صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۰۸۷۱۴
کیهان برزگر
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۱

دور جديد مذاكرات هسته‌اي ايران و گروه 5+1 (اعضاي دايمي شوراي امنيت+ آلمان) در 25 فروردين 1391 برگزار مي‌شود. براي موفقيت اين دور از مذاكرات، دو طرف درگير، نيازمند برداشتن قدم‌هاي اعتمادساز اوليه هستند.

يك راهكار عملي تاكيد بر منافع «حداقلي» و «مشترك» دو طرف در حل مسايل سياسي – امنيتي منطقه‌اي است. بن‌بست به وجود آمده در آخرين دور مذاكرات در ژانويه 2011 مربوط به برداشت‌هاي متفاوت دو طرف از «دستور كار مذاكرات» بود.

گروه 5+1 با يك نگاه «حداقلي» خواهان تمركز صرف مذاكرات بر موضوع هسته‌اي ايران بود. روش اين گروه، تحت تاثير ديدگاه آمريكايي، فشار همه جانبه براي توقف غني‌سازي اورانيوم در خاك ايران بود يعني جايي كه مي‌تواند نقطه ضعف ايران در مذاكرات تلقي شود. در مقابل ايران با يك نگاه «حداكثري» خواهان هدايت مذاكرات در يك قالب كلي تامين «امنيت همگاني» و وارد كردن مسايل منطقه‌اي بود. يعني جايي كه نقطه قوت و امتياز ايران براي ايجاد برابري سياسي در روند مذاكرات تلقي مي‌شود.

بر همين مبنا ايران در تمامي مذاكرات قبلي بر موضوعات منطقه‌اي همچون همكاري براي حل و فصل بحران‌هاي منطقه‌اي، مبارزه با تروريسم و افراط‌گرايي در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي، خلع سلاح عمومي هسته‌اي در خاورميانه و غيره تاكيد داشته است.

اما واقعيت اين است كه يك مذاكره پايدار بايد هر دو جنبه فوق را همزمان در نظر بگيرد تا وزن برابري به دو طرف مذاكره‌كننده بدهد. برنامه هسته‌اي ايران فراتر از جنبه‌هاي حقوقي، تكنيكي و نگراني‌هاي مربوط به اشاعه تسليحاتي كه گروه 5+1 بر آن تاكيد دارد به موضوع امنيت همگاني و مسايل سياسي در منطقه مربوط مي‌شود.

بنابر اين ناديده گرفتن جنبه ژئواستراتژيك و منطقه‌اي برنامه هسته‌اي ايران از سوي مذاكره‌كنندگان 5+1 خود نفي واقعيت‌هاي موجود و مانعي در پيشبرد مذاكرات است. ايران و گروه 5+1 در سه موضوع مهم منطقه‌اي با ابعاد تاثير‌گذاري بر امنيت بين‌المللي داراي منافع مشترك هستند.

نخست، مشاركت حداقلي طالبان در حكومت آينده افغانستان است. مساله مذاكره با طالبان به يك معضل براي تمامي طرف‌هاي درگير در گروه 5+1 تبديل شده است. گرچه طالبان ضدايراني و ضدشيعي است و همكاري اوليه ايران با آمريكا در سرنگوني طالبان به همين منظور بود، اما بنظر مي‌رسد كه ايران با يك طالبان مديريت شده با كم‌ترين نقش در حكومت افغانستان مشكلي ندارد. اين نقطه نزديكي و مشترك منافع ايران با آمريكا و ساير اعضاي گروه 5+1 است. دو طرف يك منفعت مشترك ديگر هم در اين زمينه دارند و آن جلوگيري از بهره‌برداري ابزاري عناصر تندرو در پاكستان از افزايش نقش طالبان در آينده افغانستان است.

دوم، حل بحران سوريه است حل بحران سوريه به دليل ابعاد و آثار منطقه‌اي آن همچنان نيازمند همكاري‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي است. در اينجا ايران، چين و روسيه (و تركيه) خواهان تاكيد بر «راه‌حل منطقه‌اي» يعني حل بحران از زاويه تامين منافع منطقه‌اي و نه منافع غربي هستند. در مقابل، گروه غربي شامل آمريكا، اتحاديه اروپا، اعراب محافظه‌كار و اسراييل خواهان سرنگوني رژيم اسد و جايگزيني احتمالي آن با يك حكومت طرفدار غرب در سوريه است. با يك روش حداقلي منافع مشترك دو طرف مي‌تواند اين‌گونه باشد: فشار به رژيم سوريه براي انجام تغييرات جدي و فوري با توجه به واقعيت‌هاي منطقه‌اي در مقابل تضمين به عدم مداخله سياسي و احتمالي نظامي. بر اين اساس دو طرف مي‌توانند با برگزاري يك كنفرانس در سطح دولت‌ها بر راه‌هاي عملي شدن اين موضوع كار كنند.

سوم، خلع سلاح عمومي هسته‌اي در خاورميانه است. اين موضوعي است كه تمامي طرف‌هاي درگير به دليل بعد امنيت منطقه‌اي به نوعي داراي منافع مشترك در آن هستند. از يك نگاه واقع‌گرايانه، اينجا تنها جايي است كه احتمالا ايران حاضر به گفت‌وگو با رقيب و دشمن اصلي خود يعني آمريكاست. چون موضوعي استراتژيك و مربوط به امنيت ملي ايران است. نقطه مشترك منافع در اينجا به كار گرفتن يك روش «حداقلي» براي برداشتن قدم‌هاي عملي با هدف فشار بر رژيم اسراييل براي خروج از سياست «ابهام هسته‌اي»، محكوم كردن استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي، امضاي NPT و ورود به روند خلع سلاح تسليحاتي خود است.

از اين ديدگاه، جنبه ژئواستراتژيك برنامه هسته‌اي ايران خود نقطه تعادل در روند خلع سلاح هسته‌اي اسراييل، خروج از استانداردهاي دوگانه آمريكا و حركت به سوي برقراري امنيت همگاني و صلح پايدار است. برخلاف برخي ديدگاه‌هاي غربي كه هدف ايران از گسترده كردن دستور كار مذاكرات هسته‌اي را اتلاف وقت و سر باز زدن از مذاكرات جدي تلقي مي‌كنند، به نظر مي‌رسد كه ايران در صورت اطمينان يافتن از تداوم مذاكرات در يك قالب برد- برد خواهان حل موضوع هسته‌اي خود است. ايران ممكن است تحت فشار شديد اقتصادي باشد اما به دليل موقعيت ژئواستراتژيك همچنان در مسايل سياسي- امنيتي منطقه‌اي در موضع بالادست قرار دارد و در اين چارچوب حاضر به ايفاي نقش سازنده منطقه‌اي براي حل و فصل معضلات استراتژيك خود از جمله برنامه هسته‌اي با قدرت‌هاي غربي است.

تاكيد گروه 5+1 در محدود ماندن دستور مذاكرات به موضوع هسته‌اي، خود منجر به تضعيف و در نهايت توقف مذاكرات خواهد شد. مذاكرات پايدار هسته‌اي بايد جنبه ژئواستراتژيك و سياسي برنامه هسته‌اي ايران را هم در نظر بگيرد. بنابراين وقت آن رسيده كه گروه 5+1 با گسترده كردن دستور مذاكرات آتي و تاكيد بر منافع مشترك دو طرف در مسايل منطقه‌اي زمينه‌هاي اعتمادساز اوليه براي ورود به مذاكرات موفق را فراهم كند.
ارسال نظرات