تحولات اخیر در سوریه چالشی جدی برای جایگاه راهبردی روسیه در خاورمیانه و مدیترانه محسوب میشود. موفقیتهای اولیه روسیه در تثبیت دولت بشار اسد، اکنون تحت تأثیر فشارهای داخلی و خارجی، بهویژه درگیری اوکراین، به خطر افتاده است. از دست دادن پایگاههای کلیدی، نه تنها قدرتنمایی مسکو را تضعیف میکند، بلکه به تقویت دوباره شورشیان و وابستگی بیشتر روسیه به ایران منجر خواهد شد.
فرارو- سونه انگل راسموسن، خبرنگار امنیتی وال استریت ژورنال.
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه وال استریت ژورنال، پیشروی سریع شورشیان در سوریه، موقعیت راهبردیای را که روسیه طی یک دهه برای نمایش قدرت خود در خاورمیانه، دریای مدیترانه و حتی قاره آفریقا ایجاد کرده بود، بهشدت در معرض تهدید قرار داده است. این تحولات چالشی جدی برای تلاشهای ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، محسوب میشود؛ تلاشی که در راستای ارائه روسیه بهعنوان پرچمدار یک نظم جهانی جایگزین در برابر لیبرالیسم غربی و دفاع از نظام سوریه بهعنوان نمونهای موفق در مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه تعریف شده بود.
هفته گذشته، ائتلافی از شورشیان سوری با یک حمله غافلگیرکننده جنگ داخلی خاموش را بار دیگر شعلهور کرده و بخشهای وسیعی از خاک سوریه را که شامل پایگاههای هوایی و دریایی مهم روسیه است، به تصرف خود درآوردند. تاکنون شورشیان موفق به تصرف شهرهای حلب و حما شدهاند و اکنون در آستانه ورود به حمص قرار دارند.
نیروی هوایی روسیه در حال حمایت از نیروهای دولتی سوریه از طریق انجام حملات هوایی به مواضع شورشیان است. همچنین، خبرگزاری دولتی روسیه «تاس» اعلام کرده که ارتش این کشور قصد دارد رزمایشهایی دریایی در دریای مدیترانه برگزار کند. این تحولات میتواند تأثیرات عمیقی بر جایگاه روسیه در منطقه و تلاشهای این کشور برای تثبیت نفوذ خود در برابر غرب داشته باشد و ممکن است مسیر جنگ داخلی سوریه را به شکلی بنیادین تغییر دهد.
روسیه در سال ۲۰۱۵ برای حمایت از بشار اسد در برابر قیام مسلحانهای که در پی بهار عربی آغاز شده بود، وارد جنگ داخلی سوریه شد و بدین ترتیب نقش یک قدرت خارجی تأثیرگذار در خاورمیانه را به خود اختصاص داد. مسکو تلاش کرد تا از روابط خود با قدرتهای رقیب، از جمله ایران، اسرائیل، ترکیه و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، برای میانجیگری در درگیریها استفاده کرده و جایگاه خود را بهعنوان یک واسطه منطقهای تثبیت کند. روسیه به همراه تهران و آنکارا مذاکرات صلحی را برای پایان دادن به جنگ سوریه برگزار کرد. همچنین، به درخواست اسرائیل، مسکو موافقت کرد تا نیروهای مقاومت را از مرزهای سوریه با اسرائیل دور نگه دارد.
سوریه برای ولادیمیر پوتین یک پروژه ایدئولوژیک نیز محسوب میشود. مداخله روسیه در سوریه راهی بود برای تقویت چشمانداز این کشور از یک جهان چندقطبی که در برابر نظم لیبرال غربی قرار دارد. نیکول گراجوفسکی، عضو بنیاد کارنگی برای صلح بینالملل و نویسنده کتابی درباره روابط روسیه و ایران، از جمله در سوریه، در این باره میگوید: «اینکه شاهد خروج هواپیماهای روسی از سوریه باشیم، در حالی که شورشیان به پایگاههای هوایی و داراییهای مسکو در دمشق نزدیک میشوند، ضربهای ویرانگر به تصویر جهانی روسیه خواهد بود. این اتفاق بهنوعی مانند لحظه سقوط سایگون برای روسیه خواهد بود.»
