
یکی از نکاتی که در روزهای اخیر و به طور خاص در بحبوحه خریدهای مردم کشورمان قبل از فرارسیدن عید نوروز، به کرات مطرح شده، کاهش قابل توجه قدرت خرید مردم و در نتیجه، نرسیدن زورِ آنها به نرخ تورم و قیمت کالاهای مختلف است. جالب اینکه رئیس سازمان اورژانس کشور به تازگی در موضع گیری کنایهآمیزی گفته است که در بازار تهران نیروهای اورژانس پیاده داریم تا اگر کسی با دیدن قیمتها سکته کرد، بتوانیم وی را احیا کنیم!
فرارو- مدت زمان زیادی تا فرارسیدن عید نوروز و آغاز سال ۱۴۰۴ هجری شمسی باقی نمانده است. رویدادی که به طور سنتی نمادی از پویایی و نشاط در جامعه ایرانی بوده و مردم کشورمان در ابعاد مختلف بر آن بودهاند تا یک خانهتکانی اساسی را در حیات مادی و فکری خود اجرایی کنند. با این همه، به نظر میرسد که شرایط در سال جاری اندکی متفاوت است و مردم با معادلات تازهای رو به رو هستند.
به گزارش فرارو؛ اگرچه جامعه ایرانی همواره در طول تاریخ پویایی و سرزندگی خود را حفظ کرده، با این حال، در وضعیت کنونی، برخی چالشها وجود دارند که بیراه نیست اگر بگوییم ذهنیت افراد را تا حد زیادی به خود مشغول میکنند. از این رو، به طور خاص میتوان ۳ چالش محوری که جامعه ایرانی در آستانه فرارسیدن عید نوروز با آنها دست به گریبان است را مورد اشاره قرار داد.
یکی از نکاتی که در روزهای اخیر و به طور خاص در بحبوحه خریدهای مردم کشورمان قبل از فرارسیدن عید نوروز، به کرات مطرح شده، بحث کاهش قابل توجه قدرت خرید مردم و در نتیجه، نرسیدن زورِ آنها به نرخ تورم و قیمت کالاهای مختلف است. جالب اینکه رئیس سازمان اورژانس کشور به تازگی در موضع گیری کنایه آمیزی گفته است که در بازار تهران نیروهای اورژانس پیاده داریم تا اگر کسی با دیدن قیمتها سکته کرد بتوانیم وی را احیا کنیم!
این موضع گیری اگرچه درونمایه طنز دارد با این حال، واقعیت امروز کشورمان است. در سالهای گذشته و با توجه به تجربه نرخ تورم حداقل ۴۰ درصدی در ۴ سال اخیر، قدرت خرید مردم و میانگین درآمد دریافتی آن ها، تا حد زیادی از نرخ تورم عقب افتاده و همین مساله سبب شده تا طیفهای قابل توجهی از مردم ایران نتوانند آنطور که باید و شاید در ایام عید خرید کنند. این مساله در نوع خود با طیفی از موضع گیریهایی که درمدت اخیر با محوریت مسائل اقتصادی از سوی برخی مسوولان و سیاستمداران ایرانی مطرح شدهاند، همخوانی دارد.
به عنوان مثال، مدتی قبل بود که "سلام ستوده" نمایینده مجلس شورای اسلامی ایران در موضع گیری تاکید کرد که اکنون چیزی در حدود ۲۵ میلیون فقیر در کشور داریم. "فتح الله بیات" رئیس سندیکای کارگران پیمانی و قراردادی نیز در موضع گیری تاکید کرده که سطح دستمزد کارگران در چهار سال اخیر حداقل ۲۰۰ درصد از نرخ تورم عقب افتاده است. برونداد این قبیل مسائل، معنایی جز اینکه مشکلات اقتصادی و فقر در جامعه ایرانی به یک معضل جدی تبدیل شدهاند را به ذهن متبادر نمیکند.
موضوعی که یکی از نمودهای عینی خود را در کمرونق شدن بازار شب عیدِ ایران به نمایش گذاشته است. برخی از تحلیلگران بر این باورند که این مساله هم از منظر اقتصادی و هم سیاسی و امنیتی، برای ایران خوب نیست و باید فکری به حال آن کرد.
