كشتي گير نوجوان مشهدي كه دچار ضايعه نخاعي شده و چند وقتي است در بيمارستان امام خميني (ره) بستري است حالا مي تواند يكي از دستانش را كمي حركت دهد تا به بازگشت دوباره سلامتياش اميدوار باشد. او هنوز بزرگترين آرزويش بازگشتن به دنياي كشتي است و با اين اميد روزهاي طولاني اتاق بيمارستان را پشت سر مي گذارد.
اوايل تابستان امسال بود كه علي مخنگي در يك مسابقه نه چندان بزرگ به مصاف هم باشگاهياش رفت تا شايد بتواند براي رقابتهاي كشوري انتخاب شود، غافل از آن كه سرنوشت تقدير ديگري را برايش رقم زده بود و اين بار تشك كشتي به جاي آنكه راهگشاي زندگي قهرمانياش باشد او را گرفتار تخت بيمارستان كرد تا ماهها نه تنها كشتي از او دور شود بلكه زندگي معمولي يك نوجوان هم از او فاصله بگيرد.
حالاچند ماه از اين حادثه تلخ مي گذرد و علي براي ادامه درمانش به پايتخت رسيده. سهم اين روزهاي كشتيگير نوجوان اتاقي است با شماره 3 در بخش ضايعات نخاعي بيمارستان امام خميني(ره).
اين ورزشكار 16 ساله كه در روند درمانش دو بار از كما رهايي يافته اين روزها اوضاع متفاوت تري نسبت به گذشته دارد، او مي تواند كمي دست چپش را حركت دهد و بر خلاف قبل كه لب به غذا نمي زد سعي دارد خود را به زندگي قبلياش بازگرداند.
مادر اين كشتي گير آسيب ديده با بيان اين كه حدود 2 ماه از بستري شدن علي در بخش ضايعات نخاعي بيمارستان امام خميني (ره) ميگذرد، ميگويد: «براي بستري شدن فرزندم در اين بخش حدود 30 ميليون تومان هزينه شده كه البته اين مبلغ از سوي وزارت آموزش و پرورش پرداخت شده است اما براي ادامه درمان پسرم نياز به پول است.»
بي بي زهرا به ملاقات برخي از مسئولان از پسرش در بيمارستان مشهد اشاره ميكند و به ايسنا ميگويد: «زماني كه معاون رييس جمهور از علي ملاقات كرد عنوان كرد كه تا يك ميليارد تومان براي درمان علي هزينه ميكنند تا بتوانيم او را به كشورهاي ديگر ببريم. ما هم مدارك علي را به آلمان فرستادهايم اما هنوز نتيجهاي در اين باره نگرفتهايم و راستش نمي دانم اين قول اجرايي مي شود يا نه.»
حدود دو ماه پيش بود كه تيم فوتبال رسانه ورزش براي كمك به اين كشتي گير مشهدي مسابقه دوستانهاي را برگزار كرد كه در نهايت به گفته خانواده علي حدود 2 ميليون و 700 هزار تومان عايد اين ورزشكار شد.
علي كه شرايطي سخت را در اين چند ماه پشت سر گذاشته اينبار اميدوارانه تر از هميشه يكي از دستانش را تكان ميدهد و لبخند مي زند. او به دليل لولهگذاري در گلويش به راحتي قادر به تكلم نيست و تنها در صورتي ميتواند به سختي صدايش را بلند كند كه مادرش دو انگشت خود را در ناحيه گلويش فشار دهد.
« ميخوام به تشك كشتي برگردم، اگه خوب بشم مي رم پابوس امام رضا»؛ اين تنها جمله علي است.
من این دوران رو گذروندم و بسیار خوب درکشان میکنم
انشالاه خدا یاور و کمکشان باشد تا به شرایط مطلوب برسند.
من 2ماه بعد از ضایعه دست و 4ماه بعد یکی از انگشتانم را تکان دادم.
بعد از گذشت سه سال روی پاهایم ایستادم
ایشان انشالاه همین یکسال پیش رویشان،سرپا بایستند.