آینده روابط ایران و آمریکا در هالهای از ابهام قرار دارد. دولت جدید آمریکا احتمالاً سیاست «فشار حداکثری» را احیا میکند که میتواند شامل تحریمهای سختگیرانهتر و اقدامات نظامی محدود باشد. اروپا در تنگنای ژئوپلیتیک به دنبال احیای دیپلماسی هستهای است، اما روابطش با ایران به دلیل جنگ اوکراین تیره شده است. در این میان، ایران استراتژی دوگانهای از دیپلماسی و بازدارندگی را دنبال میکند و در حالی که همکاری با چین و روسیه را تقویت کرده، برای کاهش تنشها در منطقه نیز تلاش دارد.
فرارو- یکی از پرسشهای کلیدی در سیاست خارجی آمریکا این است که دولت جدید این کشور چه رویکردی را در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد. برخی از سیاستگذاران تندرو در واشنگتن معتقدند که اکنون بهترین زمان برای محدود کردن برنامه هستهای ایران یا تشدید فشار فراهم شده است.
به گزارش فرارو به نقل از گروه بین المللی بحران، با این حال، دونالد ترامپ تمایلی به ورود به یک درگیری نظامی دیگر در خاورمیانه ندارد. به همین دلیل، احتمال بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» وجود دارد که میتواند شامل افزایش تحریمها، اجرای سختگیرانهتر آنها و حتی انجام حملات هدفمند علیه نیروهای مقاومت در منطقه باشد. اما هنوز مشخص نیست که هدف اصلی این رویکرد صرفاً وادار کردن تهران به عقبنشینی از مواضعش است یا اینکه واشنگتن به دنبال هدف دیگری خواهد بود.
روابط ایران و اروپا به دلیل روابط ایران با روسیه در زمان جنگ اوکراین به یکی از سردترین مقاطع خود رسیده است. با این حال، دیپلماتهای اروپایی همچنان به گفتوگو با تهران ادامه میدهند، زیرا افزایش تنشها در خاورمیانه و شکست دیپلماسی هستهای میتواند پیامدهای منفی برای اتحادیه اروپا به همراه داشته باشد. در این چارچوب، کشورهای اروپایی، بهویژه اعضای تروئیکای غربی (فرانسه، آلمان و بریتانیا)، میتوانند اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار دهند:
۱- بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک برای بررسی امکان ازسرگیری مذاکرات هستهای و سایر موضوعات مرتبط، در حالی که در صورت عدم همکاری تهران، این احتمال وجود دارد که گزینههایی مانند فعالسازی مکانیسم «اسنپبک» در چارچوب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت یا اعمال تحریمهای جدید در نظر گرفته شوند.
۲ - در صورت بازگشت دولت جدید آمریکا به سیاست فشار حداکثری، اروپا باید تلاش کند تا از تشدید بیثباتی در منطقه جلوگیری شود.
۳- با توجه به گسترش همکاریهای ایران با کشورهای منطقه، اروپا میتواند از طریق نماینده ویژه خود در امور خلیج فارس، تعامل نزدیکتری با شورای همکاری خلیج فارس داشته باشد تا از افزایش تنشها جلوگیری کرده و زمینه را برای راهکارهای دیپلماتیک فراهم سازد.
با این حال، تهران همچنان از اهرمهای قابلتوجهی برای تأثیرگذاری بر معادلات منطقهای برخوردار است. ایران با در اختیار داشتن هزاران موشک بالستیک، همچنان یک بازیگر نظامی مهم در منطقه محسوب میشود و برخی از حملات موشکی آن به اسرائیل توانستهاند سامانههای دفاعی این کشور را دور بزنند. در یمن، انصارالله بهعنوان یک نیروی مؤثر باقی مانده و با حمله به مسیرهای کشتیرانی در دریای سرخ، فشار اقتصادی بر شرکتهای حملونقل دریایی را افزایش داده است. در عراق نیز گروههای همسو با ایران همچنان نفوذ خود را حفظ کرده و بر تحولات سیاسی و امنیتی این کشور اثرگذار هستند.
از منظر دیپلماتیک، تهران روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرده و اخیراً یک معاهده همکاری راهبردی با مسکو به امضا رسانده است. در عین حال، ایران موفق شده است روابط خود را با برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات، بهبود بخشد و گامهایی در جهت کاهش تنشهای منطقهای بردارد.
