با نزدیک شدن به چهارشنبهسوری، بار دیگر مخالفان و موافقان، به ارائه نظرات خود در مورد آن پرداخته اند.
حضرات آیات صافی گلپایگانی و ناصر مکارم شیرازی مخالفت خود را با برگزاری آیین چهارشنبهسوری بیان کردهاند و حکم به عدم جواز آن دادهاند. سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، هم از قبل اعلام کرده که پلیس با تجمعات مردم در شب چهارشنبسوری مقابله خواهد کرد و حتی گفته که افراد دستگیر شده در این شب، تعطیلات نوروز خود را در بازداشت نیروی انتظامی خواهند گذراند.
از سوی دیگر، زمزمههایی شنیده میشود که برخی در خارج کشور سعی بر استفاده سیاسی از آیین چهارشنبهسوری را دارند و میخواهند از آن، بهانه و وسیلهای بسازند برای بیان اعتراض. رفتار عمومی هم که جای خود دارد و چند سالی است که دیده میشود آیین چهارشنبه سوری مبدل به صحنهای خشن و خطرناک شده که به خصوص نسل جوان به بهانه این آیین، از انواع و اقسام مواد انفجاری و ترقه استفاده میکند تا آنجا که صدای انفجار، بیشتر وضع و حالت جنگی را در شهر تداعی میکند تا برگزاری یک آیین ملی و باستانی!
راستی چه شد آن چهارشنبه سوری ها که با پریدن از روی بوتهای آتش، مردم با آن برای رفتن سرمای زمستان و فرارسیدن شکوفایی بهار جشن می گرفتند؟ چهارشنبهسوری در زمانی نه چندان دور به صورتی برگزار میشد که در آن نه خبری از ترقه و نارنجکهای دستساز بود و نه انفجار های گوشخراش، آسایش کسی را برهم میزد و نه آن که موجب خسارت جانی و مالی برای کسی میشد.
آقای احمدی مقدم از کشف مواد محترقه و مواد اولیه برای ساخت انواع ترقه به میزان 16 تن خبر داده که نسبت به کشف 9 تن در سال گذشته، حکایت از فعالتر شدن سازندگان این مواد دارد. این 16 تن از کشفیات نیروی انتظامی است، پس مقدار بسیار بیشتری از این یا در حال ساخت است یا آن که در بازار و دست مردم است تا در چهارشنبه سوری منفجر کنند. تصورش را بکنید که مقدار مواد منفجره بسیار بیشتری از این 16 تن در دست تعدادی از مردم باشد و بخواهند برای ساعتی خوشگذرانی، آنها را منفجر کنند. چه خسارتهایی که به بار نخواهد آمد، گذشته از مزاحمت های تاسف باری که برای دیگران به وجود خواهد آمد.
طبیعی است که نیروی انتظامی به عنوان مسئول اصلی حفظ آرامش و امنیت شهروندان، خود را محق به مداخله بداند و مانع از نوعی مراسم چهارشنبهسوری شود که با ترقه و نارنجکهای دستی برگزار شود .اما مداخله نیروی انتظامی با بگیر و ببند و بازداشت تا آخر تعطیلات چه فایدهای میتواند داشته باشد جز دامن زدن به نارضایتی عمومی و بهانه دادن به دست کسانی که میخواهند از چهارشنبهسوری استفاده سیاسی علیه نظام بکنند؟
آن جوان غافلی که به جرم داشتن یا منفجر کردن ترقه و نارنجک دستی باید تمام تعطیلات نوروز را در بازداشتگاههای نیروی انتظامی به سر کند، چه احساسی از نیروی انتظامی و حتی نظام خواهد داشت؟ نیروی انتظامی همان قدر که به فکر حفظ امنیت و آرامش جامعه است باید به فکر عواقب روشهای خشن باشد تا به دست خود دشمنتراشی نکند و بهانه به دست دشمنان نظام ندهد. شاید هم قصد آقای احمدی مقدم بیشتر اخطار و ترساندن بوده نه آن که در واقع قصد بازداشت در تمام ایام تعطیلات نوروز را داشته باشد.
مخالفت حضرات آیات مکارم و صافی گلپایگانی ، قصهای دیگر دارد. این دو مرجع بزرگوار با نحوه برگزاری چهارشنبهسوری مخالف نیستند بلکه مخالفتشان با اصل چهارشنبهسوری است. به نظر آقایان، برگزاری چهارشنبهسوری به معنای «احیای سنتهای باطل زمان جاهلیت است» و آن را از مصادیق خرافهپرستی که «انسان عاقل نباید به سراغش برود» می دانند.
مخالفت روحانیون بزرگوار با چهارشنبهسوری از سالها قبل جریان داشته چنان که گویا مرحوم شهید مطهری هم در جایی با آن مخالفت کرده و آن را نمونهای از آتشپرستی قدیم دانسته است. شاید در زمان استاد مطهری و آن سالهای دور، ایشان برای مقابله با ناسیونالیسم مفرط آن زمان لازم میدید تا به این صورت با چهارشنبهسوری مخالفت کند و نمیتوان گفت که اگر او اکنون زنده بود، همین نظر را میداشت. تنها میتوان گفت که استناد چهارشنبهسوری به آتشپرستی باستان جای بحث و تامل دارد و علاوه بر این، به نظر نمیرسد که کسی با این قصد و نیت چهارشنبهسوری را برگزار کند. اگر استاد مطهری، رحمت الله علیه، زنده بود و میدید که در روز 25 بهمن جشن وارداتی والنتاین چگونه برگزار میشود، شاید نظرش در مورد چهارشنبهسوری عوض میشد و می فرمود "این یکی که وارداتی نیست و ریشه در تاریخ و سنتهای ملی ایرانی دارد، بر آن دیگری رجحان دارد".
به راستی مخالفت با برگزاری مراسم نرم و آرام چهارشنبهسوری و خرافه و بدعت دانستن آن چه سودی دارد در حالی که بازار جشنی همانند والنتاین گرم میشود بدون آن که برگزار کنندگان آن از خود بپرسند این جشن چه ارتباطی با هویت ملی و تاریخی ایرانیان دارد.
جشنهای ایرانیان ارتباطی نزدیک با طبیعت و تغییرات آن دارد و یادآور اتفاقاتی است که پیرامون انسان در طبیعت میگذرد. جشن مهرگان و ایام نوروز و حتی همین چهارشنبه سوری بنابر همین ارتباط، استوار است. در این جشنها، نه تنها اعتقاد و التزام به خرافات و شرک و کفر مطرح نیست بلکه با سرور و شادمانی، برگزار کنندگان، گذشت ایام را در ارتباط نزدیک با تغییرات فصول درمییابند. باید گفت که برای آدم گرفتار شهری با مشغلههای گریبانگیرش، این قسم آیینها مناسب و مفید است به خصوص این که برای ایرانی ها یادآور هویت تاریخی آن ها است. چنین سودمندی را در جشنهای وارداتی و به دور از هویت ملی نمیتوان یافت. بنابر این، بهتر است کمی به ارزشهای نهفته در آیینهای ملی ایرانیان توجه شود و دوست داران ، به جای اختلاط های حرام و آشوب و بلوا و انفجار و آزار مردم، این آیینها را به نحوی برگزار کنند که در خور فرهنگ و شخصیت ایرانی است.