فرارو– امروز ۲۷ نوامبر، ۵۵ روز فاصله است تا روزی که دونالد ترامپ روبروی ساختمان کپیتول هیل در واشنگتن دی. سی سوگند یاد کند و رسماً چهل و هفتمین رئیسجمهور ایالات متحده شود. از زمانی که مشخص شد ترامپِ جمهوریخواه، هریسِ دموکرات را شکست داده، این بحث در ایران آغاز شد که سیاست ما در قبال دومین دولت ترامپ باید چه باشد.
به گزارش فرارو، با توجه به این که جمعه هفته جاری یعنی ۹ آذر مذاکراتی میان ایران و کشورهای اروپایی در ژنو برگزار خواهد شد، موضوع مذاکره جامع با ترامپ بار دیگر به طور جدی مطرح شده است. برخی این مذاکرات را با برآورد خود به این موضوع ارتباط میدهند که اروپا قرار است میان ایران و آمریکا میانجیگری کند. برخی دیگر معتقدند با توجه به قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا، مذاکره تنها و انحصاری میان ایران و سه کشور اروپایی به علاوه اتحادیه اروپا بدون حل مشکلات تهران – واشنگتن نمیتواند حاصلی داشته باشد. در کنار این دو نگاه تحلیلی، مطالبهای واضح برای مذاکره مستقیم و جامع میان ایران و آمریکا وجود دارد. مذاکرهای که بیسابقه نیست و بیثمر نیز نبوده است.
با روی کار آمدن دولت پزشکیان و استقرار تیمِ دیپلماسی جدید، اولین نشانه مبنی بر خواست دولت جدید برای مذاکره مستقیم با آمریکا – فارغ از پیروز انتخاباتی که آن زمان تکلیفش مشخص نبود – هویدا شد. پزشکیان از دوران کمپین انتخاباتیاش تا زمانی که ردای ریاستجمهوری را پوشید بر این موضوع تاکید میکرد که ایران باید به تنشزدایی رو بیاورد و مشکلات خارجی خود را حل کند. تیمی که در وزارت خارجه مستقر شد نیز تیمی بود که سابقه مذاکرات هستهای منجر به برجام را بر عهده داشت.
رئیسجمهور به وضوح از رفع تحریمها سخن میگفت. ایران به خاطر توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و لغو تحریمهای شورای امنیت با قطعنامه ۲۲۳۱ دیگر تحت تحریمهای فصل هفتی سازمان ملل نیست. هر چند وزیر خارجه کشورمان چندی پیش با توجه به پیچیدگی روابط ایران و اروپا از خطر اسنپبک صحبت کرد، اما فعلاً ایران صرفاً با تحریمهای آمریکا روبروست. هرچند تحریمهای موردی، اما سخت اتحادیه اروپا نیز به بهانه جنگ اوکراین علیه ایران به کار گرفته شده است. مذاکره برای رفع تحریم نیز صرفاً با تحریمکننده امکانپذیر است. مقامات کشورمان بارها تکرار کردند که عملکرد دولت ترامپ را مد نظر قرار خواهند داد نه گفتار آنها را. پنجره دیپلماسی نیز باز نگه داشته شده است. به مرور مشخص خواهد شد که ایران پای میز مذاکره مستقیم با دولت جدید آمریکا خواهد رفت یا نه. این مذاکرات نیاز به اتخاذ تصمیماتی سخت دارد. چرا که با توجه به پیچیدگیهای فعلی نظام بینالملل و کشیده شدن پای ایران به بحرانهای اوکراین و حاشیه مدیترانه، فقط مساله هستهای روی میز نخواهد بود.