حمایت ولادیمیر پوتین نقشی کلیدی در بقای بشار اسد ایفا کرد و به متحدان روسیه در نقاطی فراتر از خاورمیانه نشان داد که مداخله مسکو میتواند قیامهای مردمی را سرکوب کند. یک مقام پیشین روسی اظهار داشت که این موفقیت باعث شد رهبران آفریقایی از روسیه، بهویژه پیمانکاران گروه شبهنظامی واگنر که در سوریه نیز نقشی مهم ایفا کردند، دعوت کنند تا در تثبیت رژیمهای آنها نقشآفرینی کنند. سوریه همچنین از نظر استراتژیک برای روسیه ارزش فراوانی دارد. پایگاه هوایی «حمیمیم» در نزدیکی شهر ساحلی لاذقیه بهعنوان مرکزی لجستیکی برای پروازها به لیبی، جمهوری آفریقای مرکزی و سودان عمل میکند، جایی که پیمانکاران خصوصی و سربازان روسی سالها در آنجا فعالیت داشتهاند.
پایگاه دریایی روسیه در بندر «طرطوس» نیز تنها نقطه تأمین و تعمیرات نیروی دریایی این کشور در مدیترانه به شمار میرود. این پایگاه که کالاها را از طریق دریای سیاه دریافت میکند، دسترسی ولادیمیر پوتین به یک بندر آب گرم را فراهم کرده است، آرزویی که رهبران روسیه قرنها پیش از او در خاورمیانه دنبال میکردند. علاوه بر این، این بندر میتواند روسیه را به لیبی، متحد دوران شوروی، متصل کند؛ جایی که مسکو در تلاش است تا با ایجاد یک پایگاه دریایی، نفوذ خود را به منطقه جنوب صحرای آفریقا گسترش دهد. تصرف این موقعیتهای ساحلی سوریه توسط شورشیان میتواند قدرتنمایی جهانی روسیه را بهشدت به خطر اندازد.
«سوریه با هزینهای اندک، مزایای بسیاری را برای روسیه به ارمغان آورد»، این جمله را آنا بورشچفسکایا، پژوهشگر ارشد اندیشکده واشنگتن و نویسنده کتابی درباره جنگ پوتین در سوریه، بیان کرده است. او تأکید میکند: «از دست دادن سوریه یک شکست استراتژیک بزرگ خواهد بود که فراتر از خاورمیانه طنینانداز شده و پیامدهای جهانی به همراه خواهد داشت.» با این حال، میخائیل بارابانوف، پژوهشگر ارشد مرکز تحلیل راهبردها و فناوریها در مسکو، بر این باور است که علیرغم مداخله روسیه، ولادیمیر پوتین نتوانست بشار اسد را به مصالحه سیاسی با بخشهای مختلف کشور وادار کند و همین مسئله، او را در برابر دور جدیدی از خشونتها آسیبپذیر کرده است.
او افزود که با توجه به درگیری کامل روسیه در جنگ اوکراین، بعید به نظر میرسد مسکو بتواند چیزی بیش از یک حمایت نمادین از سوریه ارائه دهد. بارابانوف میگوید: «چند حمله هوایی و شلیک روزانه موشکهای کروز تأثیر بنیادینی بر وضعیت نخواهد گذاشت. همه بازیگران در سوریه به عمق درگیری کرملین در اوکراین پی بردهاند و به محدودیت قدرت نظامی روسیه باور یافتهاند.»
موفقیت اولیه روسیه در سوریه، که با قدرت هوایی بیرحمانه تضمین شد، بر محاسبات کرملین برای جنگ اوکراین نیز تأثیر گذاشت. این موفقیت اعتماد بیش از حد به قدرت نظامی روسیه را تقویت کرد و به ناکامیهایی که در سال اول حمله به اوکراین دیده شد، دامن زد. یکی از افراد نزدیک به نهاد دفاعی روسیه با بیان این مطلب اضافه کرد که این اعتماد بیش از حد یکی از عوامل مهم در اشتباهات استراتژیک مسکو بوده است.
