رسانههای اسرائیلی از تنش لفظی میان یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل خبر دادند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۱۷ مطلب
رسانههای اسرائیلی از تنش لفظی میان یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل خبر دادند.
جارد کوشنر و استیو ویتکاف روز دوشنبه دیداری طولانی با نتانیاهو و «ران درمر» وزیر امور راهبردی کابینه او داشتند. منابع مطلع از جزئیات جلسه گفتهاند که ۲ فرستاده آمریکایی حامل پیامی مستقیم از رئیسجمهور بودند و بر ضرورت «پایبندی کامل به آتشبس و پرهیز از هر اقدامی که آن را به خطر اندازد، تاکید کردند.
با وجود بازگشت گروگانها و میانجیگری ترامپ در آتشبس، بنیامین نتانیاهو همچنان در وضعیتی شکننده میان فشار داخلی و بحران مشروعیت قرار دارد. توافق آتشبس بر پایهای سست بنا شده و چالشهایی چون خلع سلاح حماس و آیندهٔ غزه را بیپاسخ گذاشته است. مخالفت راست افراطی و بیاعتمادی افکار عمومی موقعیت او را تهدید میکند. حتی در صورت سقوط نتانیاهو، میراث راستگرایانه و امنیتمحور او همچنان بر سیاست اسرائیل سایه خواهد انداخت.
در حالی نتانیاهو قصد دارد بار دیگر نامزدی نخست وزیری در اسرائیل شود که پروندههای متعددی در زمینه کشتار و فساد دارد.
آتشبس غزه بدون مهار سیاستهای شهرکسازی اسرائیل، صلحی پایدار بههمراه نخواهد داشت. افزایش بیوقفه شهرکسازیها، طرح توسعه منطقه E1 و خشونت فزاینده در کرانه باختری، امید به تشکیل دولت فلسطینی را نابود کرده است. در حالیکه دولت ترامپ با مواضع منفعل و لغو تحریمها تلویحاً چراغ سبز به تلآویو نشان میدهد، خطر انفجار در کرانه باختری جدیتر میشود و آینده صلح خاورمیانه در هالهای از ابهام فرو رفته است.
این یادداشت تصویری انتقادی از سیاست خارجی دونالد ترامپ ارائه میدهد که آن را آمیخته با شخصیگرایی، فساد مالی و بیثباتی راهبردی میداند. از غزه و خاورمیانه تا آمریکای لاتین و شرق آسیا، تصمیمهای ترامپ بر پایهی منافع شخصی و روابط فردی شکل گرفته است. او با بیاعتنایی به دموکراسی، آمریکا را از مدافع آزادی به حامی دیکتاتورها بدل کرده و در قبال چین و روسیه نیز شکست خورده است. نتیجه، تضعیف اعتبار جهانی و فروپاشی انسجام سیاست خارجی ایالات متحده است.
استفان والت در این یادداشت، «اتحاد ویژهٔ آمریکا و اسرائیل» را عامل اصلی بنبست صلح در خاورمیانه میداند. او تأکید میکند که طرح صلح ترامپ تکرار الگوی یکجانبه و بینتیجهٔ گذشته است، زیرا واشنگتن هرگز حاضر به اعمال فشار واقعی بر تلآویو نیست. به باور والت، حمایت بیقید و شرط آمریکا هزینههای سنگین مالی، اخلاقی و سیاسی دارد، اعتبار جهانی واشنگتن را تضعیف و حتی اسرائیل را به سوی افراطگرایی، انزوا و فروپاشی درونی سوق داده است.
ترامپ با شور و اعتماد تاجرانهاش وعدهٔ «سپیدهدمی تاریخی برای خاورمیانه» داد، اما پشت این نمایش پرزرقوبرق، خلأ برنامه و آشفتگی عمیقی پنهان است. او با مهارت در تهدید و اغراق، صلح را چون معاملهای تجاری میبیند، در حالیکه نه نیروی حافظ صلحی تعیین شده، نه بودجهای برای بازسازی غزه و نه ساختاری برای ادارهٔ آن. نویسنده تأکید میکند: صلح واقعی تنها با خلع سلاح حماس، اصلاح و بازگشت تشکیلات خودگردان و عبور ترامپ از سایهٔ نتانیاهو ممکن است؛ وگرنه رؤیای صلح، سرابی بیش نخواهد بود.
نشست صلح شرمالشیخ به ریاست ترامپ و السیسی، با امضای «توافق غزه» و آزادی گروگانها برگزار شد، اما پشت جلوههای دیپلماتیک آن، واقعیت دیگری نهفته بود: نمایش صلحی ظاهری در برابر تداوم جنگ ویرانگر اسرائیل. نتانیاهو با بهرهگیری سیاسی از طرح ترامپ، جایگاه خود را تحکیم کرد و حماس از نفوذش تهی شد. این نشست نماد انحطاط رهبری جهانی و تکرار چرخهای بود که جز خشم و ارادهٔ مصمم ملت فلسطین، دستاوردی واقعی نداشت.
این مقاله پیشنهاد میکند با فروپاشی برجام و بازگشت تحریمها، باید چارچوبی تازه برای همکاری هستهای در خاورمیانه شکل گیرد؛ طرحی موسوم به «کنسرسیوم منطقهای سوخت هستهای» که با نظارت بینالمللی، تقسیم چرخه سوخت میان کشورهای منطقه و تضمین شفافیت کامل، از اشاعه سلاح هستهای جلوگیری کند. نویسنده تأکید دارد این ابتکار میتواند هم اعتمادسازی و هم توسعه انرژی صلحآمیز را ممکن سازد و زمینهساز همکاری اقتصادی گستردهتر میان ایران، غرب و همسایگان منطقه شود.