پس از شکست تلاشهای دیپلماتیک برای احیای برجام، برنامه هستهای ایران به نقطهای تعیینکننده رسیده است. همزمان با ادامه بنبست در مذاکرات، گزارشها حاکی از آن است که تهران نهتنها غنیسازی اورانیوم را متوقف نکرده، بلکه سطح و حجم ذخایر خود را به شکل قابلتوجهی افزایش داده است. تحلیلگران غربی بر این باورند که زمان گریز هستهای ایران؛ یعنی مدتزمان لازم برای تولید مواد شکافتپذیر کافی جهت ساخت یک سلاح هستهای اکنون تقریباً به صفر رسیده است. با این حال، فرآیند تبدیل این مواد به یک کلاهک عملیاتی و توسعه سامانههای پرتاب همچنان چالشی زمانبر است.
دولت مسعود پزشکیان که خود را بهعنوان دولتی اصلاحطلب معرفی میکند، در تلاش است با اجرای برخی تغییرات، از میزان نارضایتیهای عمومی بکاهد. بااینحال، این اقدامات با مقاومت جدی جناحهای محافظهکار مواجه شده است. این جریانها هرگونه نرمش در محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی را تهدیدی برای قدرت خود تلقی کرده و با آن بهشدت مخالفت میکنند. در میان مقامات دولت پزشکیان، برخی بر این باورند که تداوم مسیر کنونی، کشور را با چالشهای فزایندهای روبهرو خواهد کرد و تعامل با غرب، راهی گریزناپذیر برای کاهش فشارهای اقتصادی و سیاسی است.
برای جناح میانهروتر در حاکمیت، روابط با چین و روسیه از اهمیت استراتژیک برخوردار است، اما این تعاملات نتوانسته انتظارات اقتصادی ایران را برآورده کند. به همین دلیل، از نگاه این جریان، بهبود روابط با غرب همچنان یک گزینه ضروری محسوب میشود که میتواند منافع اقتصادی ملموستری برای کشور به همراه داشته باشد.
در مقابل، جناحی از نیروهای سیاسی درون نظام بهشدت با هرگونه سازش، چه در سیاست داخلی و چه در عرصه بینالمللی مخالفاند. در ماههای اخیر، درخواستها برای حرکت به سمت تسلیحات هستهای در میان این طیف افزایش یافته است. از منظر آنها، پایبندی به اصول انقلابی و رد اصلاحات اجتماعی یا هرگونه تعامل با غرب، نهتنها یک موضع ایدئولوژیک، بلکه راهبردی برای تضمین بقا است. این جناح، تسلیحاتیشدن را ابزاری برای بازسازی بازدارندگی ایران تلقی میکند و بر این باور است که سیاست خارجی کشور باید بهطور کامل از اروپا و آمریکا فاصله بگیرد و بهجای آن، اتحادهای استراتژیک با روسیه، چین و دیگر قدرتهای غیرغربی را تقویت کند.
در نخستین دوره ریاستجمهوری ترامپ، رهبران اروپایی با سیاستهای تقابلی او در قبال ایران مخالفت و تلاش کردند تا از پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام که از دید آنها اقدامی شتابزده و غیرمدبرانه بود، بکاهند. اما این بار، رویکرد اروپا نسبت به ایران خصمانهتر شده است؛ زیرا از سال ۲۰۲۲ به این سو، روابط میان ایران و اروپا تیره شده است.
با این حال، تشدید تنشها در خاورمیانه دستاورد چندانی برای اروپا نخواهد داشت، بهویژه در شرایطی که منطقه با بیثباتیهای گسترده مواجه است. هرچند ممکن است موقعیت ایران در برخی حوزهها تضعیف شده باشد، اما تهران همچنان ابزارهای مؤثری برای اعمال نفوذ در معادلات منطقهای و بینالمللی در اختیار دارد. اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی به تنهایی اهرمهای محدودی برای ترغیب ایران دارند، اما میتوانند با تقویت نقش دیپلماتیک خود، زمینههای تعامل را افزایش دهند.
