؟
کسانی که حتی حال و حوصله از رو خواندن نوشته های خودشان را هم ندارند، مصداقی بارز از بی سوادی هستند!
ضمنا؛
این آب و خاک، ملک پاکان و نیکان هست،
هر کسی که دستی در کاسبی تحریم داشته باید از اینجا برود، نه هر کس که به کاسبان تحریم و حامیان فساد اعتراض داشت!
كجا برويم ؟ اين ديگه چه فرهنگيه كه باب شده كه هر كي نمي خواد بره ؟ اين مملكت مال هفتاد ميليون آدمه. ضمناً اصلاً بحث رسالت و راه شهدا نيست، چرا مملكت به اين خوبي با اين همه ثروت(يه موردش: داراي دومين گاز دنيا) بايد توش اينقدر شملم شوربا باشه، گروني بيش از حد، بيكاري، بي پولي و جرم و جنايت باشه كه مردم به تنگ بيان و كشورهاي خارجي رو به كشور خودشون ترجيح بدن ؟ البته كار بايد ريشه حل بشه، هفتاد ميليون آدم كجا برن ؟ ديگه اين شگرد هر كي نمي خواد بره جواب نمي ده !!!
ده سال گذشت و همه چی فقط بدتر و بدتر شده و مانشستیم نابودی خودمونو میبینیم
ده سال میشه بیست سال و میشه یه عمر
پس ما جوونایی که مهم ترین اتفاقات زندگیم باید تو این سال ها میفتاد مثل تحصیل شغل ازدواج و....چی از دنیا دیدیم؟!
اون افراد میانسالی که این ده سال بازنشستگی و استراحتشون بود درقبال سال ها تلاش و درفشارو رنج معیشتی و اقتصادی از بیماری رنج بردن و درعمق این فجایع چشم از دنیا فرو بستن چه کم کاری در زندگیشون کرده بودن؟!
جواب اینا رو کی میخواد بده
پیش از شما بسان شما بیشمارها
با تار عنکبوت نوشتند روی باد
کین دولت خجسته جاوید زنده باد
این نیز بگذرد!
جناب آقای حجت الاسلام دکتر حسن روحانی در درجه اول یک روحانی هستند وبعداز آن یکی از رجال سیاسی خوش نام این کشورهستند که البته در دوران جنگ هم زحمات زیادی کشیده اندو یک رزمنده محسوب می شوند.
با گذشت35 سال از انقلاب ودیدن عملکرد5رئیس جمهور قبلی ومشاهده نقاط ضعف ونقاط قوت آنها ،حالا انتظار میرود ایشان مردی کاملا پخته و زیرک ودانا وباهوش وسیاستمدار ودارای سعه صدر وحسابگر ودور اندیش ودر کلام خودشان اهل اعتدال وتدبیر وامید باشند .انتظار میرود ایشان تا این سال از عمر خود وبخصوص در این 35 سال بعد از انقلاب آنچه که لازم است را آموخته باشند ودیگر نه مجالی ونه دلیلی برای سعی وخطا وجود ندارد .
اما ، در این هشت ماه چند مورد تصمیم گیری ویا سخنرانی ویا مصاحبه داشتند که مانند نقاط تاریکی برروی آن کاغذ سفیدی است که اول مطلب خودم مثال زدم که این رفتار وگفتار حتی صدای هواداران خود را هم درآورد وآنهارا برای توجیه وتفسیر گفتار ورفتار ریس جمهور منتخب خود دچار زحمت ودست به قلم کرد .که نمونه آن هم مقاله فوق می باشد . در زیر چند نمونه را میآورم
1-با فرض ضرورت مذاکرات ایران با غرب ، آیامکالمه زود هنگام وشتابزده ریس جمهور با اوباما فقط باعث نشد که جناح های مخالف مذاکره خوراک سیاسی بدست آورند وبخش زیادی از انرژی دستگاه دیپلماسی ما صرف پاسخ به گروه های داخلی شود؟
شود
2-روزهای تحویل گرفتن وزارت خانه ها از وزرای ریس جمهور قبلی ، بعضی از وزرای دولت آقای روحانی (برخلاف دوران های قبل که همه عادت کرده بودند که بگویند ما دستگاهی را که تحویل گرفتیم ویرانه بود...)با زیرکی عنوان کردند که ما آباد تحویل گرفتیم ...که البته مردم زیرک ودانا فهمیدند که این تعارف ها فقط یک طعنه ی زیرکانه است .ومردم امروز با وجود رسانه ها خودشان اهل قضاوت هستند .
