محوطه باستانی چشمهعلی که براساس حفاریها و کاوشهای باستانشناسی نزدیک به ۸ هزار سال قدمت دارد، تا قبل از دهه ۶۰ در روزهای پایانی سال میزبان قالیهای شهر بود و مردم از نقاط مختلف شهر برای شستوشوی قالیهایشان اینجا را انتخاب میکردند.
به گزارش همشهری آنلاین، از محوطهای باستانی حرف میزنیم که یکی از سکونتگاههای مهم دامنه جنوبی ارتفاعات البرز در جنوب شرق تهران و شمال شهرری با قدمتی ۸ هزارساله است و چشمهای که در اینجا قرار دارد از میان صخرهای بزرگ بیرون آمده و به سوی جنوب و سپس جنوب شرقی جریان دارد.
نام قدیمی این چشمه «سورینی» بود که احتمالاً منسوب به خاندان بزرگ سورین در عصر اشکانیان و ساسانیان است و بعدها به نام امام اول شیعیان به «چشمهعلی» معروف شد. روایتهای جالبی درباره عقبه رسم قالیشویی در این محدوده وجود دارد، اما قبل از اینکه «سید محسن ماجدی»، ریپژوه، به جزئیات آن بپردازد از او میخواهیم کمی درباره تاریخچه چشمهعلی حرف بزند: «نخستینبار «دایت»، کاردار وقت فرانسه در ایران، در سال ۱۳۰۳ در این منطقه به کاوش پرداخت، ولی از نتایج کاوشهای او اطلاعاتی در دست نیست. پس از او «اریک اشمیت» آمریکایی در ادامه کاوشهایش در تپه حصار دامغان و برای کشف منشأ فرهنگ آن منطقه، بیش از ۶۰۰ متر از محوطه چشمهعلی را طی ۳ فصل متوالی بین سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۵ کاوید که نتیجه آن کشف ۳ دوره مهم فرهنگی، شامل لایهها و آثار دورههای اسلامی، اشکانی و پیش از تاریخ بود. هزاران قطعه از اشیایی که اشمیت در چشمهعلی یافته بود، امروزه در موزهها و دانشگاههای آمریکا و بخش کوچکی از آنها نیز در موزه ایران باستان نگهداری میشود.»
ماجدی اینگونه ادامه میدهد: «با درگذشت اسمیت در سال ۱۳۴۳ مطالعات او ناقص ماند و، چون رموز شمارهگذاری آثار مکشوفه را فقط خود او میدانست، تاکنون کسی موفق به مطالعه آنها نشده و تنها چند گزارش خبری در این باره از او باقی مانده است. در سال ۱۳۷۷ هیئتی از سازمان میراث فرهنگی دانشگاه تهران و دانشگاه برادفورد، تپه چشمهعلی را با هدف تاریخگذاری لایههای باستانی آن حفاری کرد. تراشههایی در ابعاد ۵ در ۲ متر در شرق و غرب تپه ایجاد شد و تا عمق ۱۰ متری آثار فرهنگی هزارههای ششم، پنجم و اوایل چهارم پیش از میلاد مشخص شد. از لحاظ زمانی، تپه فعلی چشمهعلی مربوط به دورههای فرهنگی نوسنگی، کالکولتیک انتقالی و کالکولتیک قدیم است.»
ماجدی در بخش دیگری از صحبتهایش به اوایل دوره قاجار، زمان فتحعلیشاه، اشاره میکند: «آن دوران شهرری تفرجگاه پادشاهان قاجار بود و یکی از زیباترین نقاط آن همین چشمهعلی و اطرافش که باغ صفاییه در آن واقع شده بود، عنوان شده. در گوشهای از تپه چشمهعلی، سنگنگارهای وجود دارد که باستانشناسان آن را به زمان فتحعلیشاه قاجار نسبت دادهاند. داستان این سنگنگاره این است که فتحعلیشاه قاجار وقتی برای گشتوگذار به چشمهعلی رفته بود و آنجا سنگنگاره ساسانی را دید، دستور داد آن سنگنگاره را از بین ببرند و بهجای آن، نگاره خودش را با گروهی از درباریان کندهکاری کنند! ۲ نقش در آنجا وجود دارد: یکی نقش فتحعلی شاه به تنهایی است و یک جایی در همان بخش فتحعلیشاه را روی تخت نشان میدهد که فرزندانش و صاحب منصبان دربار کنارش ایستادهاند که این نقش هم دارای تاریخ است و اشیا و کتیبههایی هم در مدح فتحعلیشاه کنار این نقش حکاکی و حجاری شده است.»
