علي شکوري راد در وبلاگ خود نوشته است:
من هيچ خبري از اينکه چرا خاتمي به پاي صندوق راي رفت ندارم ولي مطمئن هستم عامل آن خوف بوده است.
خوف از اينکه مبادا راي ندادن او آب به آسياب کساني بريزد که با تمام قوا تمام روزنه هاي اصلاح را مسدود مي کنند; او بين خوف و ترس تفاوت قائل است.
خوف از جنس تقوي و شجاعت است و ترس در مقابل آن. شايد لازم باشد چند ماهي صبر کنيم تا حکمت راي دادن خاتمي را دريابيم نبايد اشتباه و خود زني کنيم فقط بايد قدري صبر کنيم.
می گویند روزی شیری گوشت لذیذی را داشت می خورد که یک دفعه عقابی گوشت را در پنجه های خود گرفت و به آسمان پرواز کرد.شیر بسیار ناراحت شد و به سایر حیوانات اعلام کرد که پرندگان دشمن سایر حیوانات هستند و باید با آنها بجنگند. لذا به پرندگان حمله کردند. خفاش ترسويي در جنگل زندگی میکرد که وقتی دید اوضاع خطری است به پیش شیر رفت و گفت من از خانواده میمونها هستم و نمی توانم پرواز کنم پس اجازه بده تا من هم با پرنده ها بجنگم . شیر هم موافقت کرد.چند روز بعد عقاب به همراه دیگر پرندگان تصمیم گرفتند به سایر حیوانات حمله کنند . لذا سنگ ریزه ها را به منقار خود گرفتند و به روی سایر حیوانات انداختند و آنها را مجروح کردند. خفاش مجددا اوضاع را خطری دید. بنابراین به نزد عقاب رفت و گفت من از خانواده پرندگان هستم و بگذار همراه شما با سایر پرندگان بجنگم.عقاب موافقت می کند. خلاصه هر بار که پرندگان قصد حمله داشتند، خفاش در این جبهه حاضر میشد و هر موقع سایر حیوانات قصد حمله داشتند در جبهه آنها . مدتی بعد پرندگان و سایر حیوانات با همدیگر سازش کردند و به حیله گری خفاش پی بردند . خفاش نیز وقتی متوجه شد سایر حیوانات به حیله او پی بردند مجبور شد روزها در غار زندگی کند و شبها از غار بیرون بیاید و دوستان خود را اینچنین از دست داد.