بهترین شعرهای عاشقانه برای روز زن برای تبریک به عشقتان در سال ۱۴۰۴
با فرارسیدن روز زن، چه تبریکی میتواند بهتر از تبریک با یک شعر زیبا باشد؟
فرارو- روز زن یکی از روزهای مهم در تقویم ملتهای مختلف جهان است. شیوه تبریکگویی در این روز میتواند دغدغه بسیاری از افراد باشد.
به گزارش فرارو، چگونگی تبریک روز زن، همواره یکی از موضوعاتی است که با جستجوی زیادی در فضای مجازی همراه است. با توجه به پیشینه ادبی ایران، چه چیزی بهتر از یک شعر زیا میتواند مراتب ارادت ما را به عزیزانمان برساند؟
بهترین شعرهای عاشقانه برای روز زن
شعری از احمد شاملو
مرا
تو
بی سببی
نیستی
به راستی
صلت کدام قصیده ای
ای غزل ؟
شعری از حسین منزوی
زنی چنین که تویی جز تو هیچ کس زن نیست
و گر زن است ، پسندیده دل من نیست
زنی چنین که تویی ، ای که چون تو هیچ زنی
به بی نیازی ِ بی زینتی ، مزیّن نیست
***
زن جوان غزلی با ردیف "آمد" بود
که بر صحیفهی تقدیر من مسوّد بود
زنی که مثل غزلهای عاشقانهی من
به حسن مطلع و حسن طلب زبانزد بود
مرا ز قید زمان و مکان رها میکرد
اگر چه خود به زمان و مکان مقید بود
دو چشم داشت دو "سبز - آبی" بلاتکلیف
که بر دو راهی "دریا - چمن" مردد بود
از مهدی اخوانثالث
من با تو نگویم که تو پروانه من باش
چون شمع بیا روشنی خانه من باش
لطفی کن و در خلوت محزون من ای دوست
آرام و قرار دل دیوانه من باش
از هوشنگ ابتهاج
امشب به قصه دل من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی
این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
میگویمت ولی تو کجا گوش میکنی
دستم نمیرسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش میکنی
در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و مست را همه مدهوش میکنی
از سیمین بهبهانی
رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش
ما را چه گنه بود؟ خطا کرد کمندش
با آن همه دلداده دلش بستهی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش
از سهراب سپهری
صدا کن مرا.
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن میروید.
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیشبینی نمیکرد.
و خاصیت عشق این است.
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
از فروغ فرخزاد
تا به کی باید رفت
از دیاری، به دیاری دیگر
نتوانم، نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما آن دو پرستو بودیم
که همه عمر سفر میکردیم
از بهاری به بهاری دیگر