اما آقای روحانی در مصاحبه با سیمادر مورد عملکرد 100روزه خود شروع به انتقاد از دولت قبل نمود که نه بجا بود ونه در شان ایشان بود ونه دردی از این مردم دوا میکرد . فقط باعث تحریک احمدی نژاد شد و...دعوت به مناظره و...ویک فول سیاسی دیگر برای آقای روحانی
3-مسئله دیگرتصمیم نسنجیده توزیع سبد کالا بود که باز هم صدای هواداران را درآورد چه رسد به منتقدان ...ویک بی تدبیری برای دولت امید وتدبیر بود.
4- مسئله دیگر سخنرانی آقای روحانی در دانشگاه وعنوان نمودن جمله بی سوادها...که باز هم در این شرایط سخت بجا وسنجیده نبود ومنجر به تولید حاشیه های فراوانی شد وانرژی های زیادی را صرف خود نمود، که همین صفحه از سایت فرارو نمونه آن است.
امروز هشت ماه از دولت آقای روحانی میگذرد .چشم بر هم بزنیم مشود 4سال وانشاا.. بشود هشت سال و... آیا میخواهیم در دورانی که کشورهای دیگر برای یک ساعت آن حاضر به فرصت سوزی نیستند،فرصت ها را با این حاشیه سازی ها بسوزانیم؟
کلام آخر:رییس دولت تدبیر وامید باید با سعه صدر، زیرکی، درایت دانایی، استفاده از تجربیات قبلی دولت ها ،مشورت، افزایش ظرفیت درونی خود نسبت به شنیدن انتقادها،کمتر سخن گفتن وسنجیده گفتن و...مسیر را برای وزرا وهمکارانش هموار کند تا آنها بتوانند کار کنند نه اینکه هر روز یک بهانه به دست مخالفان بدهند تا آنها ایجاد بلوا وحاشیه سازی کنند.
ایشان که حمایت رهبری را دارند واز مردم هم که رای گرفتند پس بی سروصدا در راستای اهداف وقول هایی که به مردم داده اند حرکت نمایند .
چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد
چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد
امیدوارم عبرتی بشیم واسه نسل های آیندمون
با سلام و احترام
مقاله خوب شروع شد ولی چرخش ناگهانی آن به سمت الگو قرار دادن چین مقداری بی ربط به ابتدای مقاله می آید. ای کاس یک بار دیگر مقاله را بنویسید و موضوع الگوی اقتصادی فقط یکی از راه حل هایتان باشد. موضوعات ما بیشتر بومی است. باید از درون اصلاح شویم
کاش یک جواب منطقی به جای این تهمت تکراری و نخ نما شده به کار مبیستی!
شمارو به خدا گاهی کمی هم فکر کنید، منطق و استدلال داشته باشید!
چرا کامنت مرا پس از انتشار حذف کردی؟
کامنت این بود " بی سواد کسی است که حرف مفت می زند، اما مفتی حرف نمی زند ".
این جمله رو خودت به تنهایی گفتی؟
در تایید نظر نویسنده توجه تان را به حکایت ذیل جلب مینمایم و از حوصله ی شما سپاسگزارم..
در روزگاران قدیم پادشاهی برای شکار به جنگل دوردستی رفته بود و در راه بازگشت بجهت بدی هوا و بارش باران در شروع غروب اطرفیان حاضر در رکابش یکی یکی از هم دور افتادند... تا اینکه خود پادشاه نیز با وزیر در رکابش راه را گم کردند و دو نفره تنها و بدون آذوقه ماندند..وزیر توانست آسیابی قدیمی و متروکه بیابد و پادشاه را برای اطراق به آنجا ببرد .. سرما مستولی گردیده بود و هیچ امکانی برای گرم شدن نبود تااینکه فشار سرما باعث شد..تا وزیر بخواست پادشاه اطراف را در آن تاریکی کورمال کورمال بگردد.... تا شاید فرجی حاصل شودکه ناگهان دستش به شیئی خورد بالمس بیشتر فهمید که چیزی جزیک پالان پاره ی خر بیش نیست..با سوال پادشاه که وزیر چه یافتی پاسخ داد قبله ی عالم روی من سیاه اینجا هیچ چیزی جز پالان پاره ی خر وجود ندارد.. پادشاه به محض شنیدن پاسخ وزیر در جواب وی گفت(نامش را بر بزبان مران ولی بشتاب و بگذار بر پشتم که اگر درنگ کنی از سرما روی به موت خواهم شد) پس وزیر سریعا" پالان را بر گرده ی پادشاه بنشاند.. و او را از سرمای جانسوز نجات داد.هرچند وزیر دهان لق بعدا"ماجرا را به تفضیل برای همه تعریف کرد.... در ارتباط این قصه با این مقاله همین نکته کافی است که :بنده بحثی در چرائی کمونیست شدن چین ندارم... ولی دلایل کمونیست نماندن چین با جمعیت 1/3 میلیاردی قابل درک است و مستقیما" حکایت همین قصه است ..نیاز..نیاز..نیاز.. که احتمالا"نه تنها میتواند ارزشها و آرمانهای کم مایه این چنینی را کمرنگ کند بلکه میتواند گاها" مادر خلاقیتهائی به بهای فریب یک جامعه ی1/3 میلیارد نفری در چارچوب چرخش ایدئولوژیک پنهان هم تعبیر شود.......... ببخشید که طولانی شد....امیدوارم فراروی عزیز منتشر نماید.