در این راستا، مقامات ارشد اتحادیه اروپا که به مسائل منطقهای و چالشهای منع گسترش سلاحهای هستهای آگاه هستند، میتوانند از طریق کانالهای موجود در ایالات متحده و ایران، میزان آمادگی دو طرف برای احیای دیپلماسی را بررسی کنند. به طور مشخص، دیپلماتهای اروپایی شاید در همکاری با همتایان عرب خود در خلیج فارس میتوانند ارزیابی کنند که آیا ادعای تهران مبنی بر آمادگی برای مذاکرات جدید واقعیت دارد و چه موضوعاتی میتواند در چنین گفتوگوهایی مطرح شود.
ساعت دیپلماتیک بیوقفه در حال تیکتاک است. کشورهای تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) تلاش میکنند تا پیش از اواسط سال جاری، در هرگونه مذاکراتی پیرامون بازگشت به محدودیتهای هستهای ایران، به پیشرفتی ملموس دست یابند. این تلاشها با هدف تصمیمگیری درباره امکان فعالسازی مکانیسم «اسنپبک» در چارچوب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل انجام میشود؛ قطعنامهای که در سال ۲۰۱۵، در ازای اعمال محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران، تحریمهای چندجانبه علیه این کشور را لغو کرد.
مطابق این مکانیسم، در صورت «عدم اجرای قابلتوجه» تعهدات از سوی ایران، تحریمهای سازمان ملل میتوانند پیش از اکتبر سال جاری مجدداً اعمال شوند. بااینحال، پس از این تاریخ، کشورهای غربی دیگر قادر نخواهند بود بدون همراهی چین و روسیه این تحریمها را بازگردانند، امری که فشارهای دیپلماتیک را برای دستیابی به توافقی زودهنگام تشدید کرده است. در مقابل، تهران هشدار داده است که در صورت اجرای این مکانیسم، احتمال خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را بررسی خواهد کرد. چنین اقدامی، میتواند برنامه هستهای ایران را به مسیری نامعلوم سوق دهد و در نهایت، به پایان نظارت بینالمللی بر فعالیتهای هستهای این کشور بینجامد.
اگر ایران و ایالات متحده برای مذاکره آماده باشند، این گفتوگوها نباید صرفاً به مسئله هستهای محدود شود. مذاکرات باید فراتر از کاهش سطح غنیسازی اورانیوم و کاهش ذخایر مواد با غلظت نزدیک به درجه تسلیحاتی باشد و شامل افزایش همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و فراهمسازی دسترسی گستردهتر بازرسان به تأسیسات هستهای شود.
ایران میتواند انتظار کاهش تحریمها و تعهد ایالات متحده به عدم تلاش برای بیثباتسازی نظام را داشته باشد. اگرچه اسرائیل ممکن است با چنین توافقی مخالفت کند. با وجود چالشهای متعدد، شرایط کنونی ممکن است یکی از آخرین فرصتها برای آغاز مذاکرات باشد. حتی اگر شکاف میان خواستههای ایران و شرایطی که دولت ترامپ برای ورود به مذاکرات تعیین میکند، گسترده باشد، تلاش برای گفتوگو میتواند زمینهساز توافقات بعدی شود.
در صورت تشدید سیاست فشار حداکثری از سوی ترامپ، اروپا باید تلاش کند تا واشنگتن را متقاعد نماید که این فشار صرفاً ابزاری برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک باشد، نه هدفی مستقل. رهبران اروپایی باید ایالات متحده را ترغیب کنند که درخواستهای خود از ایران را بهگونهای مشخص و واقعبینانه تنظیم کند تا امکان ورود به مذاکرات فراهم شود.
در هر شرایطی، افزایش تعاملات اروپا با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس میتواند به ثبات منطقه کمک کند. برگزاری نخستین نشست سران اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در ماه اکتبر فرصتی برای همکاریهای گستردهتر خواهد بود. اتحادیه اروپا میتواند با ارائه حمایتهای فنی و تخصصی در حوزههایی مانند همکاریهای زیستمحیطی و توسعه پایدار، به بهبود روابط ایران با کشورهای منطقه بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی کمک کند. این اقدامات میتوانند به کاهش رقابتهای منطقهای و حرکت بهسوی همکاریهای سازندهتر کمک کنند.