یکی دیگر از نکاتی که در آستانه فرارسیدن سال نو، به نوعی بر کلیت جامعه ایرانی سایه افکنده و آنها را تحت تاثیر قرار میدهد، بحث اوج گیری عدم قطعیتهای سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا است. ترامپ و ترامپیستها بر شدت تهدیدات خود علیه ایران و محور مقاومت افزودهاند و البته که دیگر بازیگران نظیر عربستان سعودی و ترکیه نیز هرکدام سعی دارند تا رویههای تازهای را در عرصه سیاست خارجی خود تعریف کنند. موضوعی که میتواند بر منافع و امنیت ایران اثرگذاری مستقیمی داشته باشد.
به طور خاص به تازگی، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بر شدت تهدیدات خود علیه کشور با محوریت این مساله که اگر ایران در مورد پرونده اتمی خود با واشینگتن مذاکره نکند، با اقدام نظامی احتمالی آمریکا رو به رو خواهد شد، افزوده است. رژیم اسرائیل و متحدان عرب آن در منطقه نیز مواضع مشابهی را علیه ایران در دستورکار دارند.
نکته قابلتامل اینکه میبینیم افرادی نظیر "ایال زمیر" فرمانده جدید ارتش اسرائیل به صراحت میگویند که سال ۲۰۲۵ سال تشدید تنشها با ایران است. حال در این وضعیت، عدم قطعیتهای سیاسی و امنیتی هم به طور مستقیم بر بازارهای ایران اثرگذاری منفی داشتهاند و هم نوعی شرایط مرتبط با پیشبینیناپذیری آینده را در ایران ایجاد میکنند که این مساله به خودیِ خود برای افکار عمومی تا حدی نگرانکننده است.
از یاد نبریم که ترامپ و ترامپیست ها، با طرح تهدیدات صریح علیه ایران سعی دارند تا اقتصادِ ایران را به ورطه بیثباتی بکشانند. از این رو، آنها نوعی بازی هدفمند را انجام میدهند. حال باید پرسید که براستی استراتژی ما در مواجهه با این مساله چیست؟ ورای همه این ها، در سال جاری ملموستر از همیشه، جامعه ایرانی بحث ناتراژی برق و گاز و انرژی را به خوبی حس کرد. حال برخی ارزیابیها حاکی از این هستند که در تابستان سال آتی، مساله ناتراژی انرژی و آب، وضعیت وخیمتری را نیز به خود خواهد گرفت.
درست به همین دلیل است که برخی صاحب نظران مسائل راهبردی تاکید دارند که اگر فکری به حال این موضوع نشود هیچ بعید نیست که این مسائل با تبعات مخرب امنیتی در داخل کشورمان نیز همراه شوند. مسائلی که برای همگی آنها باید تدابیر جدی و چندبُعدی به ویژه از منظر جریان حکمرانی در کشورمان اندیشیده شود.
در سالهای گذشته بارها و بارها برخی تحلیلگران و تئوریسینهای اقتصادی از ضرورت دلارزدایی اقتصاد ایران سخن گفتهاند. با این حال، بر کسی پوشیده نیست که همین حالا اقتصاد ایران تا حد زیادی دلاریزه است و پیوندهای تنگاتنگی با آن دارد. تشدید تنشهای سیاسی و امنیتی سبب شده تا نوسانات قیمت ارز و به طور خاص قیمت دلار افزایش قابل توجهی به خود بگیرد. این نوسانات عملا زندگی مردم عادی را تحت تاثیر قرار میدهند.
اینکه بهای اجاره خانه یا خرید خانه چه خواهد شد یا آیا اینکه افراد میتوانند فلان چیز را بخرند یا خیر، تا حد زیادی سوهان روح افراد میشود. در عین حال، فعالان اقتصادی نیز در فضای عدم قطعیت در مورد قیمت دلار و نوسانی شدن قیمت آن، با چالشهای عدیدهای جهت تداوم بخشی به فعالیتهای خود رو به رو هستند. برخی تحلیلها از همین حالا این ارزیابی را دارند که مثلا در اردیبهشتماه آتی، قیمت دلار فلان قله را فتح میکند.
موضوعی که از نظر ذهنی یک بار روحی و روانی جدی را به مردم کشورمان تحمیل میکند. از این رو، این مساله سبب شده تا افراد بیش از آنکه در لحظه زندگی کنند و حال و هوای عید را دریابند، نگاهی بلندمدتتر داشته باشند و با کاستن از هزینههای عمومی خود، به نوعی به فکر فرداهایی باشند که در راه هستند و شاید زندگی در آنها در مقایسه با امروز بسیار سختتر باشد. این مساله نیز در نوع خود تا حد زیادی بر مردم ایران در آستانه فرارسیدن سال جدید تاثیرگذاری داشته و در قامت یک چالش برای آنها ظاهر شده است.