تیم ملی فوتبال ایران مهیا میشود تا روز سهشنبه، اولین بازی از مرحله رفت گروهی انتخابی جام جهانی را برگزار کند. این تیم باید در اردن، به مصاف سوریهای برود که نمیتواند در خاک خودش میزبان رقبا باشد. جدال با سوریه، ششمین بازی شاگردان دراگان اسکوچیچ در آخرین مرحله انتخابی جام جهانی است. ملیپوشان ایران پیش از این دیدار از لحاظ فوتبالی مشکل چندانی ندارند. آنها بعد از پنج بازی با ۱۳ امتیاز در صدر جدول قرار گرفتهاند و قرار است به مصاف تیم قعرنشین سوریه بروند.
روی کاغذ این بازی نمیتواند معضلی جدی برای فوتبال ایران باشد؛ ولی پیشازآن، یکی، دو اتفاق عجیبوغریب رخ داده که شاید نتوان با قطعیت درباره برتری ایران در بازی پیشرو حرف زد. ماجرای اختلاف نظر مهدی طارمی و دراگان اسکوچیچ، تبدیل به موضوعی کموبیش بینالمللی شده و علاوه بر فوتبالدوستان ایرانی، بسیاری از علاقهمندان به فوتبال در کشورهای اروپایی بهویژه در پرتغال، آگاه هستند که طارمی به تیم ملی فوتبال ایران دعوت نشده است. این مورد به اندازه کافی تمرکز بازیکنان و کادر فنی تیم ملی را در دیدار برابر لبنان به هم زده بود؛ گو اینکه نهایتا مانعی برای متوقفکردن قطار فوتبال ایران در مسیر جام جهانی نشد و آنها در عرض چهار دقیقه، بازیای که تا نودمین دقیقهاش را با یک گل باخته بودند، به سود خود رقم زدند.
هنوز حلاوت آن برد تمام و کمال چشیده نشده بود که داستان اعتراض و پست مشترک بازیکنان تیم ملی، حاشیهای جدید را در پی داشت. ملیپوشان ایران با صدور بیانیهای، پرده از اتفاقی دور از شأن این تیم برداشته و به ماجرای نداشتن لباس مناسب اشارهای شوکهکننده داشتند.
در بیانیه مذکور اینطور آمده بود که «ما بازیکنان تیم ملی با همه توان و غیرت ایرانی و با حمایت شما مردم شریف ایران در دور رفت بدون شکست صدرنشین شدیم. لازم است به اطلاع مردم برسد که تیم ملی با چه مشکلات عجیبی روبهرو است که بههیچوجه در شأن نام کشورمان نیست. در تدارکات و پشتیبانی، در حد یک تیم باشگاهی هم حمایت نمیشویم. یک سال است لباسهای کهنه را میپوشیم و هر بار پس از شستوشو دوباره باید بپوشیم. در همین سفر لبنان با مشکلات زیادی ازجمله زمین تمرین مواجه شدیم؛ اما اعتراض مناسبی از طرف مسئولان فدراسیون صورت نگرفت. بازیکنان تیم ملی برخلاف وعدهها و با گذشت چندین ماه، هنوز پاداشهای خود را دریافت نکردهاند. از صعود در بحرین به بعد، دیگر خبری از مسئولان ورزش کشور نبوده. پیروزیهای ما برایشان عادی شده و به جای اینکه بیشتر حمایت کنند، به طور کلی فراموشمان کردهاند. این وضعیت اصلا مناسب تیمی نیست که در صدر رنکینگ آسیاست و مهیای حضور در جام جهانی میشود».
برای بازیکنان تیم ملی مسئله «شأن» در شرایطی ناراحتکننده توصیف شده که این موضوع تبدیل به سوژهای برای رسانههای عربی، بهویژه رسانههای عربستانی شد، تا در مطالبی مجزا به این «بیحرمتی» دامن بزنند که «ایرانیها باید لباس ورزشیشان را بشویند و دوباره آنها را به تن کنند».
مسئله شأن فوتبال ما در شرایطی تبدیل به بحرانی جدید شده که مسئولان وقت فدراسیون فوتبال و در رأس آنها شهابالدین عزیزیخادم، ادعای اقتصادیبودن دارند و همواره علاقه وافری داشتهاند که حتما کنار نامشان ذکر شود که ایشان فعال اقتصادی است و راه برونرفت از معضلات و مشکلات اقتصادی را بیش از هرکس دیگری از بر است. وعدههای انتخاباتی عزیزیخادم هم که فراموششدنی نیست. او در یک جا صحبت از آورده ۳۰۰ میلیاردتومانی کرده و در جای دیگری از دلار و یوروهای زیاد در فدراسیون فوتبال گفته است. هرچه بوده؛ اما او از آورده صد میلیاردتومانی در سال حرف نزده است.