چشمهعلی در دورههای مختلف تاریخی پابرجا بوده است و همین موضوع به ارزش آن اضافه میکند، اما تنها دلیل اهمیت چشمهعلی پشتوانه تاریخی آن نیست. این چشمه مکانی است که برای مردم محلی از نظر فرهنگی اهمیت دارد. مثلاً همین شستن فرش یکی از سنتهایی است که در قدیم کنار چشمهعلی انجام میشد. فرشفروشان و سایر مردم باور داشتند که آب چشمهعلی باعث درخشانتر و خوشرنگتر شدن فرشها میشود.
تاریخچه شکلگیری سنت قالیشویی در چشمهعلی موضوع جالبی است که ماجدی اینگونه دربارهاش حرف میزند: «قالیشویی در اواخر دوره قاجار، پهلویاول و پهلوی دوم تا حدود دهه ۶۰ در این چشمه رواج داشت. مردم معتقد بودند به خاطر ترکیباتی که آب چشمه دارد این آب فرشهای دستباف را براق و شفاف میکند. این فرهنگ و سنت ابتدا میان اهالی و ساکنان همین محدوده جریان داشت؛ حتی نزدیک نوروز خانمهای خانهدار ظرفها و لباسهایشان را میآورند و در اینجا میشستند. اما بعدها با آمدن وسایل نقلیه بین تهران و ری و آمدن خودروهای باربری به دلیل ایجاد سهولت در حمل فرشها، در نزدیکی این کوه و در امتداد خیابان ابنبابویه، قالیشوییهای زیادی شکل گرفت و این کار بیشتر به یک صنعت و شغل برای عدهای تبدیل شد که مطابق آن افراد از نقاط مختلف شهر قالیهایشان را برای شستوشو به قالیشوییهای اینجا تحویل میدادند. هرکس وظیفهای داشت، کار عدهای حمل فرشها بود، گروهی خاک فرشهای دستی را میگرفتند، گروهی کار شستوشو را انجام میدادند، تعدادی از افراد مسئولیت حمل و پهن کردن فرشها در سینهکش کوه را به عهده داشتند، برخی افراد هم مسئولیت نگهبانی این فرشها را داشتند، زیرا امکان داشت فرشی ۲ روز نیاز به پهن ماندن داشته باشد و آنها باید از آن نگهبانی میکردند. خلاصه که با فرارسیدن نوروز جنبوجوش و هیجانی تماشایی از تعاملات اجتماعی و اقتصادی در کنار این چشمه جریان پیدا میکرد.»
هرچند که بعضاً شاید در روزهای پایانی سال شستوشوی قالی در چشمه توسط برخی اهالی انجام شود، اما دیگر در اینجا خبری از آن حجم خیرهکننده از قالی و صنعت قالیشویی نیست. آب چشمهعلی هم به فراخور بارندگی در تهران تغییر میکند، در بعضی فصول پرآب و در برخی فصلها کمآب و الان به دلایل مختلفی از جمله بارش کم و حفر تونلهای مترو و جمعآوری آبهای سطحی تهران آب این چشمه کم شده است. ماجدی با بیان این موضوعات ادامه میدهد: «بساط این صنعت پس از سال ۱۳۶۰ کمکم از این چشمه جمع شد، چراکه مواد شوینده حاصل از شستوشوی قالیها با وارد شدن به داخل آب چشمهعلی به پاییندست و زمینهای کشاورزی میرفت و همین موضوع باعث شد به دلیل جلوگیری از بروز مشکلات زیستمحیطی، فعالیت قالیشوییها در چشمهعلی متوقف شود و به خارج از این محدوده انتقال داده شوند، اما هنوز یکیدو مورد از قالیشوییهای قدیمی به صورت متروک به فاصله یک کیلومتری جنوب چشمهعلی باقی ماندهاند.»