اختلاسهاي عجيب و غريب و شگفت آور كه ديگر از صد ميليارد تومان گذشته و به هزاران ميليارد تومان و ميليارد دلار رسيد در دولت عدالت محور و مبارز با ويژه خواري و رانت خواري و مفاسد اقتصادي!
رشد اقتصادي منفي...
اين همه فاجعه در دولت اصولگرايان مدعي و با همراهي كامل مجلس اصولگرا..
چرا اصولگرايان حداقل براي 4 سال هم كه شده سكوت نمي كنند ..
آقايان مجلسيون. ما را به خير شما اميدي نيست شر مرسانيد.. همانگونه كه 8 سال تمام به اين مردم شر رسانديد.
چشم و گوش خودتونو بستید و صم و بکم شدین و دلتونو خوش کردین به بزک کردن این و اون
یدف بگین شما طرفداران روحانی آقایید و میخایین آقایی کنید و بفیه باید از میدوون بدر شن
واقعا باید به این همه آسمون ریسمون کردن تبریک گفت آدم بدش نمی یاد بخاطر شما و کلهم تون هورااااا بکشه کلی از خودتون مچکریم توکلی سر تاپات تلا فقط چشم و گوشت بستس که یکی دو سال دیگه ایشاا...باز میشه
دست نویسنده درد نکنه عالی بود
عالی
رادیو تلویزیون؟
منظورتون همونه که هر روز یه ایراد از دولت رو بزرگ می کنه؟ بشینه این مطالب نغز رو پخش کنه؟؟
عزیز دل برادر، معلومه که خیلی وقته پای تلویزیون ننشستی ببینی چه حرفایی میزنند!!!
اختلاف آرای 11 میلیون را ندیدن...
تورم نزدیک به 50 درصد زمان سازندگی و بالای 20 درصد در زمان اصلاحات را ندیدن...
بی اعتمادی به امریکا را ندیدن...
هتک حرمت به سیدالشهدا را ندیدن...
اهانت به امام راحل را ندیدن...
بی تدبیری ها و کارهای نابجای دولت وقت را ندیدن...
اهانت به ارزش های الهی را ندیدن...
کشف حجاب را ندیدن...
طغیانگری اقازاده ها را ندیدن...
انتقادهای حامیان گفتمان انقلاب به نقاط ضعف دولت احمدی نژاد را ندیدن...
نقاط قوت دولت احمدی نژاد را ندیدن...
و هزاران ندیدن های دیگری که همه اش از سر خود خواهی و دنیاطلبی ست...
بیسواد کسی است که
بهشت رفتنش را مشروط به رفتن شخص خاصی می کند.
با اینکه حقوق کارگری در ایران در شرایط مساعدی نیست ولی در چین افتضاحه!
خدایا به با سوادای ما جگر عطا بفرما.
مثال هاى زيادى براى درس گرفتن از شيوه كشور دارى وجود داره مثل آلمان كانادا استراليا يا همون ١٦٦ و ١٤٤ كشورى كه از ما وضع بهترى
در كل تا قبل از نوع مثالتون عاليه عالى بود، در "نقد بيسوادى" حرف دل تمام مردم واقعى ايران بود
مثال هاى زيادى براى درس گرفتن از شيوه كشور دارى وجود داره مثل آلمان كانادا استراليا يا همون ١٦٦ و ١٤٤ كشورى كه از ما وضع بهترى
در كل تا قبل از نوع مثالتون عاليه عالى بود، در "نقد بيسوادى" حرف دل تمام مردم واقعى ايران بود
یعنی فقط آورین آورین.
درود بر شما با این استدلال رسا و قلم زیبا و شیوا ... جدا" لذت بردم................سپاسگزارم.
عجیب به دلم نشست ...
بسیار دقیق و درست و تاثیرگذار...
خارق العاده و حیرت انگیز بود...
فقط آقای توکلی لطف کردن و همشو یه جا اوردن
اینقد سختی کشیدیم اینقد ار این آمارها شنیدیم که شنیدنش واسمون شده حرفای عادی در حالی که هریک از این آمارها اگه تو کشورای دیگه باشه تبدیل به یک فاجعه میشه
ممنونم
لیاقت ایرانی با اینهمه قدمت و مواهب الهی این نبود