فرارو- بازگشت به قدرتِ «بیبی» (لقب نتانیاهو) بیش از هر زمان دیگری، آژیرهای هشدار را به صدا در آورده است. از قبل نمایان بود که نتانیاهو در بازگشت به قدرت، تمرکز اصلیاش را بر مقابله با ایران معطوف خواهد کرد، اما قراین امر نشانگر آن هستند که این رخداد، برای ایران معناهایی فراتر از یک تغییر قدرت در تلآویو دارد.
به گزارش فرارو، بازگشت نتانیاهو به صدر قدرت در شرایطی اتفاق افتاد که فضای مذاکرات ایران با کشورهای طرف گفتگو در وین با تعلیق مواجه شد. همزمان ناآرامیهای چند ماه اخیر ایران نیز توان مانور گستردهتری به «بیبی» بخشید تا بتواند مسیر ستیز با تهران را بیش از بیش تقویت کند. به نظر میرسد تکههای پازل تقابل میان ایران و اسرائیل در عصر جدید به سرعت در حال کامل شدن هستند. نمودهای این امر را میتوان در پنج مولفه ذیل ارائه کرد:
جدیترین تهدید در مناسبات میان اسرائیل و ایران در عصر جدید (بعد از بهقدرت رسیدن مجدد نتانیاهو) در ارتباط با گسترش و تقویت همکاریهای امنیتی با ایالات متحده آمریکا است. در این زمینه بیش از هر موضوع دیگری عضویت اسرائیل در سنتکام و تهدیدات آن برای جمهوری اسلامی ایران است که اهمیت پیدا میکند.
در ۱۵ ژانویه ۲۰۲۱ (۲۶ دی ۱۳۹۹) یعنی پنج روز قبل از آنکه حضور دونالد ترامپ از کاخ سفید خداحافظی کند، میراثی جدید را بر دولت بایدن تحمیل کرد. در این مقطع، پنتاگون از تغییری در «برنامه فرماندهی یکپارچه» خبر داد و اعلام کرد که اسرائیل از حوزه «یوکام» ستاد فرماندهی نیروهای ایالات متحده برای اروپا (EUCOM) به حوزه اختیارات «سنتکام»، ستاد فرماندهی مرکزی نیروهای ایالات متحده (CENTCOM) منتقل میشود. با گذشت چند ماه در اول سپتامبر ۲۰۲۱ (۱۰ شهریور ۱۴۰۰) مورد اجرای نهایی قرار گرفت. در ۸ سپتامبر ۲۰۲۲ (۱۷ شهریور ۱۴۰۱) نیز عضویت اسرائیل در سنتکام به طور رسمی اعلام شد.
عضویت اسرائیل در سنتکام بدین معنا است که تلآویو به حوزه مورد رغبت خود یعنی خاورمیانه وارد همکاری مستقیم با آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان متحدین این فرماندهی میشود. حوزه مسئولیت فرماندهی مرکزی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه تا آسیای مرکزی از جمله منطقه خلیج فارس و همچنین افغانستان و پاکستان است. چنین امری عملا آمریکا و متحدان منطقهایاش را در جایگاه مشارکت کننده در تمامی عملیاتهای اسرائیل در منطقه قرار میدهد.
با عضویت اسرائیل در سنتکام، همکاریهای نظامی و امنیتی آمریکا و اسرائیل دیگر قابل انکار نخواهند بود. این موضوع حتی در شهریور ماه امسال نیز از سوی سرلشکر باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران مورد توجه واقع شد. باقری در در صفحه شخصی خود در پیام رسان روبیکا پیامی هشدار آمیز خطاب به کشورهای منطقه در باره همکاری با رژیم صهیونیستی صادر کرد.
علاوه بر عضویت در سنتکام، به نظر میرسد با بازگشت نتانیاهو به قدرت همکاریهای نظامی و امنیتی میان اسرائیل و آمریکا وارد مرحله جدیدی شده است. نمود بارز این امر نیز را در جریان رزمایش مشترک جدید دو طرف می توان مشاهده کرد.