ایران به خاطر شرایط خاصی که دارد، بر خلاف اغلب کشورهای جهان مساله سیاست خارجی با تمام شئون حکمرانی و زندگی مردم در آن گره خورده است. این ادعای رسانهها نیست. مرور صحبتهای سیاستمداران در ادوار مختلف نشان میدهد که بر این موضوع صحه میگذارند که تا مسائل خارجی ایران حل نشود، بسیاری مسائل داخلی نیز مرتفع نخواهد شد. مثلا در حوزه اقتصاد به خصوص تبادلات تجاری بینالمللی، ایران با مساله تحریم مواجه است. اقتصاد مبتنی بر پول نفت ایران هم این وضعیت را بغرنجتر میکند. چرا که از یک طرف کشورهای دیگر برای پرهیز از تحریمهای آمریکا نفت ایران را نمیخرند و از طرف دیگر تنها مشتری نفت ایران یعنی چین که آن را با تخفیف میخواهد. اما این مساله در درجه دوم قرار میگیرد.
مسالهای که شاید مهمتر از این باشد، هزینههایی است که ایران برای انتقال پول حاصل از فروش نفت خود متحمل میشود. مسالهای که در مناظرههای انتخاباتی هم مورد توجه قرار گرفت. ایران هزینههای زیادی برای دور زدن تحریمها متحمل میشود. تحریمهایی سیاسی که خود را در حوزه اقتصاد و معیشت مردم نشان میدهد. زمانی که تحریمهای سنگین ایران آغاز شد، وضعیت کشور به نسبت امروز بسیار مطلوبتر بود. به همین دلیل رئیسجمهور وقت قطعنامهها را کاغذپاره میدانست و البته محور تبلیغات سیاسی نیز این بود که تحریمها اثر ندارد. غافل از این که تحریمها قرار نبود اثر خود را همان موقع نشان دهند. با بازگشت ترامپ این وضعیت سختتر خواهد شد. چرا که مشخص نیست آمریکا چه سیاستی درباره فروش نفت ایران در پیش خواهد گرفت. این مسالهای بود که در جلسه روز گذشته مجلس از به صورت غیرمستقیم از زبان رئیس مجلس شنیده شد: «زمانی که دشمنان تهدید میکردند، میگفتیم نفتمان را به روی شما میبندیم امروز کدام نفت را میبندیم؟ کدام بازار را داریم؟»
در حال حاضر کشور از ناترازی وسیع در حوزههای مختلف اقتصادی رنج میبرد که بخشی از بروزِ اجتماعی و سیاسی آن خود را در اعتراضات صنفی این روزها در مناطق مختلف کشور نشان میدهد. دولت پیشین تلاش زیادی میکرد که بدون بیرون رفتن از شرایط تحریمی کشور را اداره کند، اما وضعیت نشان میدهد که موفقیتی در این حوزه حاصل نشده است.
ایران به مذاکره برای برونرفت از این شرایط نیاز دارد، اما پیششرط اصلی شکل گرفتن مذاکره نیز خواست دو طرف برای شکل گرفتن تعامل است. سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان بارها تکرار کرده است که ایران تحت فشار و ارعاب حاضر به مذاکره نیست. اما میز مذاکره را هیچ وقت ترک نکردهایم و پنجره دیپلماسی باز است. با توجه به این که ترامپ پیروز شد و با نگاه به اقداماتی که رئیسجمهور آتی آمریکا پیش از این در قبال ایران انجام داد، برخی نیروهای سیاسی داخلی تلاش کردند دوگانههای کاذبی در این خصوص ایجاد کنند که مسیر مذاکره با دولت جدید آمریکا مسدود شود. اما مرور تحولات و اظهارنظرهای مقامات ارشد داخلی نشان میدهد که ایران با این شرایط، مذاکره با ترامپ را هم تابو نمیداند.
توجه به این نکته مهم است که طرف مقابل میداند ایران در منطقه کشور ضعیفی نیست و توان مقاومت در برابر آنان و تهدید منافعشان را دارد. بخش ایجابی ماجرا در این نقطه است که بیثباتی و تنش در منطقه به نفع ایران و برطرف کردن مشکلاتش نیست. به خصوص این که آمریکا با توجه به اسناد بالا دستی امنیت ملی خود، دغدغهای بزرگتر از مساله چین ندارد.