وزارت خارجه روسیه و کرملین به درخواستها برای اظهار نظر پاسخ ندادند. با این حال، روز چهارشنبه، ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، حملات شورشیان را محکوم و آنها را «تروریست» توصیف کرد و مدعی شد که این گروهها با نیروهای ویژه اوکراین همکاری میکنند. او بار دیگر حمایت روسیه از دولت اسد را مورد تأکید قرار داد.
خاورمیانه همواره یکی از ارکان اصلی رقابت میان قدرتهای بزرگ، از جمله روسیه و غرب بوده است. در دوران جنگ سرد، روسیه با سوریه همپیمان شد، تسلیحات پیشرفته به این کشور صادر کرد و در جنگهای آن علیه اسرائیل حمایت نظامی ارائه داد. پس از پایان جنگ سرد و در اواخر دهه ۱۹۹۰، ولادیمیر پوتین تلاش کرد این سیاست را احیا کرده و روابط دوران شوروی در منطقه را بازسازی کند. او روابط دیپلماتیک و اقتصادی مسکو را با کشورهایی چون سوریه، عراق و لیبی تعمیق بخشید، همکاریهای انرژی و هستهای با ایران را گسترش داد و صادرات تسلیحات به تهران و دمشق را ادامه داد.
زمانی که ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۱۵ در سوریه مداخله کرد، او به سنت دیرینهای از حکمرانان روس پیوست که ریشه در دوران پتر کبیر و کاترین کبیر داشتند. این رهبران نیز تلاش میکردند از منطقه خاورمیانه برای گسترش قدرت ژئوپلیتیکی و اقتصادی روسیه بهرهبرداری کنند. اما همانطور که برای پیشینیان او اتفاق افتاد، کمپین پوتین در خاورمیانه نیز اکنون به دلیل فشارهای نظامی نزدیکتر به خانه، از جمله جنگ اوکراین، تحت فشار قرار گرفته است.
آنا بورشچفسکایا میگوید: «یکی از راههای نگاه به جاهطلبی پوتین در سوریه این است که آن را بخشی از چشمانداز امپراتوری بزرگتر او بدانیم. اوکراین همین است، حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸ همین بود و تا حدی سوریه نیز همین معنا را داشت. اکنون در سال ۲۰۲۴، روسیه خود را بیش از حد گسترده یافته است.»
مداخله روسیه در سوریه همچنین روابط این کشور را با یکی از دشمنان اصلی واشنگتن، یعنی ایران، دگرگون کرد. ایران از همان ابتدای قیام در سوریه از بشار اسد حمایت کرد. با وجود فشارهای آمریکا و اسرائیل برای محدود کردن نفوذ ایران در منطقه، از جمله در مذاکرات احتمالی مربوط به حلوفصل جنگ اوکراین، تحلیلگران معتقدند که روابط مسکو و تهران همچنان پابرجا خواهد ماند، بهویژه اگر حملات شورشیان در سوریه ادامه یابد.
مداخله روسیه در جنگ داخلی سوریه شرایط را به نفع بشار اسد تغییر داد و به ایران کمک کرد تا حضور نظامی خود را تا مرزهای اسرائیل تثبیت کند. تلاشهای غرب برای منزوی کردن مسکو و تهران از طریق تحریمها، این دو کشور را به یکدیگر نزدیکتر کرده است. در سالهای اولیه جنگ داخلی سوریه، روسیه دومین صادرکننده بزرگ تسلیحات در جهان بود و ایران یکی از دریافتکنندگان اصلی این تسلیحات بهشمار میرفت. تهران مدتی است که در حال مذاکره برای خرید دو اسکادران جنگنده سوخو-۳۵ روسیه به همراه سامانههای راداری و پدافند هوایی است.
تحلیلگران بر این باورند که جنگ دوباره شعلهور شده در سوریه بار دیگر کرملین را به اهمیت نقش ایران آگاه کرده است. برای دفع حملات شورشیان سوری، مسکو به نیروهای زمینی، از جمله شبهنظامیان نیروهای مقاومت نیاز خواهد داشت؛ نه فقط به حملات هوایی. این مسئله وابستگی روسیه به ایران را افزایش خواهد داد. نیکول گراجوفسکی میگوید: «روسیه همیشه خود را برتر از ایران میدانست، اما اکنون ممکن است خود را بسیار بیشتر به ایران وابسته ببیند.»