یادداشت زیر را یکی از فارغالتحصیلان رشته مهندسی نفت به سایت فرارو ارسال نموده است
هجده سالم بود که بعد از رنج و مشقت های کنکور و بعد از کسب رتبه ی خوب در رشته ریاضی و بعد از مشورت با چندین تن از افراد با تجربه در زمینه ی انتخاب رشته و همین طور چند تن از اقوام که از کارکنان با سابقه شرکت نفت بودند تصمیم گرفتم تا دانشگاه صنعت نفت اهواز و رشته مهندسی نفت را به عنوان انتخاب اصلی برگزینم.
برای خیلی از همکلاسی هایم جای تعجب داشت که چرا من با این رتبه، دانشگاهی در یکی از دورترین مناطق ایران و با سخت تریت شرایط آب و هوایی انتخاب کرده ام حال آنکه امکان ادامه تحصیل در بسیاری از رشته های پرطرفدار ریاضی در دانشگاه های برتر برایم وجود داشت.
هیچ وقت سعی نکردم هیچکدامشان را قانع کنم چرا که به زعم خودم بهترین انتخاب ممکن را کرده بودم و داشتم در خشت خام چیزی می دیدم که دوستانم در آینه نمی دیدند( حال که خوب فکر می کنم می بینم احتمالا حزم و دوراندیشی آن ها بیشتر بوده است).
دانشگاهی با هفتاد سال سابقه (الان قریب به 80 سال) تربیت مهندس نفت که در دنیا شناخته شده است، رشته ای که در دنیای آن روز حرف اول را می زد و بورسیه ای که در میان همه سر درگمی ها ی دیگر حوزه ها حسابی خود نمایی می کرد.
وقتی با هزار سلام وصلوات پدر و مادرم هزاران فرسخ را به امید اکتشاف تجربه جدید دانشجویی طی کردم با عرصه ای شگرف مواجه شدم. دانشگاه یا بهتر بگویم مرکزی که سطح روابط اجتماعی در آن در نازل ترین وضعیت قرار داشت اکثر دانشجویان آن در افسردگی مفرط به سر می بردند و انگار گرد سکون و رکود به آن پاشیده بودند.
همه دانشجویان 4 سال شرایط سخت راکد و خموده دانشگاه را به این امید می گذراندند که پایانی مطمئن در انتظار آن هاست. خیلی ها هم مثل من که هوای تنفس در دیگر دانشگاه ها را داشتند به جان کنکور دیگری می افتادند.
دانشگاه نفت همیشه در کنکور ارشد بی رقیب بود، به طوری که همیشه بین هفت تا ده نفر از رتبه های 1-10 در رشته های نفت، خاص این دانشگاه بودند.
بعد از فراغت از دانشگاه نفت حالا تحصیل در دانشگاه شریف تجربه مضاعفی بود که حس خوشایندی داشت. محیطی جدید که پژوهش در آن جدی تر دنبال می شد، دانشکده نفت جوان با اساتیدی جوان که جاه طلبی وصف ناپذیری در گشایش درهای علم داشتند.
بعد از افتخار فراغت تحصیل از این دو دانشگاه برجسته و در زمانی که برای خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی در ارگان های نظامی مشغول بودم، اخباری عجیب به گوشم رسید که دیگر هیچ یک از فارغ التحصیلان دانشگاه نفت اولویت استخدامی ندارند. یعنی پایانی برهفتاد و پنج سال تامین نيروي صنعت نفت توسط دانشگاه.
باورش سخت می نمود اما تماما صحت داشت. هشت سال بسط بی ضابطه وزارتخانه ثروتمند چنان کرده بود که انگار راهی جز این قبض عجولانه پیش پای مسئولان جدید نمی گذاشت. قبضی که قرار بود (و هست) به توسعه و حرکت چرخ های صنعت نفت بینجامد و انگار له شدن چند صد نفر زیر این چرخ های غول پیکر اجتناب ناپذیرمی نمود.
در این میان که درهای شرکت های دولتی به روی ما بسته شده بود، تنها راه زیستن در ساختار نفتی، روی آوردن به شرکت های خصوصی فعال در نفت و گاز به نظر می رسید که با هر بار رجوع به آن ها مطمئن تر از قبل می شدی که آن جا هم جایی برای تو نیست.
همه جا مملو از نیروهایی که شاید حتی خودشان هم مازاد بودند. بسیار بودند کسانی که در این اوضاع آشفته جهانی نفت با سال ها سابقه از شرکت های معتبر بین المللی اخراج شده بودند و به امید یافتن روزنه امیدی برای کار به بازار ایران روی آورده بودند.
سخن از اوضاع آشفته جهانی نفت شد بد نیست اشاره ای هم به ادامه تحصیل این رشته در دانشگاه های معتبر دنیا شود. تحصیل در این رشته بواسطه خاص بودن آن همیشه بسیار محدود بوده است. حال آن که دولت آمریکا بواسطه آنچه تهدید ایران و سوریه می خواند طی بخش نامه ای از سال 2012 تحصیل ایرانیان در رشته های حوزه انرژی من جمله مهندسی نفت را در این کشور محدود کرد.
بالطبع این قانون ناجوانمردانه بسیاری از کشورهایی که همیشه کاسه ی داغتر از آش بوده اند نیز درهای دانشگاه های خود را به روی مهندسان جوان نفت ایران بستند. به جز چند دانشگاه درجه چندم که آن هم به دلیل کاهش شدید قیمت جهانی نفت بودجه هایشان کاهش چشمگیر پیدا کرده بود هیچ دانشگاهی دیگر جایی برای ایرانیان نبود (و نیست)
حالا من مانده ام در برزخی بی انتها که در این میان شغلم را عوض کنم، رشته ای دیگر از بیخ و بن بخوانم یا به ادامه تحصیل همین رشته در کشور خودم فکر کنم که نهایت آن کسوت استادی و تربیت کسانی است که امروز خودم در آن نقطه ایستاده ام...
با این رتبه چه رشته ها و دانشگاههایی که نمی تونستم برم ....
اما افسوس که زمان بر نمی گرده و ننگ دانشگاه نفت تا پایان همراه خاطرات سوخته و عمر بر باد رفته خواهد بود
فکر میکنم طرز فکر بچه های دانشکده نفت اینه چون ورودی های قبلشون استخدام شدن، اینها هم باید استخدام بشن.
به نظر من باید آزمون برگزار کنن.