ارتش اسرائیل همراه با ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا از روز دوشنبه ۲۳ ژانویه (سوم بهمن) تا ۲۷ ژانویه (۷ بهمن) رزمایش بزرگی را برگزار کردند که بزرگترین رزمایش مشترک آنها تا کنون محسوب میشود. در رزمایش موسوم به «درخت بلوط» ۱۴۰ هواپیما از جمله اف -۳۵، بی – ۵۲، اف -۱۶، اف -۱۵، AC-۱۳۰ و AH-۶۴ s حضور دارند. در این مانور ۱۲ ناو جنگی، سامانههای موشکی توپخانهای با تحرک بالا و سامانههای پرتاب موشک چندگانه حضور داشتند.
در همین رزمایش حدود ۶۴۰۰ پرسنل آمریکایی و ۱۰۰۰ پرسنل اسرائیلی شرکت داشتند که در نوع خود کم سابقه به شمار میرود. حتی برخی خبرگزاریها مدعی شدند در رزمایش اخیر، حمله به تاسیسات هستهای ایران شبیهسازی نیز شده است.
اسرائیلیها در چند سال اخیر، برای مقابله با ایران، تمرکز ویژهای را بر بهرهگیری از دیپلماسی دیجیتال معطوف کردهاند. در بازگشت نتانیاهو به قدرت نیز به نظر میرسد این حوزه با تمرکز بیشتری ادامه پیدا میکند. اخیرا روزنامه نیویورک پست، آمریکا در گزارشی تحت عنوان «چگونه اسرائیل از دیپلماسی دیجیتال برای غلبه بر ایران استفاده میکند»، به اهمیت این موضوع در رقابت اسرائیلیها با ایران پرداخته است.
در گزارش این روزنامه تاکید میشود که در یک سال گذشته، ۴۵۰ میلیون پست از سوی وزارت خارجه اسرائیل با محتوای زبان فارسی تولید شده است. نکته قابل تامل این است که ۹۳ درصد مخاطبان این پستها در ایران بودهاند. بر اساس ادعای این روزنامه، اسرائیل با ۵۰ زبان دنیا در فضای مجازی محتوا تولید میکند. در این بین ایران یکی از مهمترین کشورهایی است که سیاستمداران اسرائیلی در حوزه دیپلماسی دیجیتال بر آن متمرکز شدهاند.
در مقطع جدید نیز به نظر میرسد دولت نتانیاهو تمرکز بیشتری را بر این حوزه متمرکز خواهد کرد. تلاش اصلی آنها این است که با استفاده از این ابزار، از یک سو، شکاف میان جامعه و نهادهای رسمی را در ایران افزایش دهند و از سوی دیگر، هزینههای حکمرانی را در ایران افزایش دهند.
بسیاری از رسانهها و ناظران سیاسی روی کار آمدن مجدد بنیامین نتانیاهو را در مقام حتمی بودن عدم احیای برجام در سال ۲۰۲۳ یا در ایدئالترین حالت دشوار شدن روند بازگشت به توافق ارزیابی کردهاند. نتانیاهو، در جامعه جهانی از جایگاه بسیار بالاتری نسبت به افرادی همچون نفتالی بنت و یائیر لاپید - روسای دولت ائتلافی- برخوردار است. او دوستیهای عمیقی با بسیاری از سناتورها و اعضا کنگره آمریکا دارد.
نتانیاهو از نظر میزان نفوذ بر بایدن و دیگر مقامهای سیاسی کاخ سفید نیز به مراتب از نفوذ بیشتری نسبت به دیگر سیاستمداران اسرائیلی برخوردار است. در میان کشورهای اروپایی نیز، نتانیاهو به مراتب جایگاه دیپلماتیک ویژهتری دارد. حتی میان او و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه نیز روابط حسنه و عمیقی برقرار است. مولفههای مذکور این امکان را برای دولت تندروی اسرائیل در شرایط جدید فراهم میکند که آسانتر بتواند عرصه تقابل با تهران را در سطح جهانی گسترش دهد.
