مشرق نوشت: به تازگي روزنامه انگليسي گاردين گزارشي را در اين زمينه منتشر كرده كه فارغ از برخي خلاف گويي هاي آن جالب توجه است.
اين روزنامه با تمركز بر سردار قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس مي نويسد: ژنرال پترائوس مديركنوني سازمان سيا علاقه دارد داستاني را از زماني بازگو كند كه يك ژنرال 4 ستاره در عراق بود. اوايل سال 2008 زماني كه مجادله بين گروه شبه نظامي شيعه از يك طرف و ارتش آمريكا و عراق از طرف ديگر شعله ور بود، به پترائوس يك تلفن داده شد كه در آن يك اسم ام اس از سردار ايراني بود، آن سردار ايراني از آن به بعد تبديل به الهه انتقام شد.
اين مسيج از فرمانده سپاه قدس، قاسم سليماني آمده بود، و توسط يكي از رهبران عراقي منتقل شده بود، در آن پيغام نوشته شده بود؛ «ژنرال پترائوس! شما بايد مرا بشناسي، من قاسم سليماني هستم، كسي كه سياست هاي ايران را در عراق، لبنان، غزه و افغانستان تدوين مي كند و صد البته سفير ايران در بغداد نيز عضو سپاه قدس است و كسي كه جايگزين او مي شود نيز عضو سپاه قدس است.»
گاردين مي نويسد: پترائوس بشدت نياز داشت كه به او گوشزد شود، بسياري از نظاميان آمريكا كه با عراقي هاي شيعه كار مي كنند، توسط قاسم سليماني و افراد وابسته به سپاه قدس به تحليل برده مي شوند، آنچنان كه تلاش هاي ديپلماسي آمريكا در ساير نقاط خاورميانه به تحليل برده مي شود، خصوصا در لبنان. پترائوس سال گذشته به ارگان تحقيقاتي مربوط به جنگ گفت كه مشكلي كه سليماني براي او درست كرده بوده است، چه بوده است.
روزنامه انگليسي اضافه مي كند: قدرت و وجهه قاسم سليماني به عنوان كسي كه قدرتمندترين بازيگر عرصه منطقه است، در سه سال گذشته كاهش نيافته است و در برخي از مولفه ها، افزايش نيز يافته است. قدرت ارتباط هاي سليماني طي هفته ها مصاحبه با مقامات عراقي مشخص شده است، برخي از مقامات عراقي او را ستايش مي كنند. به گزارش روزنامه مذكور، «وظيفه سپاه قدس حفاظت از انقلاب و صدور آن به كشورهاي اسلامي است. جوامع شيعه نشان داده اند كه بسيار مستعد انقلاب هستند و با سپاه قدس همراهي خواهند داشت. البته سپاه قدس متحدان سني نيز دارد، مانند حماس و غزه».
گاردين نوشت: 8 سال گذشته ما شاهد جنگ بين متحدين و نمايندگان سپاه قدس با ارتش آمريكا بوده ايم كه نتيجه آن را اكنون مي بينم، چرا كه ارتش آمريكا درحال ترك عراق است.
گاردين آنگاه از قول صالح المطلك (از عناصر بعثي و مستخدم سازمان سيا كه با استخبارات سعودي نيز همكاري مي كند)، نوشت «سليماني قدرتش را مستقيماً از [آيت الله] سيدعلي خامنه اي مي گيرد. تمام مقامات مهم عراقي سليماني را به شكل يك فرشته مي بينند و با او رايزني دارند»
گزارش گاردين حاكي است: يكي از نمايندگان مجلس عراق كه از دستياران ارشد نوري المالكي است، درباره سليماني مي گويد «او فقط يكبار در اين هشت ساله به عراق آمده است، او فردي است كه آرام سخن مي گويد و منطقي و بسيار مودب است، وقتي با او حرف مي زنيد، بسيار ساده برخورد مي كند. تا زماني كه پشتوانه او را نشناسيد، نمي دانيد چه قدرتي دارد، هيچ كسي نمي تواند با او بجنگد».
روزنامه انگليسي معتقد است: سليماني اصلا يك مرد جنگي به نظر نمي رسد، با موهاي جوگندمي، لاغر و با لبخندي مليح! كساني كه او را در سال 2006 و هنگام مسافرتش به بغداد به صورت مخفيانه ديده اند، مي گويند او بدون هيچ محافظي تنها به همراه دو نفري كه او را دعوت كرده بودند، به همه جا مي رفته است. آمريكايي ها تا زماني كه او به ايران بازمي گردد، از حضور او در عراق خبردار نمي شوند. يكي از مقامات بلندپايه رسمي آمريكا مي گويد: «او مانند قيصر سوزو هراس انگيز است، او همه جا هست و هيچ جا نيست»(!) يك نماينده شيعه و رده بالاي مجلس عراق مي گويد «او موفق شده است كه با تمام گروه هاي شيعه عراقي در همه سطوح رابطه برقرار كند. در نشست سال گذشته دمشق كه براساس آن نشست، دولت كنوني عراق شكل گرفت، او در ميان رهبران تركيه و سوريه و عراق و حزب الله حضور داشت و همه را مجاب كرد كه نوري المالكي را براي بار دوم برگزينند.» حتي رئيس جمهور عراق، جلال طالباني او را به صورت مرتب ملاقات مي كند.
گاردين اين را هم متذكر شد كه «حتي كساني كه سليماني را دوست ندارند، او را فردي با هوش مي دانند. بسياري از مقامات آمريكا كه اين چند ساله را صرف متوقف كردن كار افراد وفادار به سليماني كرده اند، مي گويند مايل هستند او را ببينند و معتقدند كه مبهوت كارهاي او شده اند.
به نوشته کیهان ، يكي از مقامات بلند پايه ارتش آمريكا دراين باره مي گويد: من خيلي ساده از او خواهم پرسيد كه از ما چه مي خواهد؟
گرگيجه گرفتن رسانه هاي انگليسي و آمريكايي و انتشار تحليل هايي آميخته با تحريف درباره نفوذ منطقه اي جمهوري اسلامي ايران - با محوريت نظامي نشان دادن اين نفوذ- در حالي است كه اگر سلاح و نظامي گري ابزار نفوذ بود، طبيعتاً اشغالگران آمريكايي بايد بيشترين نفوذ را در عراق و افغانستان مي داشتند. واقعيت ماجرا اين است كه ملت هاي منطقه براي جمهوري اسلامي اعتبار ويژه اي قائلند و آن را حامي و پشتوانه اقتدار و عزت خود- و نه معارض و مزاحم- مي يابند و بسياري از آرمان هاي خود را در سيماي انقلاب اسلامي جست وجو مي كنند و سليماني حامل اين پيام است.