حال چه شده که در چنین فدراسیونی با ادعای آنچنانی رئیسش، تیم ملی لباس مناسب برای پوشیدن ندارد و بازیکنان حس میکنند که شأن آنها آنطور که باید و شاید حفظ نشده است؟ آیا کناررفتن محمدباقر نوبخت از بدنه دولت، ارتباط مستقیمی با شأن فوتبال ایران یا با شأن فدراسیون عزیزیخادم دارد؟ در مقطع کنونی که چنین به نظر میرسد. در واقع بعد از رفتن محمدباقر نوبخت، عزیزیخادم در صحبتهایش کمتر از «چنین و چنان میکنم»های اقتصادیاش حرف زده و بیشتر تلاش کرده با اشاره به مسئله و مقوله تحریم ایران، از سختی و دشواری کار در فدراسیون فوتبال ایران حرف بزند. حال سؤالی که دراینبین مطرح میشود، این است که آیا فدراسیون عزیزیخادم، پولی را که از محمدباقر نوبخت گرفت، خرج کرده و دیگر آهی در بساط ندارد؟
برای روشنشدن این مورد کافی است به دیدارهای فروردین و اردیبهشت عزیزیخادم با یکی، دو چهره سیاسی با آن ژستهای دیپلماتیکش اشاره کرد. یکی از آن دیدارها، اواخر فروردین با محمدباقر نوبخت، معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه، صورت گرفت. آن زمان شایعه شده بود که عزیزیخادم به واسطه یکی از آشنایانش توانسته با نوبخت دیداری داشته باشد و رضایت او برای کمک مالی به تیم ملی فوتبال ایران را جلب کند. قریب به دو هفته بعد، یعنی ۱۷ اردیبهشت، سروکله محمدباقر نوبخت در آکادمی فوتبال پیدا شد و مشخص بود که شهاب عزیزیخادم، موفق شده رضایت نوبخت برای کمک مالی به تیم ملی را به دست بیاورد.
همان زمان سایت فدراسیون فوتبال، روی خروجیاش این دیدار را با آبورنگ پوشش داد و در یک جای آن، یک جمله مهم به نقل از نوبخت ذکر کرد: «با موافقت دکتر نوبخت مقرر شد تمامی هزینههای تیم ملی فوتبال در مقدماتی جام جهانی و جام جهانی فوتسال از سوی سازمان برنامه و بودجه در قالب ردیف بودجهای اختصاصی تأمین شود».
درباره آن عدد و رقم حرف و حدیث زیاد است؛ ولی دوباره طبق بیانیهای که فدراسیون فوتبال صادر کرده، مشخص شد که سازمان برنامه و بودجه در آن مقطع ۵۲ میلیارد تومان به فدراسیون فوتبال برای حمایت از تیم ملی پرداخت کرده است. ژستهای اقتصادی عزیزیخادم که خبر از پرواز چارتر و لباسهای آنچنانی و زمینهای بینظیر برای حفظ شأن تیم ملی میداد، همگی مربوط به همان روزهایی است که محمدباقر نوبخت، به فدراسیون فوتبال در ردیف یک بودجهای که برایش بند قانونی به وجود آمد، کمک کرد.
حال به نظر میرسد شهامت اقتصادی رئیس فدراسیون فوتبال هم با جدایی نوبخت از بدنه دولت ته کشیده و او گریزان از مطرحکردن طرح و برنامههای اقتصادی برای فدراسیون فوتبال است؛ کمااینکه همین حالا هم تحت فشار است تا دستکم توضیح دهد که پول مذکور صرف چه چیزهایی شده که کفگیر زودتر از حد تصور به ته دیگ خورده است.
البته این فدراسیون این روزها آنقدر درگیر موارد مبهم است که پول محمدباقر نوبخت یکی از آنهاست. اصرار به تداوم همکاری با سرپرست در پستهای مختلف با وجود آنکه زمان بسیار زیادی از آن احکام میگذرد و رسما حضور افراد مذکور در فدراسیون فوتبال غیرقانونی است، یکی دیگر از مباحثی است که عزیزیخادم را میتواند به گوشه رینگ ببرد. البته به شرط آنکه «همت» یا «توانی» برای گوشه رینگ بردن این مجموعه وجود داشته باشد!
حال تا آن زمان که فدراسیون شفاف شود و شأن بازیکنان تیم ملیاش را حفظ کند، میتوان به توصیههای وزیر ورزش عمل کرد و به بازیکنان تیم ملی قبولاند که معنویات بهتر از مادیات است. حمید سجادی، وزیر ورزش، همین یکی، دو روز پیش با حضور در کیش، درخصوص مشکلات تیم ملی گفت: «برای بچهها سوءتفاهم شده بود و حداقل نیت من بهعنوان یک ورزشی را میدانند و درک متقابل هم داریم. مثل اینکه پرداخت پاداشها عقب و جلو شده است؛ اما بهزودی انجام میشود. امروز خواستم که در کیش ایستاده و از راه دور تشویق کنیم. این تشویق معنوی خیلی بهتر از تشویق مادی بود».
آنطورکه از شواهد امر پیداست، فعلا ملیپوشان باید به تشویق ایستاده وزیر و شهاب عزیزیخادم به امید پیدایش نوبختی جدید، دلخوش باشند.