شماره ۱۰
ستون طنز «عینک دودی»؛ مکالمه به کلی سرّی با عراقچی

از رزیدانس به سمت محل مذاکرات میرفتیم و فقط من و عباس توی ماشین بودیم. این مکالمه هم قرار بود بین خودمان باشد اما چون من و شما ندار هستیم، با اجازه عباسجان متن آن را منتشر میکنم.
فرارو – محسن صالحیخواه؛ نمیدانم در جریان هستید یا نه اما من مهمترین و تاثیرگذارترین مشاور عباس عراقچی، وزیر امور خارجه هستم. حاج عباس بدون مشورت من آب نمیخورد. حتی پیشنهاد این که مذاکرات غیرمستقیم برگزار شود را من دادم. در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی هیچ اتفاقی نمیافتد مگر این که من صلاح بدانم. مجید تخت روانچی معاون سیاسی بشود؟ من باید قبول کنم. اسماعیل بقائی سخنگو باشد؟ من باید از او امتحان بگیرم که ببینم میتواند پشت تریبون سخنگویی بایستد یا نه. عمان میانجی باشد؟ من باید قبول کنم. البوسعیدی قرار است پیام را برای طرف آمریکایی ببرد؟ من آخرین کسی هستم که پیام را میخواند و تائید میکند. تعریف از خود نباشد. چون پیام باید در پاکت در بسته برود، آن کسی که درِ پاکت را لیس میزند و میبندد هم من هستم. من خیلی آدم مهمی هستم. هرکس بر خلاف این بگوید، دروغ گفته و حسن نیت ندارد.
القصه؛ جمعه این هفته با تیم مذاکرهکننده رفته بودیم رم، ایتالیا. پنجمین دور مذاکرات ایران و آمریکا برگزار میشد. فضا خیلی سنگین بود. به عباس هم گفته بودم حسابی قیافه بگیرد و روی خوش نشان ندهد. یانکیهای شغال همین طور که مذاکره میکنیم ما را تحریم هم میکنند! اصلاً برای همین به رم رفته بودیم که ببینیم درد اینها چیست. از رزیدانس به سمت محل مذاکرات میرفتیم و فقط من و عباس توی ماشین بودیم. این مکالمه هم قرار بود بین خودمان باشد اما چون من و شما ندار هستیم، با اجازه عباسجان متن آن را منتشر میکنم:
+ محسن! از فالوده – بستنی که تو شیراز خوردیم تا اینجا هیچی نخوردم.
- عباس تحمل کن! زود جمعش کن میریم پاستا میخوریم!
+ نمیشه!
- چرا نمیشه؟
+ ندیدی تایانی [وزیر خارجه ایتالیا] اومد چی گفت؟ گفت عباس، جان من رستوران نرو! هی بهش میگم بابا اون شاورماست که اثر وضعی مخرب داره. پاستا و پیتزا مشکلی نداره. میگه نه! ریسکش بالاست.
- کنسرو نیاوردی؟
+ تو صندوق عقبه! ضایع بود بردارم جلو بقیه.
- عباس؛ به نظرت چی میشه؟
+ با این که گشنمه ولی روت رو زمین نمیندازم. فعلاً که همه چی ۶۰ – ۶۰ شده.
- یعنی چی؟
+ هر چی ما میگیم اونا به ما شست نشون میدن، هر چی اونا میگن ما بهشون شست نشون میدیم. فقط فرقش با دوره قبلی اینه اون موقع مستقیم نشون میدادیم، الان من به البوسعیدی نشون میدم، اون میره به ویتکاف نشون میده و بالعکس.
- عباس بدبخت شدیم که!
- چرا؟!
- تفاوت فرهنگی کار دستمون داد. مشتی تو نمیدونی معنی شست ما با شست اونا فرق میکنه؟! نکنه با همین شستا میگفتی فضا مثبته!!؟
چون به محل مذاکرات رسیدیم، مکالمه ناتمام ماند.