توسعه و تقویت کمپین خرابکاری علیه تاسیسات نظامی ایران، دیگر محور خطرناک بازگشت نتانیاهو برای جمهوری اسلامی ایران است. توسل تلآویو به چنین رویکردی معطوف به سابقه است. در چند سال گذشته، طی چندین رخداد شاهد اقدام آنها به انجام عملیات خرابکارانه در ایران بودهایم. از انجام خرابکارهای کوچک در تاسیسات نظامی تا ترور دانشمندان هستهای ایران.
بعد از بازگشت نتانیاهو به قدرت، نخستین نمود توسل به این تاکتیک، در ماجرای عملیات ریزپهپادها علیه مجتمع صنایع نظامی در شهر اصفهان در ۲۸ ژانویه (۸ بهمن) –شامگاه شنبه- به وقوع پیوست. توسل به تاکتیک خرابکاری، طی سالهای گذشته نتایج محسوسی نداشته است. خرابکاریهای گاهوبیگاه، اسرائیلیها در مجتمعهای نظامی ایران نه در سطح ذهنی و نه در سطح میدانی، دگردیسیای را ایجاد نکرده است. این عملیاتها نه تنها در تفکر رهبران و استراتژیهای ایران نگذاشته، در سطح میدانی نیز تاثیری بر تضعیف توانمندی نظامی ایران بر جای نگذاشته و نمیگذارد.
بر کسی پوشیده نیست، انجام عملیاتهای محدود همچون حمله اخیر ریزپهپادها در اصفهان، همچنان نمیتوانند دگرگونیای جدید در معادلات ایجاد کنند. حالا پرسش جدی این است که نتانیاهو در مرحله جدید از بازگشت به کمپین خرابکاری چه اهدافی را دنبال میکند؟ در پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که دولت تندروی جدید مستقر در تلآویو، میتواند در قالب ارسال سیگنال هشدار «پلن بی» به ایران بعد از مرگ حتمی برجام باشد. هشداری بر این مبنا که تلآویو در حال آمادهسازی برای وضعیت بعد از پایان توافق هستهای است.
آخرین میدان بازیگری خطرناک دولت تندروی اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو، در رابطه با ماموریت ویژه وزیر جدید امور استراتژیکاش برای نابودی برجام است. ران درمر (Ron Dermer) که در اواخر دسامبر سال قبل به عنوان وزیر امور استراتژیک معرفی شد، ماموریتی بزرگ را عهدهدار شده است که آنهم عبارتست از: «لابیگری حداکثری علیه ایران.»
مسئولیت اصلی درمر در سطح جهانی اجماعسازی علیه ایران و در سطح مشخصتر ممانعت از احیای توافق هستهای (برجام) است. در این ماموریت کانون اصلی تمرکز وزیر استراتژیک دولت نتانیاهو، اعمال نفوذ و لابیگری در میان جامعه سیاسی آمریکا خواهد بود. درمر در نخستین ماموریت خود نیز در اوایل ژانویه برای گفتگو با مقامات ارشد آمریکایی پیش از سفر جیک سالیوان مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه به اسرائیل، به واشنگتن رفت.
بنابر اعلام رسانهها در دیدار وزیر امور استراتژیک اسرائیل با مقامهای آمریکایی، طیف گستردهای از مسائل مورد توجه گرفته اما کانون گفتگوها بر ایران متمرکز بوده است. این شخصیت نزدیک به نتانیاهو، در سخنرانیهای خود در آمریکا نیز کانون تمرکز خود را بر دعوت همگانی به ایستادن در مقابل ایران معطوف کرد.